نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کوتاه
کد خبر: ۵۸۰۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۲۹

کد خبر: ۵۸۰۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۲

کد خبر: ۵۸۰۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۴

کد خبر: ۵۸۰۱۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

کد خبر: ۵۸۰۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰

کد خبر: ۵۸۰۱۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۳۰

قسمت دوم خاطرات شهید «علیرضا حیدری»
شهید «علیرضا حیدری» نقل می‌کند: «گفتم: دیگه نرو ارتش بیا تا همین‌جا کاری برات دست و پا کنم. جوابم را نداد. به نظر می‌رسید با خودش درگیر است. می‌خواست راهش را انتخاب کند. با فرمان امام(ره) تصمیمش را گرفت و گفت: باید برگردم پادگان، اگه قراره خدمتی کنم الان وقتشه.»
کد خبر: ۵۷۸۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۰۶

فراخوان سیزدهمین دوره جایزه ادبی یوسف در استان تهران با محوریت داستان کوتاه دفاع مقدس تا 15 آبان ماه تمدید شد.
کد خبر: ۵۷۸۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۹

نوید شاهد: فیلم کوتاه «آنها که خانه نیستند» از سوی گروه تلویزیونی شاهد تهیه و منتشر شده است.
کد خبر: ۵۷۷۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

نوید شاهد: فیلم کوتاه «اشکان» ساخته محمدرضا خردمندان به کوشش گروه تلویزیونی شاهد تولید و منتشر شده است. شما می‌توانید این فیلم کوتاه را در نوید شاهد ببینند.
کد خبر: ۵۷۷۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۲۳

روای دفاع مقدس در پی شهادت دبیرکل حزب الله لبنان
«سرهنگ مجتبی واعظی» راوی توانمند دفاع مقدس در پی شهادت دبیرکل حزب الله لبنان گفت: «سید حسن نصرالله» یک مکتب است از فرهنگ جهادی عاشورا، در این مکتب گاهی پیروزی تبیین میشود، گاهی رویش‌ها چون شاگردانش در جبهه مقاومت و گاهی هم شهادت‌ها می‌شود...» در ادامه خبر متن کامل این پیام را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۷۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۸

قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد میرکمالی»
پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل می‌کند: «من وضو گرفتم و رفتم مسجد. هیچ‌کس با من نیومد. وقتی برگشتم توی سنگر، دیدم یا خدا! از بچه‌ها یکی سالم نمونده! چند نفر شهید و چند نفر مجروح شده بودند! ولی من سالم مونده بودم. همون‌جا فهمیدم که واقعاً هرکس سرنوشتی داره؛ خدا باید شهادت رو قسمت کنه.»
کد خبر: ۵۷۵۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷

خواهر شهید «علی‌اصغر ذاکری‌مهر» نقل می‌کند: «مثل نگین انگشتر همه دور آن جمع شدیم. به زحمت زیپ ساک باز شد. چهار روسری به یک طرح و رنگ و دو روسری با رنگ‌های متفاوت. معلوم بود برای ما چهار خواهر و مادر سوغات آورده و وصیت‌نامه‌ای که بی‌صبرانه آن را باز کردیم.»
کد خبر: ۵۷۵۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۱

کتاب «شکنجه‌ای که رژیم را رسوا کرد» یکی دیگر از آثار انقلابی و تازه نشر شاهد است. این کتاب، مجموعه داستان‌های کوتاه انقلابی است که به کوشش دفتر حمایت و نظارت بر تولیدات فرهنگی و هنری جمع‌آوری و منتشر شده است. در ادامه بخشی از داستان «آقا محمد، من قولم را گرفته‌ام» را می‌خوانید.
کد خبر: ۵۷۵۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۹

دختر شهید «شکرالله اصغری‌علائی» نقل می‌کند: «دلم می‌خواست باز هم وقتی صدای زنگِ در می‌آید، زودتر از بقیه خودم را به بابا برسانم و او من را روی زانویش بنشاند و بابت نماز‌های یک خط در میانی که می‌خواندم، تشویقم کند. دلم می‌خواست از توی قاب عکسش بیاید بیرون.»
کد خبر: ۵۷۴۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶

مادر شهید «رمضانعلی کاشانی‌جباری» نقل می‌کند: «آمد کنارم نشست و گفت: مادر! شما چرا زیارتِ خانه خدا نمی‌رین؟ بعد از شهادتش بار‌ها به خوابم آمد و گفت: به حج برو. تا اینکه قسمتم شد. شبی که اسم نوشتم، به خوابم آمد و گفت: سلام حاجیه‌خانم!»
کد خبر: ۵۷۳۳۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵

پدر شهید «حسین امانی‌وارمرزانی» نقل می‌کند: «بهش گفتم: ممکنه اسیر بشی. گفت: قبول دارم. گفتم: ممکنه شهید بشی. با خوشحالی گفت: آرزومه! این‌ها را که شنیدم، بوسه‌ای به پیشانی‌اش زدم. گفتم: برو در پناه خدا!»
کد خبر: ۵۷۲۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸

قسمت سوم خاطرات شهید «حسین نوچه‌ناسار»
خواهر شهید «حسین نوچه‌ناسار» نقل می‌کند: «آمدم کنارش. چشمانش نیمه‌باز بود. دستم را روی پیشانی‌اش کشیدم و موهایش را نوازش کردم. گفتم: داداش‌جان! چقدر شبیه شهدا شدی؟ بلافاصله ازجا بلند شد و گفت: قربون آبجی‌ام برم. خدا از دهنت بشنوه! نمی‌دونی چه کیفی داره شهادت!»
کد خبر: ۵۷۱۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

کلیپ با ستاره‌ها؛ معرفی شهید «سید کاظم موسوی»
کلیپ «با ستاره‌ها» به معرفی شهید «سید کاظم موسوی» پرداخته است که توجه شما را به دیدن آن جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۷۱۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۷

قسمت سوم خاطرات شهید «مسعود شحنه»
هم‌رزم شهید «مسعود شحنه» نقل می‌کند: «بین دو خطبه نماز جمعه، امام جمعه وقت، آقای اختری از پدر شهیدی خواستند تا برای سخنرانی بروند. آقای شحنه بلند شد و پشت تریبون رفت. بعد از قدری صحبت گفت: مجید و مسعود بچه‌های من نبودن، امانتی بودن و من امانت رو به خدا دادم.»
کد خبر: ۵۷۱۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۳