تاریخ شفاهی - صفحه 2

تاریخ شفاهی
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «محمدرضا مرادی»

خبر شهادتم را از زبان همرزمانم می‌شنیدم

«محمد رضا مرادی» می‌گوید: به صورتم دست زدم دیدم دارد خون می آید دوستانم هول شده بودند و پشت سر هم می‌گفتند: محمد شهید شد. راه و رفت و آمده بسته شده بود برف زیادی می‌آمد. همه دورم را گرفته بودند و می‌گفتند: شهید می‌شود و تا به بیمارستان نمی رسد من هم این را که شنیدم به هر زحمتی بود بلند شدم.
گفتگوی تصویری با همسر شهید «شمس الله شمس الهی»

بمب اصابت کرد اما منفجر نشد

«پری مرادی» همسر شهید، از لحظه بمباران هوایی دشمن بعثی در سال 1363 گفت: «سه طبقه ساختمان فرو ریخت اما بمب منفجر نشد. من از محل دور شدم که ناگهان بمب منفجر شد و همسرم زیر آوار ماند و به شهادت رسید.»
گفتگوی تصویری با همسر شهید «احمد دایی چی»

همسرم بسیار خوش اخلاق و مَردمی بود

«فریبا دایی چی» می گوید:همسرم مرد خوب و مهربانی بود، با هم زندگی خوبی داشتیم. مردمی بود همه او را دوست داشتند.
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛

پسرم را خدا انتخاب کرده بود

مادر شهید «آرش آزما» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: پسرم را از همان کودکی خدا انتخاب کرده بود. هر زمان که برای او چیزی می خریدم به من می گفت: مادر چادرت را جلوی من بگیر که کسی نبیند من چه چیزی می خورم، نکند کسی هوس کند.
فیلم/

دردل های همسر شهید «فندرسکی پور» بر سر مزار همسرش را ببینید

دردل های حاجیه خانم فاطمه سادات سجادی جانباز ۴۵ درصد و همسر سردار شهید «حاج مصطفی فندرسکی پور» را بر سر مزار همسرش در گلستان شهدای اصفهان ببینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

تمام لحظات احمد در مقابلم مجسم است

در مصاحبه‌ای پدر شهید «احمد آقاباباگلی» با یادآوری خاطرات کودکی شهید بیان داشت که تمام لحظات زندگی پسرش، حتی دوران حضورش در جبهه، همواره در برابر چشمانش مجسم است.
گفتگوی تصویری با جانباز و پدر شهید«صیدمحمد غلامی»

فرزند شهیدم، از روی عکس مرا شناخت

«محمد غلامی» از روزهای سخت اسارت خود در دوران جنگ تحمیلی می‌گوید؛ از بازگشت به ایران و دیدار دوباره پسرش سخن می‌گوید؛ پسرش که او را تنها از طریق عکس‌های قدیمی شناخته بود. اما این تنها درد او نبود، چرا که فرزندش محمد غلامی در سال 1375 در دهلران به شهادت رسید و در گلزار شهدای هلیلان آرام گرفت.
روایتی شنیدنی از جانباز و آزاده کنگاوری «عبدالخالق عبدالملکی»

از اسارت در عراق تا آزادی پس از ۹ سال

«عبدالخالق عبدالملکی»، جانباز جنگ تحمیلی، در گفتگو با ما از روزهای سخت دوران اسارت خود در دست نیروهای عراقی می‌گوید. او که در آغاز جنگ ایران و عراق در قصر شیرین به فعالیت‌های مردمی مشغول بود، پس از مقاومت در برابر نیروهای عراقی به اسارت درآمد و 9 سال بعد، در تاریخ 29 مردادماه 1369 آزاد شد.
گفتگوی تصویری با جانباز شیمیایی «علیرضا احسانیان»

لبیک به ندای امام در دفاع از میهن

«علیرضا احسانیان» جانباز دوران دفاع مقدس، از کودکی با جهاد و شهادت آشنا شد. در دوران جنگ تحمیلی، زمانی که هنوز دانش‌آموزی نوجوان بود، به فرمان امام خمینی (ره) به جبهه رفت و در عملیات‌های مختلف شرکت کرد. او در عملیات کربلای چهار مجروح شد و سال‌ها پس از آن به درمان و جراحی چشم پرداخت. در این گفتگو از خاطرات تلخ و شیرین روزهای دفاع مقدس و ایثارگری‌های رزمندگان می‌گوید.
گفتگوی تصویری با همسر شهید «فتح الله خزایی»

بغضی در گلو برای دوستان شهید

«اعظم کیانی» همسر شهید «فتح‌الله خزایی» با یادآوری روزهای جهاد و ایثار می‌گوید: شهید همیشه با عشق به دفاع از میهن و رزمندگان شهید مرصاد می‌پرداخت. او هرگز از یاد دوستان شهیدش غافل نمی‌شد و همیشه با بغض از آنها سخن می‌گفت.
گفتگو با همسر شهید «بگ رضا شایاری»

