نوید شاهد - همرزم شهید "محمد شهاب" نقل میکند: «یکی از پرچمهای یا حسین همراه محمد بود؛ چون پلاستیکی بود، نپوسیده بود. پس از شهادت، زمانی که استخوانهای محمد را پیدا کردند، پرچم هم با او بود. هنگام دفن، پدرش خواست برای تبرک، پرچم را بردارد. گفتم ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۴۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۷
نوید شاهد - برادر شهید "محمدمهدی مرشدی" نقل میکند: «چه شور و شوقی داشتیم. یکی میرفت و یکی میآمد. مردها مسئول خرید و تدارکات بودند و زنها میان خانه قند میشکستند و حنا آماده میکردند و هدایا را کادو پیچی میکردند. ناسلامتی شب بله برون بود. بدون اینکه به کسی حرفی بزنم از خانه بیرون زدم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۴۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۵
نوید شاهد - «ما که آن روزها جوان بودیم و اسلحه به دست و با زور و بازوی زیاد، انصافا میترسیدیم و جرات نمیکردیم که با آن شرور روبرو شویم، اما حاجآقا قبول کرد که برود و مشکل او را حل کند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۴
نوید شاهد - همرزم شهید "محمدمهدی مرشدی" از لحظه شهادتش میگوید: «زیر رگبار حمله دشمن بودیم که محمدمهدی تیر خورد؛ اما یک تیر برای آن هیکل درشت و مردانه و عزم آهنین، خاری بیش نبود که با همان حال از جایش بلند شد تا دو تا از بچهها را که جلوتر از ما روی زمین افتادهبودند، به عقب بیاورد. همان موقع تیر دیگری به محمدمهدی اصابت کرد. باورم نمیشد ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۴۵۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۴
نوید شاهد - پدر شهيد "علی رضا صديق" در خاطره ای می گوید: «خاطرات زيادی از علی رضا در ذهنم دارم. يکی از خاطراتی که پس از شهادت علیرضا مفهمومش برایم بیشتر آشکار شد این بود: 2 ساله بود که به شدت بیمار شد. پزشکان از او قطع امید کردند و گفتند: خرج کردن برای او فایده ای ندارد پسرت مرده است.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۳
نوید شاهد - «شهید حسنپور موتور را درست در میان حلقه محاصره سربازان عراقی که با چشمهای از حدقه درآمده به ما نگاه میکردند نگه داشت. هر دو از موتور پایین آمدیم. شهید حسنپور در کنار موتور خیلی آرام ایستاد و با خونسردی تمام مانند یک سردار فاتح شروع به قدم زدن کرد ...» ادامه این خاطره از معاون فرمانده لشگر در جزیره مجنون شهید "رضا حسنپور" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۳
نوید شاهد - همرزم شهید "عبدالله میر عرب رضی" نقل می کند: «برادر شهید یکی از فرمانده های ارشد در جبهه بود ولی خودش در یکی از گردان ها به صورت ناشناس حضور داشت وقتی علت را از او جویا شدم به من گفت: «دوست دارم گمنام و غریب باشم، اگر به آنجا بروم ممکن است مراعات حالم را بکند.» در ادامه متن کامل این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
نوید شاهد - خواهر شهید "حسینعلی ممشلی" روایت می کند: «روزی که برادرم برای رفتن به جبهه اعزام می شد هوا بسیار بارانی بود. لحظه آخر رو به من نمود و گفت: هنگامی که من برمی گردم هوا بارانی است.» در ادامه متن کامل این خاطره را می خوانید.
کد خبر: ۴۹۴۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
نوید شاهد - مادر شهید "سیدمحمود ربیعیهاشمی" نقل میکند: «همه برای دامادی فرزندشان، بهترین لباسشان را می پوشند. روسری کرم رنگ و چادر گلدارم را سر کردم. گوشی تلفن را برداشتم و به پدربزرگ، خالهها و داییها و همه بستگان زنگ زدم. همه باید میدانستند که شب دامادی محمودمه ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقهمندان متشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات به نقل از مادر شهید جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۴۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۳
نوید شاهد - همسر شهید "میرزا میرزاده کوهشاهی" در خاطره ای از همسرش اینطور می گوید: «روزهای خیلی خوب و خوشی را در کنار میرزا سپری می کردم. تقریبا شش ماه از ازدواج مان گذشته بود که تصمیم گرفت خانوادهاش را به همراه خانواده من به مشهد مقدس ببرد، در مسیر چند نفر از هم کاروان هایمان بیمار شدند. میرزا در طول این سفر از آنها پرستاری کرد.»
