نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
سردار شهید «علی یار شول» به روایت مادر؛
علی یار به عزاداري امام حسين هم اهميت مي‌داد، توي مراسم تاسوعا و عاشورا هميشه حاضر بود و خدمت مي‌كرد، گاهي وقت‌ها فانوس به دست براي شركت در مراسم عزاداري به روستاي ديگري مي ‌رفت.
کد خبر: ۴۴۰۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۰

گفت: اگر به کرمان سفر کنم، با توجه به مشکلات احتمالي، شايد امکان مراجعت وجود نداشته باشد. بنابراين ترجيح دادم بمانم.
کد خبر: ۴۴۰۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۰

شهید فتح الله مرادی امید به روایت خواهر شهید
زمانی که 14،15 ساله بود به محله مسعودیه فعلی آمدیم . همواره عاشق شهید و شهادت بود. یک روز وقتی مشغول بازی بودند با دوستانش از جمله شهید رضا صوفی ، دیدم باهم در مورد بازی جنگی صحبت میکردند . فتح الله میگفت : رفقا شما نقش دشمن را بازی کنید و منم نقش رزمنده ایرانی را بازی میکنم . آنها بعد از یک بازی جانانه وقتی غالب میشدند و تیر به او میزدند خودش را روی زمین می انداخت که مثلا شهید شده است.
کد خبر: ۴۴۰۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸

در غروب 20 فروردین 1361 در خط اول جبهه بردند آن جبهه تنگه ابوغريب نام داشت و در ارتفاعات و تپه هاي بلندي مستقر شده بود که آن تپه ها در ارتفاعات تيشه مي گفتند شب اول که رسيديم آماده باش دادند ...
کد خبر: ۴۴۰۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۰

بُرشی از کتاب مژه‌های سوخته(3)؛
فصل دهم کتاب «مژه‌های سوخته، نوشته حامد کلاهدوز»، ماجرای انفجار سال60 در دفتر نخست‌وزیری و شهادت رجایی و باهنر را روایت می‌کند. شهید یوسف کلاهدوز هم یک ماه بعد شهید می‌شود همسرش همانند همسر شهید رجایی، جسد شوهرش را از روی دندان‌هایش شناسایی می‌کند.
کد خبر: ۴۴۰۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۸

کتاب با «چشمهایم جنگیدم» خاطرات مراد هنرمند جانباز شیمیایی استان به نویسندگی زهرا اسپید می باشد که در مراسم شب خاطره دفاع مقدس در تهران مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
کد خبر: ۴۴۰۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۸

برشی از خاطرات حجت‌الاسلام عمادی
حجت‌الاسلام عمادی می‌گوید: یک شب با اصرار در منطقه عملیاتی حاضر شدم، زیرزمینی بود که برای نیروها در نظر گرفته شده بود، با ارتفاع حدود یک متر و نیم، خم شدیم رفتیم داخل. شام آوردند، دیدم چند حلب نفتی آوردند و یک پلاستیک پهن کردند، رزمندگان هم با دستان خود از داخل حلب­‌ها مقداری برنج روی پلاستیک گذاشتند و گفتند این شام ماست و خوردیم.
کد خبر: ۴۴۰۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۸

به مناسبت سالروز ولادت؛
شهید «مهدی عبدالهی» آرزو داشت پرچم اسلام در تمام جهان به اهتزار در بیاید و او بتواند سرباز واقعی امام زمان شود ودر راه اسلام قربانی و شهید شود.
کد خبر: ۴۴۰۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

آزاده سرافراز محمدعلی صمدی
برادر آزاده محمدعلی صمدی در تارخ1365/11/11 به دست نیروهای بعثی گرفتار شده و در تاریخ1369/6/5 آزاد گشته است
کد خبر: ۴۴۰۱۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

خاطرات شهید رضوی (6)؛
خواهر شهید رضوی، در خاطراتی از برادرش می‌گوید: یکبار متوجه شدیم آقا سید محمدتقی به خاطر سوء استفاده برخی از همکارانش از بیت المال، ناراحت شده بود و از آنجاکه آنها به حرفش گوش نمی‌دادند، چاره‌ای جز هجرت ندیده بود و دیگر به محل خدمت قبلی برنگشت.
کد خبر: ۴۴۰۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

بزرگمهر نژاد: بعد از ۱۷ سال راحت‌ترین شبی بود که خوابیدم.
کد خبر: ۴۴۰۱۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

روایتی از دوری و دلتنگی فرزند و همسر " شهیدفارس خالوندی" ؛
پسرم گفت: بابا! بابا بود خندید و دست برایم تکان داد. من که نفس نفس می زدم و دستهایم می لرزید، گفتم: آرام باش پسرم. گفت: مادر بابا رفت توی همین باغ بزرگ! اما آنجا جز چند درخت کاج چیز دیگری نبود.
کد خبر: ۴۴۰۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

خاطراتی از رزمنده کرمانی دوران دفاع مقدس «بهرام سعیدی»؛
با تردید و دو دلی بسیار گفت: ایشان که تیرانداز بود نتوانست با هدف بزند، تو که کمک تیرانداز هستی بدون شک موشک را هدر می دهی.
کد خبر: ۴۴۰۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

اين فرزند را خدا به ما داده وخودش هم از ما گرفته
علی محمد قبل از این حادثه شهادت خودش را پیش بینی کرده بود . او می گفت من در این جنگ شهید می شوم ، اما ما باور نمی کردیم .
کد خبر: ۴۴۰۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

برشی از کتاب «آن سوی دیوار دل»
دوباره موقع رفتن به منطقه بود؛ زمان خداحافظی به من گفت:«دعا کن شهید بشم، ناراضی هم نباش.»
کد خبر: ۴۴۰۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵

کتاب «سالار تکریت» خاطرات اسارت سیدحسین سالاری، جانباز و آزاده یزدی به قلم مصطفی زمانی‌فر توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
کد خبر: ۴۳۹۹۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۶

به مناسبت سالروز «ولادت» روایتی خواندنی از شهید«قاسم سیری» منتشر شد؛
مدیر ، عصبانی و بر آشفته با دیدن قاسم مثل دانه های اسپند به روی آتش ، از جا بلند شد و فریاد زد :خب ، حالا کرات به جایی رسیده که عکس شاهنشاه را پاره می کنی ؟ همین الان وسایلت را جمع کن و فردا با پدر و مادرت بیا مدرسه برای چه این غلط را انجام دادی ... جواب بده قاسم بدون اینکه در چشمان خون گرفته آقا مدیر نگاه کند گفت : آقا ما می دانیم شاه خیلی بدی کرده . همه مردم ما الان از شاه بدشان می آید و می گویند او نوکر اجنبی هاست .
کد خبر: ۴۳۹۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷

کتاب «چفیه های زخمی»، خاطرات سردار حاج احمد مسعودی است که برش هایی از خاطرات ایشان در دوران دفاع مقدس را روایت می کند.
کد خبر: ۴۳۹۹۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵

انتشار همزمان با سالروز شهادت
فرمانده محور عملیاتی تیپ ویژه شهدا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) هشتم خرداد ماه سال 1343 در روستای منظر یکی از روستاهای شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد.
کد خبر: ۴۳۹۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵

بسیجی شهيد «علي انوشه»
شهید انوشه به حلال و حرام بسیار معتقد بود و بارها می دیدم که می گفت:« نان حرام، انسان را بداخلاق و بدرفتار می کند. اگر رزق و روزی، از راه درستکاری به دست نیاید، حرام است.»
کد خبر: ۴۳۹۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