خاطرات شهید - صفحه 22

خاطرات شهید

او یک تنه یک لشگر بود؛ گذری بر زندگی شهید بسائی

شهید ستواندوم زرهی "محمدحسن بسائی" پیوسته در برابر تعدی هایی که در نظام طاغوت چه در ارتش و چه خارج از آن بر پیکر خود و جامعه فرود می آمد، رنج می برد و تا توان داشت در مقابل این ناملایمات مبارزه و ایستادگی می کرد و همیشه در ارتش طاغوت مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. نوید شاهد آذربایجان غربی شما خوانندگان محترم را به مطالعه زندگی نامه این شهید گرانقدر دعوت می کند.
خاطراتی پیرامون شهید عباس رضایی:

توزیع اعلامیه‌های حضرت امام(ره) ما را با انقلاب آشنا کرد

عموی پدر من علاوه بر توزیع جزوه‌های انقلابی و اعلامیه‌های حضرت امام، اگر از روحانیون کسی برای سخنرانی به بزنجان می‌آمد، ایشان محل سکونت و پذیرایی از روحانی را مشخص می‌کرد و معمولاً منزل ما می‌آورد.

شب آخر

برادر شهید "حسن رامه ای"نقل می کند:« تاج الدین، همرزم برادرم می گفت: آن شب بعد از نماز، دعا داشتیم. مثل وقـت هـاي دیگـر نبـود. زار مـیزد! کسی تا به حال گریه او را با صداي بلند نشنیده بود. همه فهمیدند که حالش تغییر کرده است. بعد از شام، بچه ها طبق معمول شوخی میکردند. براي اولـین بار بود که شیخ حسن با صداي بلند میخندید. باز هم غیرطبیعی بـود! روز بعـد وقتی با خیرالله گیلوری روي مین رفتند فهمیدم که انگار دیشب پاسـخ خواسـته اش را داده اند.»در ادامه، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز، دعوت می کنیم.

ماجرای لباس نو

مادر شهید"حسن رامه ای" در خاطرات خود چنین می گوید: «مردم وضع خوبی نداشتند.عید به عید به هر زحمتی بود براي بچه هـا لبـاس میخریدند. او دانش آموز راهنمایی بود. وقتی از بیرون آمدم لباس نویی را که بـرایش تهیه کرده بودیم در تشت آب انداخته بود و چنگ میزد. ناراحت شدم. گفتم: این چه کاریه که میکنی؟ چرا لباس نو رو میشوري. گفت: نمیخوام بچه هـایی کـه لباس نو ندارن، تـن مـن لبـاس نـو ببینن.»
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛

فرمانده ای که با لب هاي خشک جنگيد

علی اکبر آرپي جي را برداشت و روي خاکريز پريد. بچه ها آب خوردند. اکبر فرصت آب خوردن پيدا نکرد. چند بار از روي خاکريز پايين آمد، ولي آب نخورد، تا شب با لب هاي خشک جنگيد .

ایران از نگاه شهید احمدزاده کربلای دیگری بود

پدر شهید "علی احمد زاده" در خاطراتی از فرزند شهیدش چنین بیان می کند : «پسرم می گفت، براي آزادي كربلا بايد جنگيد تا كربلايمان را از اسارت بعثي ها آزاد كنيم، جبهه جايگاه عاشقان حسين (ع) و دلباختگان شهادت است.» این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بشناسید.

فیلم/ روایتی مادرانه از فعالیت های انقلابی یک شهید

آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با مادر شهید "ابراهیم ذاکری قشمی" و خاطرات این مادر بزرگوار از فعالیت های فرزندش در سالهای پیروزی انقلاب است که درنوید شاهد هرمزگان مشاهده می کنید. این شهید سرافراز سال 1343، در جزيره قشم ديده به جهان گشود، بعدها به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سرانجام در بيست و هفتم خرداد 1361، در شلمچه به شهادت رسيد. پيكر مطهرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال 1376 پس از تفحص، در گلزار شهداي بندرعباس به خاك سپرده شد.

نظامی تمام عیار

همسر سردار شهید "ماشااله قربان پور" می‌گوید: با اولین شرکت در جنگ دل از دنیا و زندگی برید و مکرر می‌گفت: تا زمانی که دین و میهن در معرض خطر است رفاه و آسایش برایم بی‌معناست و تا آخرین نفس از آرمانهایم دفاع خواهم کرد. با این نگرش بود که به یک مرد نظامی تمام عیار تبدیل شد. نوید شاهد اصفهان توجه شما را به خواندن خاطراتی از این شهید والامقام دعوت می‌کند.
خاطراتی از شهید «محمد طایی»:

با منطق و بحث و گفتگو با افراد صحبت کنید

شهید طائی گفت: بايد با منطق و بحث و گفتگو اين افراد را به راه بياوريم و بعداً آن شخص با راهنمايي هاي محمد به يکي از طرفداران نظام جمهوري اسلامي تبديل شد.

در آرزوی وصال

شهید "محمد چراغی معزآباد" در وصیت نامه خود خطاب به مادر می گوید « : مادر عزیزم می دانم که چه رنج ها کشیدی و این همه بی خوابی ،این پسر حقیرت را حلال کن ، من عاشق حسین هستم ، می روم تا عاشق به معشوق برسد.» نوید شاهد هرمزگان به مناسبت بیست و یکم دیماه سالروز شهادت این شهید سرافراز تصویر به جا مانده از وصیت نامه این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می کند.
همرزم‌ سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی»:

در عملیات کربلای پنج با توسل به حضرت زهرا(س) از اروند خروشان گذشتیم

سردار سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی گفت: سردار سلیمانی نمونه بارزی از یک انسان مجاهد و مخلص بود و نشان داد که اگر کار برای رضای خدا باشد ثبت و ضبط می‌شود و اگر نباشد محو و نابودی آن حتمی است.

"عبدالله" مثل یک پدر بود!

«او مثل پدري که هر چه دارد در راه بچه هایش ایثار می کند و کم نمی گذارد، عمل می کرد. هر کاري می کرد برگرفته از اخلاق اسلامی و الگویی براي ما جوانترها بود. » آنچه خواندید،به نقل از همرزم شهید "عبدالله شهروی" است. در ادامه، خاطراتی از رفتار پدرانه این شهید گرانقدر به حضورتان تقدیم می گردد.
طراحی و تولید: ایران سامانه