کد خبر: ۴۹۴۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
نوید شاهد - «یک مجروح موج انفجاری داشتیم که نوجوان بود. مدام میگفت که دیدهبان است. داروهای او را مرتب میدادیم و مواظب بودیم که به خود یا دیگران آسیبی نرساند. ناگهان در یک لحظه از غفلت پرستاران بخش استفاده کرد و داخل حیاط دوید ...» ادامه این خاطره از زبان "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین در جبهه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
نوید شاهد_ در خاطره ای از لحظه عروج شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب روایت شده است: شال سبز و عمامه ی سیاه و عبایی قهوه ای نظرت را جلب کرد. سست و بی رمق قدم برداشتی و خودت را رساندی به شال سبز. شال، عمامه و عبای سوخته با گوشت آغشته شده بود و... متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۰
نوید شاهد - خواهر شهید "سیدرضا ترابی" نقل میکند: «سیدرضا بسیجی پر شوری بود که دلش میتپید برای رهبر. بسیج، مرکز قلب تپندهاش بود. باید هر طور بود چراغ پایگاه پرنورتر از همیشه میماند و او هم باید کاری میکرد ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۴۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۹
نوید شاهد - «بابایی با شنیدن صحبتهای این دو سرهنگ، قرآن را بست و به بیرون قرارگاه رفت. ولی از آن جایی که اخلاق شهید بابایی را میدانستم، او را معرفی نکردم. به دنبالش رفتم و دیدم در پشت یکی از خاکریزها در جلو قرارگاه دو زانو نشسته و دعا میکند ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۹
نوید شاهد - دانشجوی شهید "امیر جراح" فرزند شعبانعلی و صدیقه، پانزدهم شهريور ۱۳۴۷ در شهرستان تهران به دنيا آمد. دانشجوی سال اول کارشناسی بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و نهم تير ۱۳۶۶ در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش آرپیجی به كتف، شهيد شد. نوید شاهد سمنان به مناسبت روز دانشجو، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۴۹۴۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۸
نوید شاهد - برادر شهید "امیر جراح" نقل میکند: «امیر با روحیه خوبی که داشت به همه دلگرمی میداد. شب عملیات سوار ماشین شدیم و رسیدیم نزدیک منطقه عملیاتی جزیره مجنون. آنجا از همدیگر جدا شدیم. او به طرف خشکی حرکت کرد و ما به طرف آب و با قایق راه افتادیم. آتش دشمن شدت گرفت.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز دانشجو، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۴۲۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۸
نوید شاهد - « گفتند هر طور شده تیربار را خاموش کنید. توسل کردیم به امام زمان(عج). بعد از چند دقیقه دیدیم خاموش شد. گفتیم شاید چند لحظه دست نگه داشته و دوباره شروع میکند ولی خبری نشد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "سید علیاکبر حاج سیدجوادی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید
کد خبر: ۴۹۴۲۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۸
برگرفته از کتاب معلم شهر؛
نوید شاهد - « در حال رانندگی تخمه میشکستم و میخوردم. وقتی خواستم پوست آن را بیرون بریزم، بلافاصله از کارم ممانعت کرد. از داشبورد ماشین کیسه پلاستیکی درآورد و به من گفت: پوست تخمهها را داخل پلاستیک بریز ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم "قدرتالله چگینی" از زبان یکی از دوستان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۹۴۱۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۷
نوید شاهد - خواهر شهید "ابراهیم امامی" نقل میکند: «پدرم میگفت: بچهجان! تو تازه میخوای بری دبیرستان، تو رو چه به نون درآوردن! فقط به فکر درست باش! ابراهیم گفت: با خربزه فروختن میتونم خرج یه سال مدرسهام رو در بیارم و ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز دانشجو، شما را به مطالعه خاطراتی به نقل از خواهر این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۴۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۷
خاطرات یک رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "حسن کریمی" پیشکسوت و رزمنده دوران دفاع مقدس می گوید: «برای گرفتن اطلاعات و آمار شهدا و مجروحین به منطقه عملیاتی کربلای 5 اعزام شدم ناگهان جنگنده های دشمن سر رسیدند و منطقه را موشک باران کردند. بسیجی 15 ساله ای را دیدم که با شجاعت کامل آرپیجی را برداشت و یکی از جنگنده ها را که ارتفاع کم تری داشت، مورد هدف قرار داد و سرنگون کرد.»
کد خبر: ۴۹۴۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۶