خاطرات چند سطری شهدا
خاطرات شهدای لرستان
احساس وظیفه
نوید شاهد لرستان:قبل از اینکه به جبهه برویم چندین بار به داوود گفتم:توسعی کن درس خود را خوب بخوانی برای جبهه حالا وقت داری ولی ایشان گفتند:درس حوزه همیشه هست ولی ممکن است جنگ تمام شود و من نتوانسته باشم به جبهه بروم
طلبه شهیدداوود صارمی
روای:دایی و همرزم شهید-بروجرد
رضایت والدین
با داوود به جبهه اعزام شدیم.در مسیر اهواز به طرف ابادان خوشحالی را در چهره اش می دیدم گفتم:چه خبر است این قدر بشاش هستی؟!گفت:به دلیل اینکه با رضایت پدر و مادر به جبهه آمده ام حالتی بسیار معنوی پیدا کرده ام.
طلبه شهیدداوود صارمی
روای:دایی و همرزم شهید-بروجرد
ترکش در حال نماز
داوود مشغول نماز مغرب بود که یک گلوله جلوی سنگر منفجر شد.ترکشی به دستش برخورد کرد در حالی که خون از دست او می رفت نماز خود را ادامه داد. بعد از سلام نماز دست اورا بستیم و گفتیم به پشت جبهه برو برای پانسمان ولی قبول نکرد.
طلبه شهیدداوود صارمی
روای:دایی و همرزم شهید-بروجرد
منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید لرستان و کتاب خاطرات چند سطری شهدا حجت الاسلام تیموری
