خاطره شهید - صفحه 2

خاطره شهید

هر کس باید اندازه خودش به اسلام خدمت کند

خواهر شهید «علی‌اکبر لواف» نقل می‌کند: «روز آخر برای خداحافظی به خانه‌مان آمد. همه حرفم در این چند جمله خلاصه می‌شد: تازه یکی دو ماه بیشتر نیست اومدی، نمی‌شه بمونی و بعداً بری؟ قبول نکرد و گفت: هر کسی باید اندازه خودش به اسلام خدمت کنه.»
قسمت دوم خاطرات معلم شهید «اسماعیل جمال»

به خاطر حقوق ناچیز و بی‌ارزش، کار حرام نمی‌کنم

خواهر شهید «اسماعیل جمال» نقل می‌کند: «بعد از خواندن قرآن، تصمیم گرفتم از او بپرسم. مثل دفعه‌های قبل جواب داد: دلم نمی‌خواد برای این نامسلمون‌ها کار کنم. گفتم: کارت رو از دست می‌دی. جواب داد: خواهر! به خاطر حقوق ناچیز و بی‌ارزش، کار حرام نمی‌کنم.»
انتشار در آستانه روز معلم؛

آرزو دارم آموزگار شوم

شهید «رسمیه کارزانی» از شهدای کودک استان ایلام است که اسفندماه 1362 در بمباران هوایی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. از همان کودکی آرزو داشت معلم شود و به بچه ها درس بدهد. این خاطره در آستانه گرامیداشت روز معلم منتشر می شود.
شهید «مهدی باکری»:

ایمان، عامل تحرک و فعالیت است

سردار شهید «مهدی باکری» طی یک سخنرانی در میان رزمندگان بیان کرده است: يقيناً عامل تحرک، فعالیت، زحمت و تلاش برادران همین ایمانشان است، ایمانی که به راهشان دارند و در اثر همین ایمان است که این راننده‌های عزیز، این تلاشگران جهاد بدون هیچ‌گونه ترسی، واهمه‌ای در اکثر عملیات‌ها بولدوزر و لودرهای ما در خط اول بودند.
خاطره‌ای از شهید «غلام رنجبر خیر‌آبادی»

قبل از شهادت، خادم‌الحسین شد

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «غلام رنجبر خیر‌آبادی» خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
خاطره‌ای از شهید «مسعود سالاری»

همیشه احترام بزرگتر از خودش را نگه می‌داشت

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «مسعود سالاری» خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
خاطره‌ای از شهید «سهراب سالارپورمحمدمرادی»

رهرو راه حسین (ع) خواهم شد

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «سهراب سالارپورمحمدمرادی» خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.
خاطرات شهید:

مرد همیشه خندان واحد اطلاعات و عملیات

در واحد مستقر شدیم، چند روزی آنجا بودیم، خیلی برایمان جالب بود، متوجه شدیم خیلی روی غلامرضا جوان حساب باز می‌کنند و یکی از مردان برتر تیم شناسایی است. در سخت‌ترین شرایط روی غلامرضا حساب باز کرده بودند. یادم می‌آید داخل هور بودیم که ... در ادامه متن خبر این خاطرات شیرین را بخوانید.
خاطره‌ای از شهید «زنده نوش ناظری»

استراحت در سنگر

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «زنده نوش ناظری» خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدرضا باشی زرگرآبادی»

اولین مادر و شهیدی هستند که این‌گونه با هم وداع می‌کنند

مادر شهید «محمدرضا باشی زرگرآبادی» نقل می‌کند: «بالای سر جنازه نشستم. خواستم گونه محمدرضا را ببوسم. چشمهایش را تا نیمه باز کرد و لبخندی زد که دندانهایش دیده شد. یکی از پاسدار‌ها می‌گفت: اولین مادر و شهیدی است که می‌بینیم این‌گونه با هم وداع می‌کنند.»
شهید دانشجوی استان هرمزگان

پس از اینکه برادرم به شهادت رسید تصمیم گرفت که به جبهه برود

نوید شاهد استان هرمزگان خاطره ای از شهید دانشجو «محمد قاسمی قلعه قاضی» را منتشر نمود.
شهید دانشجوی استان هرمزگان

شهیدی که به بیت المال حساس بود

نوید شاهد استان هرمزگان خاطره ای از شهید دانشجو «احمد بلالی پور بندری» را منتشر نمود.

دانشجویی که در شلمچه پر کشید

نوید شاهد استان هرمزگان خاطره ای از شهید دانشجو «محمد ایروش» را منتشر نمود.
خاطره‌ای از شهید «محمد چرد»

برای رضای خدا کار می‌کرد

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمد چرد»، خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.

خواب دیدم که 28 صفر شهید می‌شوم

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «عباس کریمی»، خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.

لباس‌هایم را بهم برگردونین!

مادر شهید «عزیزالله قصاب» نقل می‌کند: «همسرم گفت: سید جان! عزیزالله به خواب یکی از همسایه‌ها آمد و گفت لباسمو بدین به سید صادق. بالاخره ساک عزیزالله را پیدا کردیم و لباس‌هایش را یکجا بخشیدیم. او به خوابم آمد و گفت ...»

مثل اون توی دنیا کسی پیدا نمیشد

نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «عابس رنجبر کلیبی» ، خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
قسمت نخست خاطرات دانش‌آموز شهید «سید حسین شجاعی»

هر کاری از دستمون برمی‌آد باید برای انقلاب انجام بدیم

خواهر شهید «سید حسین شجاعی» نقل می‌کند: «با تمام شدن صحبت‌های امام، سید حسین آماده رفتن شد. برادرم به شوخی گفت: مگه تو وزیری که باید اخبار و صحبت‌های رهبر و مسئولین رو گوش کنی؟ گفت: «هر کاری از دستمون برمی‌آد باید برای انقلاب انجام بدیم؛ از گوش دادن به خبر‌ها تا کشیک و نگهبانی دادن.»

هنگام خرید به سهم همسایه توجه ویژه‌ای داشت

«مواد خوراکی که  برای منزلمان تهیه می‌کرد سهم آن‌ها در نظر می‌گرفت و در فرصت مناسبی به این خانواده می‌بخشید...» بخشی از خاطرات شهید «مناسب فام» از زبان همسر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره ای درباره یک شهید

کبوترهای قاصد شهادت

شهید «کرم کره بندی» چنر کبوتر داشت که به آنها علاقه زیادی نشان میداد. وقتی به جبهه رفت کبوترها را به ما سپرد تا از آنها مراقبت کنیم. سه روز قبل از شهادتش تمام کبوتر‌‌‌ها پرواز کردند و ما اثری از آنها ندیدیم. آن روز خبر شهادت کرم را به ما دادند. در ادامه خبر خاطرات زیبا از این شهید عزیز به نقل از خانواده اش بخوانید .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه