مادر شهید «مجید ایزدبخش» نقل میکند: «وقتی دانشگاه قبول شد، ثبت نام کرد و به جبهه برگشت. گفت: میخواستم با قبول شدن در دانشگاه به اونهایی که میگن بسیجیها بیسوادن، نشون بدم که بسیجی در همه جبههها تواناست. اگه امروز جبهه جنگ با دشمن خارجی رو انتخاب کرده، برای اینه که این اولویت داره.»
آبله هاي دستم را نشان «علياكبر محمدحسيني» دادم، گفت: «برو تسويه حساب کن و برگرد کرمان»، پرسيدم: «چرا تسويه حساب کنم؟!» گفت: «کسي که نمي تواند از يک سنگر بگذرد، چطور ميتواند از جانش بگذرد و بجنگد، تو به درد جنگيدن نميخوري.»
محمّد حسن می گفت:« مادر می شود ما هم بزرگ شویم و در راه امام حسین (ع) مبارزه کنیم، می شود ما هم در جبهه های حق علیه باطل شرکت کنیم و در راه خدا به شهادت برسیم؟»
شهید «محمد طایی» خطاب به مادرش گفت: چقدر از زندگي نااميد شده ام و نمي دانم چه کار کنم. خواسته هاي تو هم مرا به آتش جهنم مي خواند. اينها را از خودم نميگويم، از قرآن مي گويم.
ناگهان رگهاي گردنش متورم شد. با چهرهي برافروخته دست زير كارتنهاي خرما زد. به طرف سنگر تداركات دويد و با عصبانيت فرياد زد:« به چه حقي به خودت اجازه داده اي كه خرماي مرغوب را به سنگر فرماندهي بياوري؟!»
شهید زابلی زاده در ایام عاشورا همراه هیأت های مذهبی به عزاداری امام حسین (ع) می پرداخت و خود را خادم امام حسین(ع) و رهرو او می دانست و یکی از مواردی که باعث شد با وجود کم سن و سال بودن به جبهه برود، علاقه زیاد به امام حسین(ع) و شهادت بود.
شهید "قاسم عزيزي بندرآبادي" به عنوان سرباز ارتش وارد جبهه شد و بعدها با سمت تک تیر انداز در سومار به شهادت رسید. خاطرات این شهید گرانقدر را از زبان مادرش بشنوید.
کتاب «همرنگ خدا» به قلم سعید عاکف که از نویسندگان برجسته کشور می باشد و نگاهی به خاطرات سردار شهید "موسی درویشی نخل ابراهیمی " دارد توسط انتشارات ملک اعظم منتشر گردید.
حسین همه ي بچه ها را جمع کرد توي چادر و گفت: «ما براي نماز آمده ايم اين جا، الگوي ما اين نماز است و نبايد تعطيل شود، اگر تمام عالم را فتح کنيد، ولي نسبت به نماز بي اعتنا باشيد، ارزش ندارد.»
برادر شهید : تا مدتی شهادت سیدمرتضی در ابهام بود و پیکر او هم نیامد. بعد از سال 69 که آتش بس شد ما منتظر بودیم که خبری از سیدمرتضی بشود یا اینکه حداقل بدانیم که او اسیر شده است یا نه؟ که دوستانش خبر از شهید شدنش دادند و گفتند که او با تیر مستقیم شهید شده است
نوید شاهد به بهانه سالروز ولادت شهید "خلیل الله بهاری" خاطراتی را به نقل از همسر این شهید گرانقدر منتشر کرده که شما را به خواندن این خاطره خواندنی دعوت می کنیم، در بخشی از این خاطره آمده است:او همیشه خودش را یک بسیجی می دانست بعداز شهادت وقتي شهيدکاوه درمراسم ايشان صحبت مي کرد متوجه شدم که فرمانده ي گردان بوده است.
بار اولی که «احمد متوسلیان» را بر باند هلی کوپتر مریوان دیدم، ترسیده بودم. در آن لحظات بیش از هر چیز برادر احمد را فردی جدی و قاطع دیدم که حتی به قیمت اشکهای من هم از آنچه باید میشد، گذشت نمیکرد.