نامه شهید - صفحه 19

نامه شهید
نامه خواندنی از شهید محمد شکوهی را در سالروز ولادتش می خوانید؛

ما پیروز برمی گردیم

الان ما در نزدیکی شهر مهدی عراق هستیم خوب دیگر چیزی برای نوشتن ندارم، آقا و مامان را از دور را می بوسم قصد دعا کنید که ما پیروز برمی گردیم.
نامه خواندنی از شهید «چنگیز سعیدی» از منطقه «بستان»

حمله نزدیک است، ما پیروزیم

خواستم به عرض خانواده خود برسانم که انشاءالله امشب می خواهم حمله کنیم به امید خداوند و با یاری امام زمان(عج) و به رهبری امام خمینی پیروز خواهیم شد و انشاءالله مثل آبادان خواهد شد. دیگر عرضی ندارم و خواستم این را به شما بگویم.
در سالروز شهادت «اکبر هزارجریبیان» منتشر می شود؛

نامه ای به یادگار مانده از بسیجی «والفجر چهار» + دستخط

شماها دعا کنید که در عملیات شهید شوم که لیاقت ان را ندارم.
گذری در وصیت شهید «وحید غلام»؛

مرا شهیدی گمنام بدانید

خدا را شکر کنید و مرا با شهیدی که گمنام می باشد. مرا هم یک پسر گمنام بدانید و در غم پدران و مادران شهید گمنام هستند شریک باشید. رفتن من به جبهه بدانید از روی هوس نیست برای تفریح نیست فقط برای خداست.
نامه شهید عباس اقدسی که در دوم خرداد 1368 منتشر شد؛

به قولم عمل کردم و زود نامه می نویسم/ واگویه های ناب یک شهید با مادرش

همه شما را به خدای بزرگ می سپارم، مادر جان همانطور که می بینی به قولم عمل کردم و زود زود نامه می فرستم. امیدوارم که نامه هایم به دستت رسیده باشد.
توصیه های شهید بابک سالم به خانواده

شهید سالم : با درس خواندن پاسخ زحمات پدر و مادر را بدهید

درست را به خوبی ادامه بدهی تا بتوانی به امید خدا با یک رشته خوب در دانشگاه قبول شوی و بعدها بتوانی هم خود زندگی خوبی داشته باشی و هم اینکه لااقل به سهم خود بتوانی پاسخ زحمات پدر و مادرمان را بدهی .
در سالروز شهادت منتشر می شود؛

نامه ای به یادگار مانده از شهید جعقر رستمی» + دستخط

سلامي به گرمي آفتاب سوزان جنوب كشورمان و به پاكي آبهاي زلال مي رسانم و از كيلومترها راههاي دور روي پر از مهر و محبت تو را مي بوسم و بر اين بوسه افتخار مي كنم.
شهادت؛ بیست و دوم آبان 1366

نامه خواندنی از یک شهید نظامی «جلیل گودرزی»

حضور محترم پدر و مادرگرامی و بزرگوارم سلام، ضمن تقديم عرض سلام سلامتی آن وجود گرامی تان را از خداوند متعال خواهانم و اميدوارم که حالتان خوب باشد و هميشه در صفا و صميميت زندگی کنيد و ملالی در بين نيست به جز دوری ديدار شما پدر و مادر گرامی ام که اميدوارم هرچه زودتر اين ديدار تازه و روشن گردد.
در شهرقدس برگزار می شود

عکس/ «مشق اقتدار» گرامیداشت یاد و خاطره شهدای «اقتدار» برگزار شد

مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدای «اقتدار»؛ در روز یکشنبه بیستم آبان ماه 97 همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء در شهرستان قدس، خیابان شهید بهشتی(عوارضی)، خیابان صاحب الزمان(عج)، مسجد حضرت صاحب الزمان (ع) برگزار شد.

عکس/ شهید خردسال بمباران هوایی تهران شهید «جمال صفرزاده غرقه»

شهید جمال صفرزاده غرقه/ بیست و یکم آبان 1355، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش یدالله، کارگری می کرد و مادرش شیفته امن اللهی (شهادت 1367) نام داشت. دانش آموز چهارم ابتدایی بود.

تبریک دهه فجر در نامه شهید «مهدی رضاعلی»

مادر عزیز از حال من هیچگونه نگرانی نداشته باشید حال من بسیار خوب است و سلامتی شما ها را از خدای تبارک تعالی خواهانم و ششمین سالگرد این انقلاب باشکوه را به شما تبریک می گویم. به امید هر چه زودتر باز شدن راه کربلا انشالله.
در ششم آبان ماه 1358 نامه ای به خانواده اش نوشته است که در ادامه می خوانید؛

یک نامه خواندنی از شهید «جواد پازوکی»

خوب جنگ است و دشمن به خانه ما آمده است و در آبادان هستند و حتی قسمتی از آبادان هم دست آنها است و ما هم هنوز به جبهه اعزام نشده ايم مادر عزيز اميدوارم كه برای من گريه نكنی چون اگر برای من گريه كنی مرا ناراحت كردی.
نامه خواندنی شهید «محمد جعفرزاده»

نامه یک شهید مفقود الاثر: فراموشتان نمی کنم

فقط تنها و تنها ناراحتی من دوری از شما عزیزان است که آنهم در آینده نه چندان دور دیدارها را تازه می کنیم. بله من مدت بیست روز در صالح آباد ایلام بودم و از آنجا تقسیم شده و به گردان 175 افتادم که همان روز هم تمام گردانها جا به جا شدند و به منطقه جنگی جنوب اعزام شدند و تا الان در حال استراحت هستیم و جایمان خوب است و نگران من نباشید.
نامه شهید جواد اصغرنسب در تاریخ دوازدهم بهمن 1361 به یادگار گذاشته است که در سالروز شهادتش می خوانید ؛

به تکلیفم عمل کردم

شهید جواد اصغرنسب در نامه ای به خانواده اش نوشته است؛ پدر جان سلام گرم مرا بپذیر، می دانم قدر خود تو هم ندانستم و هر شب تو را اذیت می کردم. خلاصه می بخشید می دانید که این یک تکلیف الهی است و همه باید از اسلام و دین خود دفاع کنند و من با این کار کوچک می خواهم سهمی در این انقلاب و جنگ داشته باشیم.

نامه شهید بیژن پورجعفرآبادي: باید به جنایتکاران درس عبرت داد

شهید بیژن پورجعفرآبادي پانزدهم آبان 1341، در شهرستان اصفهان به دنيا آمد به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. هفدهم مرداد 1362، با سمت تك‌تيرانداز در شرهاني توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به سينه، شهيد شد
در بیست و یکم فروردین 62 از جبهه جنوب در شمال فکه به خدمت خانواده عزیزم؛

نامه ای خواندنی از «شهیدرضا کریم لو» در وصف «ایثار»

بارالها من لیاقت آن را ندارم که خونم داخل خون شهیدان شود ولی اگر لیاقت داشتم که خون من هم بر روی زمینی بریزد که خون شهیدان ریخته و قدمهای رزمندگان و بندگان صالحت از ان گذشته بخاطر عظمت جانبازان و از خود گذشتگان مرا ببخش و بیامرز خدایا رهبر عزیزمان را که ما بوسیله این روحانی جلیل القدر از ظلمت به نور و از جهل و رکود و سستی به تحرک و جنبش در اورد و این مملکت و ملت رو به فنا و نیستی را با دم مسیحایی خود زنده کرد خدایا این محبوب دلها را سلامت و طول عمر دار.

سفارش به تحصیل در نامه ای از شهید «اسماعیل برزگری»

خوب برای همگیتان آرزوی موفقیت می کنم هیچ نگرانی نباش و همینطور تو ای شریک عزیز امیدوارم که درست را ادامه بدهی و حداقل دیپلم را بگیری زیرا تابحال که زحمت کشیده ای حیف است که بی ثمر باقی بماند. و وقتی من خدمت را تمام کردم تو به سربازی بروی.

دلدادگی؛ دست نوشته های زیبا شهید «شمس الله کردبچه چنگی»

غصه نخور مادر که آنجا عزیز زهرا ، زهرا همسنگر شهید است بوی حسین خیزد از لاله های سرخش خاک بهشت زهرا تا بستر شهید است خمپاره گر بسوزد جسم مرا که گفته اند خوش تر ز عطر جنت خاکستر شهید است گه چون حور و گه چو باد جوشم این خون دل که نوشم از ساغر شهید است ما به دنیا اعلام می کنیم از شیر خوار این قوم تا نازنین جوانش یا اصغر شهید است یا اکبر شهید است یه وقت نگی شهیدامون تنها جان میدن.

مجموعه نامه های به یادگار مانده از شهید «محمود کردبچه» در سالروز ولادتش

امروز چهارشنبه چهاردهم شهریور 63 است كه دارم اين نامه را می نويسم و امروز سه روز است كه به شهر خرم آباد و پادگان تيپ هشتاد و چهار آمده ايم و چند روز بيشتر اينجا نيستيم براي اينجا هم نامه ندهيد چون از اينجا مي خواهيم برويم و من به همين دليل آدرس اينجا رو روی پاكت ننوشتم مرخصي هم ممكن است كه چند روز ديگر بيايم اگر اينجا ندهند منطقه كه برويم حتما می دهند البته نمی شود قول داد كه می آيم يا نه اما سعی می كنم كه مرخصی بگيرم
در سالروز شهادت «پرویز فیروزبخت»؛

شرح احوال رزمنده شهید در نامه ای از سنندج

فردا به ما تجهيزات مي‌دهند و ما از اينجا مي‌رويم در اينجا يك دوست پيدا كرده‌ام كه قبلاً جبهه بوده من از تجربيات آنها استفاده مي‌كنم. اينجا كه هستيم ما را نمي‌گذارند كه به بيرون برويم. مي‌گويند امنيت نيست صبح ما با بچه‌ها و برادران مسئول به نمازجمعه رفتيم.
طراحی و تولید: ایران سامانه