یادها و خاطره ها - صفحه 7

یادها و خاطره ها
خاطره ای از شهید یارمحمد صحرایی از شهدای مرداد ماه + اصل خاطره

از اسارت تا آزادی

عراقیها در تپه ای روبروی ما بنام صالح آباد سنگر گرفته بودیم ما در زیر گونی ها و در داخل سنگرهای خاکی و کوچک سنگر گرفتیم هوا خیلی سرد بود باد می آمد و خاک به هوا بلند می شد...
یادها و خاطره

خاطره ه ای از زبان فرمانده طرح و عملیات لشکر11 امیرالمؤمنین(ع) سردار شهید غلام ملاحی

دوست دارم شهید شوم. اما دوست دارم قبلاً بدانم سرنوشت جمهوری اسلامی ایران در جنگ چه خواهد شد...
خاطره ی از زبان یکی از دوستان شهید سید حمید پورمند

سخاوت و بخشش شهید

دو روز قبل از شهادت به من گفت غلامحسین بیا باهات چند کلمه صحبت کنم . گفت مرا حلال کن همانطور که من تو را حلال کردم . من می دانم که در راه مولایم امام حسین (ع) شهید می شوم و مطمئن باش چون سید هستم اهل بیت و جدم کمکم می کنند و دستم را می گیرند تو باید قبول کنی که جای من در این دنیای خاکی نیست...
خاطره ی از شهیده فریبا صابری از شهدای استان ایلام

امروز شهید می شود

فریبا که مشغول خواندن قرآن بود و منتظر رسیدن به معبود خویش صدای غرش هواپیماها پنجره ها را لرزاند بمب هایشان را به سر مردم بی گناه خالی کردند و آن هنگام بودکه ...
خاطره هایی از زبان همرزمان شهیدجاویدالاثر حمزه چناری

گوشه هایی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری سردار غریب جبهه ها

حمزه چناری در آن زمان مسئول محور گردان های شهید بهشتی و مالک اشتر بود. نیروهای گردان ما، در منطقه ی چغاعسکر و سَرخِر و ارتفاعات آن منطقه مستقر بودند...

مصاحبه با همسر شهید حشمت سهرابی اولین شهید مدافع حرم استان ایلام

شهید حشمت سهرابی یکی از مدافعان حرم حضرت زینب(س) است که برای پاسداری از حرم آل‌الله به شامات رفت و در همانجا نیز به شهادت رسید....
خاطره ی از زبان مادر شهید ناصر پنجستونی

تمام زندگي ام را فداي امام مي كنم

خدا را شاكرم كه فرزندي به من عطا كرده كه حاضر است به خاطر رهبر وكشورش جانش را فدا كند...

خاطره ای ناب از شهید علی غیوری زاده فرمانده گردان 503 شهید بهشتی لشکر11 امیرالمومنین(ع)

آن شب، نیروهای دشمن با فریاد هلهله به سوی ما هجوم می آوردند و ما با صدای الله اکبر به روی آن ها آتش می گشودیم. وقتی صبح شد و ما بیرون سنگرمان را بررسی کردیم، با انبوهی از جنازه های دشمن روبه رو شدیم...
یادها و خاطره ها

قطعه شعری با عنوان من سربازم با خط «شهید علیرضا شیرخانی»

من سربازم تا پرچم حق بر بام جهان برافرازم
خاطره

سرباز امام زمان/ خاطره ی از شهید وهاب هیوری+ تصاویر

شبی قبل از عملیات هنگامی همه خواب بودند در نیمه شب با صدای سلام و صلوات شهید هم سنگران وی از خواب بیدار می شوند و می بینند که شهید در حال نماز است و پشت سر هم صلوات می فرستد...
به یاد «شهید محمدقاسم بابایی»

آتش در شرکت صهیونیستی

در راهپیمایی عظیم مردم جلوتر از دیگران به دادن شعار بر علیه رژیم پرداخت و بدین وسیله انزجار خود را از حکومت فاسد شاهنشاهی اعلام داشت...
خاطراتی از «پاسدار رشید اسلام شهید ولی اله عباسی»- بخش دوم

به دعای کمیل علاقه ای وافر داشت

یکی از شب های جمعه که تعدادی از هم سنگران در حال استراحت بودند، ایشان به دعای کمیل گوش می کرد. هم سنگران از وی خواستند که رادیو را خاموش کند. ایشان سنگر را ترک کرد و خارج از سنگر جایی که خطر شلیک گلوله دشمن وجود داشت، دعای کمیل را تا آخر گوش کرد...
یادها و خاطره ها

دیدار / خاطره ای از «شهید عبدولی برجی» از شهدای فتح خرمشهر

این دیدار ارزش و اهمیت فراوانی داشت و اشک شور و شوق در چشمانم جاری ساخت...
چند بیت شعری که از «شهید محمدقاسم بابایی» به جای مانده و وصیت نموده بر روی مزارش حک شود از شهدای فتح خرمشهر

دلم خواهد که در فصل جوانی دلاور وار در سنگر بمیرم

شهید در حالی که شش ماه به اعزامش به خدمت سربازی مانده بود داوطلبانه خود را در جهت خدمت به مملکت اسلامی و پیشبرد انقلاب معرفی نمود...
یادها و خاطره ها

دیدار / خاطره ی از «سردار شهید رضا ترنیان» از شهدای خرداد ماه استان ایلام

مدت زيادي بود که او را نديده بودم. با هم سلام و عليک و خوش و بشي کرديم و از او معذرت خواستم در جواب گفت: اين واقعه سبب شد تا شما را پس از مدت ها ببينم...
یادها و خاطره ها

شجاعت و شهامت شهید/ خاطره ای از «شهید مظفر جعفری»

ایشان با واژه ترس بیگانه بودند و آمادگی انجام هرگونه ماموریتی داشتند و علاقه زیادی به امام داشتند و هدف اصلی و عمده شهید از آمدن به جبهه خدمت در راه خدا و شاد کردن دل امام (ره) بود...
خاطره

تعبیر خواب / خاطره ی از شهید غلام بازدار جانشین فرمانده گردان در عملیات والفجر5 چنگوله

بعداً علیرضا برایم تعریف کرد که شب قبل از حمله ی عراق خوابی دیده بود می گفت : " در خواب دیدم می خواهم شما را با خودم به مسافرت ببرم ؛ اما برادرانت مخالفت می کردند ...
مناجات نامه «شهید کامران خانه ای»

مناجات نامه خواندنی نوجوان شهید «شهید کامران خانه ای»

پروردگارا ، ما را در پرتو مقدس و نورانی قرآن در برابر مشکلات زندگی یاری بده...
یادها و خاطره ها

عشق به دفاع از میهن/ خاطره ی از «شهید جهانبخش امیدی»

در اجراي مأموريت محوله در شهردار وقت دهلران به منظور شركت در جلسه استانداري در خصوص امداد رساني و پشتيباني رزمندگان اسلام عازم ايلام گرديده بود ایشان در نزديكي شهر مهران مورد حملات هوايي رژيم بعثي عراق قرار داشت به علت تصادف در آن منطقه به وصال محبوب رسيد...
یادها و خاطره ها

تعهد دینی/ خاطره ی از «شهید حمیدرضا دستگیر»- بخش دوم

به من توصیه می کرد که به فرزندانمان حلال و حرام را یاد بدهم. از من می خواست، بچه ها را طوری تربیت کنم که نمازخوان و قرآن خوان بار بیایند...
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه