خراسان رضوی - خاطره شهدا

آخرین اخبار:
خاطره شهدا
روایت مادر شهید «محمدعلی حاتمی منظری» از فرزند دلیرش
در گفتگو با نوید شاهد مطرح شد

روایت مادر شهید «محمدعلی حاتمی منظری» از فرزند دلیرش

مادر شهید حاتمی منظری خاطراتی از دلاوری و ایمان فرزندش به یاد دارد و تعریف می‌کند: محمد علی قبل از شهادتش مجروح شد و تیر از کمرش عبور کرده بود و نزدیک پهلویش در آمده بود، ولی هیچ‌گاه از پا نمی‌افتاد.
با اخلاق نیکوی خود، شاگردان بسیاری را برای نظام و انقلاب تربیت کرد
گفتگو با همسر روحانی شهید علیرضا توکلی

با اخلاق نیکوی خود، شاگردان بسیاری را برای نظام و انقلاب تربیت کرد

زهرا آشفته همسر شهید از خاطرات دوران زندگی‌اش بیان کرد: شهید بیشتر وقت‌ها یا به دنبال تبلیغ بود و یا در مساجد به نوجوان‌ها درس قرآن می‌داد و شاگردان بسیاری برای نظام و انقلاب تربیت کرد که یا بعدا به شهادت رسیدند و یا امروز با تقید، حامی امام و انقلاب شدند و این چیزی نبود جز اخلاق نیکوی ایشان که نوجوانان را شیفته و دلبسته راهش می‌کرد و با جان و دل پذیرای درس و پندشان می‌شدند.
آیت الله خامنه‌ای در عالم رویا به پسرم فرمان مبارزه با استکبار داد
مادر شهید خاکبازان مطلق

آیت الله خامنه‌ای در عالم رویا به پسرم فرمان مبارزه با استکبار داد

خانم یوسفی مادر شهید در آستانه هفته دفاع مقدس، خاطراتش را درباره پسر شهیدش مرور و اینچنین روایت می‌کند: «پسرم از خواب پرید و گفت؛ مامان ديشب خوابی ديدم نمي‌دونم باور مي‌كني يا اينكه قسم بخورم: خواب ديدم آقای خامنه‌ای با حالت روحانی در حالی كه اسلحه‌ای به دست داشت به طرف من آمد و گفت برخيز فرزندم كه الان وقت نشستن نيست بلكه وقت مبارزه با استكبار است...»
شب شهادتش برای خداحافظی به خوابم آمد
همسر شهید آقائی گواری

شب شهادتش برای خداحافظی به خوابم آمد

سعیده سادات احمدزاده در بیان خاطراتی از همسرش تعریف کرد: شهید به خوابم اومد و گفت که من میخوام خداحافظی کنم و میخوام برم و فکر هم نمیکنم دیگه برگردم.
شهیدی که ۱۲۰۰۰ جنگ زده را در مشهد درس می‌داد

شهیدی که ۱۲۰۰۰ جنگ زده را در مشهد درس می‌داد

شهید عبدالرضا استیری در سال ۵۶ در رشته مهندسی برق دانشگاه مشهد پذیرفته شد. او فعالیت‌های زیادی در مشهد داشت از جمله اینکه ۱۲۰۰۰ جنگ‌زده تحت نظارت او بودند. او هم خود درس می‌خواند و هم به عرب‌ها درس می‌داد.
خاطره ای زیبا از شهید «شهرام محمدی»

خاطره ای زیبا از شهید «شهرام محمدی»

«گفت: شهرام تیر خوره خودم گفتم تیر تو جیگر خودت بخور، تو جیگر عزیزت بخوره، دلت می‌یاد به بچم این طوری می‌گی در عالم خواب رفتم در حیاط رو باز کردم، ابوالفضل العباس دیدم...» در ادامه خاطراتی از زندگی شهید محمدی را بخوانید.
۱
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه