شهدای استان فارس - صفحه 24

شهدای استان فارس
تاملی در وصیت شهيد "معصومعلی صفی قلی" «4»

شهادت آرزوی هر فرد مسلمان

شهيد "معصومعلی صفی قلی" در وصیت خود می نویسد: «اگر خداوند شهادت را نصيب اينجانب کرد که شهادت آرزوی هر فرد مسلمان می باشد شما هيچ گونه ناراحت نباشيد زيرا...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

گالری عکس شهيد "معصومعلی صفی قلی" «2»

شهيد "معصومعلی صفی قلی" تیر ماه 1335 در روستای جقه به دنیا آمد و آبان سال 1361 در عين خوش عمليات محرم آسمانی شد. تصاویری از این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
تاملی در وصیت شهيد "معصومعلی صفی قلی" «3»

تقوا پیشه کنید، نه پليدى و زشتى

شهيد "معصومعلی صفی قلی" در وصیت خود می نویسد: «ان‌شاءالله اگر در راه خداوند حركت كرديد و هميشه به ياد او بوديد بدانيد كه خداوند هيچ كارى را و عمل خيرى را بدون مزد و اجر نخواهد گذاشت زیرا...» متن وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
تاملی در وصیت شهيد "معصومعلی صفی قلی" «2»

منافقین پس از توبه، همانند حُر خود را به صف حسینیان برسانید

شهيد "معصومعلی صفی قلی" در وصیت خود می نویسد: «حقير در اينجا اين توصيه را به آن عده كه هنوز دستشان به خونى آغشته نشده است سفارش مى‌كنم كه تا دير نشده است از رهنمودهاى امام استفاده كرده و توبه كنند تا...» متن وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
تاملی در وصیت شهيد "معصومعلی صفی قلی" «1»

پيروزى در گروِ تلاش و پیگیری

شهيد "معصومعلی صفی قلی" در وصیت خود می نویسد: « شما برادران و خواهران بدانيد كه با تلاش و پيگيری شما، پيروزى حاصل خواهد شد و اين باقى مانده عمال ابرقدرت هاى شيطانى غرب و شرق كه اين روزها تلاش دارند...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

در عملیات محرم آسمانی شد

شهيد "معصومعلی صفی قلی" تیر سال 1335 در روستای جقه به دنیا آمد. «تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی گذراند. سال 59 به خدمت سربازی رفت و...» متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (56)

قدم های سنگين مجاهدان خدا بر شن های جبهه غرب

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ساعت يک بامداد بود با دو نفر از شناسائی به طرف تپه صد و بيست حرکت کرديم. فاصله راه را دائم ذکر خدا می گفتم. هر وقت منور می زدند فوراً افراد دسته، زمين گير می شدند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (55)

احداث سنگر با سرنیزه

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « آتش زيادی از دو طرف رد و بدل می شد. ترکش توپ های خودی بر بالای سرمان رد می شد. مجبور شديم با سر نيزه سنگرهای انفرادی بزنيم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (54)

استقرار نیروها در خاکريز شنی

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بالاخره هوا تاريک شده بود که رسيديم ثارالله در منتهی اليه کانال حفر شده بر خاکريز شن مستقر شديم. آتش عراق بر موضع شروع شد و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (53)

کاروان عاشقان، عازم وعده گاه عشق

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « تمامی افراد دسته به دنبال هم به راه افتادند. چهره ها از خوشحالی می درخشيد. اين کاروان عاشقانی بود که مستانه وار به سوی وعده گاه عشق در حرکت بودند. و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (52)

معجزه و درِ رحمت الهی به روی رزمندگان

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «فرمانده ارتشی ها در گروه بود و می خواستند او را با نارنجک بکشند. يک مرتبه يک سرباز با لگد محکمی زير دست بعثی زد. نتيجه اين شد که بيش از یک هزار نفر از آنان کشته و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (51)

اتاقک گلی استراحتگاه رزمندگان

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «من در دهکده در چالی، نزديکی خلف مسلم سمت چپ جاده اصلی شهيد فلاحی در يک اتاق گلی که بی شباهت به کلبه محرومان نبود خوابيده بودم. خستگی زيادی در من بود. هنوز چشم هايم...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (50)

بعثی ها با روئی زنگارگون

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «يک شب قبل از حمله را به سختی هر چه تمامتر گذرانديم. قرار بود ماه طلوع کند ولی بعثی ها بدبخت با روئی زنگارگون طلوع کردند ولی...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (49)

دعای کميل و صوت آهنگران

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ما هم با او آمديم و در کنار جاده دهکده پياده شديم و سعيد هم با آنان رفت شوش، دعای کميل بود. آهنگران هم آمده بود و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (48)

احساس مسؤلیت در برابر رزمندگان

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «وقتی به چهره برادران نگاه می کردم، احساس کردم در برابر تک تک آنها مسؤل هستم. خيلی ها بودند از جنگ هنوز چيزی نمی دانستند. برای اولين بار بود که حتی تفنگ به دست می گرفتند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (47)

چهره رزمندگان غرقِ خاک های شوش

شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بچه های نگهبان به نقطه ای مشکوک شده بودند. بعد از کمی تفحص مشخص شد که سنگر برادران ارتش است. با ماشين به شوش رفتیم. از گرد و خاک قيافه ها عوض شده بود که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

شهيد "حجت اله صادقی" به روایت تصویر

شهيد "حجت اله صادقی" تیر سال 1342 در شيراز به دنیا آمد و آبان 1361 به شهادت رسید. تصاویری از این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.

حجله ی دامادی ام، مرگ در راه خداست

شهيد "حجت اله صادقی" در نامه ای می نویسد: «جعفر چون همه ی کارهایم را انجام داده بودم، ديگر نمی توانستم نروم؛ چون جبهه رفتن و جنگيدن با کفار يک وظيفه ی شرعی است و...»

پادگان 5 شکاری نيروی هوايی

شهيد "حجت اله صادقی" در نامه ای می نویسد: «ما داخل شهر نيستم ما در پادگان اميديه اهواز پادگان 5 شکاری نيروی هوايی اميديه هستيم. برایم ناراحت نباشيد ما با همان رفقا که از کوشک بيچه بودند هستيم که با هم در باجگاه بوديم و...»

بازگشت به وطن پس از 11 سال چشم انتظاری

شهيد "حجت اله صادقی" تیر سال 1342 در شيراز به دنیا آمد. «پس از گذراندن دوران تحصیلی و آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه نبرد شد. در اولين عمليات با رمز يا فاطمه زهرا(س) شرکت کرد و...»
طراحی و تولید: ایران سامانه