زندگی بدون شهید سخت و پُر از دلتنگی است

«لیلی عبدلی واثق»، همسر شهید بگ رضا شایاری، با ذکر ویژگی‌های اخلاقی همسر شهیدش می‌گوید: بگ رضا پسر عمه‌ام بود، مردی مهربان، خانواده دوست و با اخلاقی عالی. او در تاریخ 23 آذرماه 1384 در حمله گروهک پژاک به شهادت رسید و دختری که تنها چهار سال داشت، از پدرش بی‌بهره ماند. زندگی بدون او سخت و پر از دلتنگی است اما همیشه یاد و محبت‌هایش در دل ما باقی خواهد می ماند.
گفتگو با جانباز 35 درصد کرمانشاهی«شهرام آسوده»

از لحظه‌های مرگ و نجات تا خاطره دیدار با حاج آقا قرائتی

آبان ماه سال 1365 وقتی که جنگ تحمیلی به اوج خود رسیده بود، «شهرام آسوده» یک جوان 18 ساله از کرمانشاه، با صدای آژیر قرمز و انفجارهای وحشتناک هواپیماهای دشمن روبه‌رو می شود و در پی نجات خانواده‌اش در یک حمله هوایی، مجروح می‌شود. در این گفتگو، او از ماجرای تلخ و پُر از امید خود و دیدار فراموش‌نشدنی با حاج آقا قرائتی در بیمارستان تهران می‌گوید.

ویژه‌نامه شهید «عبدالحمید نصیری» منتشر شد

به مناسبت هفته بسیج، ویژه‌نامه شهید «عبدالحمید نصیری» شامل زندگی، خاطرات، دست‌نوشته، تاریخ شفاهی خانواده شهید و مصاحبه با مادر و برادر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
در مرکز اسناد انقلاب اسلامی:

مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای رونمایی می‌شود

مجموعه کتاب‌های تاریخ شفاهی شهدای هسته‌ای روز دوشنبه ۵ آذر توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی رونمایی می‌شود.
گفتگوی تصویری با مادر شهید«احمد بیگداشتی»

صدام حتی فرصت دیدن پیکر فرزندم را نیز از من گرفت

«زهرا بیاتی» مادر شهید، با اشاره به روزهای پس از شهادت پسرش در چنگوله، از لحظه‌ای می‌گوید که انتظار داشت پیکر او را در بیمارستان اسلام‌آبادغرب ببیند. اما در حالی که در آنجا حضور داشت، حمله موشکی صدام به بیمارستان، نه تنها فرصتی برای وداع به او نداد، بلکه حتی اجازه نداد پیکر فرزندش را تحویل بگیرد.
گفتگوی تصویری با همسر شهید «عسگر مدالی مهر»

حتی یک بار هم از همسرم دلگیر نشدم

«طلعت یاری» همسر شهید می گوید: در طول مدت 27 سال زندگی مشترک با آقا عسگر، حتی یک بار هم از او دلگیر و ناراحت نشدم، بسیار مهربان، دلسوز و صادق بود.

مسئولین بنیاد اصفهان از فرایند تولید تاریخ شفاهی بازدید کردند

سرپرست اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان به همراه کارشناسان این اداره در جریان فرآيند تولید خاطره نگاری خانواده شهدا و تاریخ شفاهی جانبازان گرانقدر قرار گرفتند.
گفتگوی تصویری با مادر شهید «سیف الدین عباسی»

شهادت، قله آرزوهای سیف الدین بود

«دلبر بابایی سید شکری» با عشق و افتخار از فرزندش می گوید: سیف الدین همیشه آرزوی شهادت می‌کرد و در جبهه به آرزوی بزرگش رسید.
گفتگوی تصویری با مادر شهید «حسن نظری»

فرزندم، عشق به شهادت را در جبهه‌های نبرد انتخاب کرد

«زهرا غفوریان» می‌گوید: فرزندم با ایمان و دلسوز بود. علی‌رغم مخالفت‌های ما، خود را به جبهه رساند و همیشه تأکید می‌کرد که شهادت را دوست دارد. او در دوم فروردین 1367 جان خود را فدای همرزمانش کرد و پیکرش در گلزار شهدای کرمانشاه آرام گرفت.
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛

پسرم شناسنامه‌اش را بزرگ کرد تا به جبهه برود

پدر شهید «حسین اکبری» می گوید: زمانی که پسرم می‌خواست به جبهه برود سنش کم بود و بسیج او را قبول نمی‌کرد. به همین خاطر دور از چشم من شناسنامه‌اش را بزرگ کرد و توانست در بسیج ثبت نام کند و به جبهه برود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه