کردستان - صفحه 20

کردستان
شهدای ابان

مختصری از زندگینامه شهید سیدمجید علوی نژاد

ما جان به خدا دادیم، تا زنده شما باشید بر خاک مزار ما یک دم به دعا باشید
شهدای آبان ماه

مختصری از نامه شهید یوسف ادبیان کیش

میدوارم که همیشه در کمال عین عافیت بوده باشید و هیچگونه نگرانی نداشته باشید و همیشه مثل گلهای بهاری سرسبز و خرم باشید
شهدای آبان ماه

مختصری از وصیتنامه شهید ابوالحسن روه(منصف)

وصيتى به تمامى مستضعفان جهان كه در بند و زنجير استكبار به سر مى برند آنها بايد بلند شوند و در راه خدا پيكار كنند تا با نيروى لايزال الهى و اتحادى كه خودشان به وجود مى آورند بندهاى استكبار جهانى را پاره و غلامان حلقه به گوش آنها را به زانو در آورند و پرچم آزاديخواهى را در سرتاسر جهان به احتزاز در آورند و در زير سايه امن آن امتهاى محروم به زندگى بپردازند .
شهدای ناجا؛

گذری از زندگی شهید اسماعیل رمضانی

شهادت: 17/ مهر/1361 (سردشت)؛ شهید اسماعیل رمضانی فرزند درویش در سال 1341 در روستای رگندشت از توابع شهرستان ساری به دنیا آمد و پدرش به کشاورزی مشغول و مادرش خانه دار بود، این خانواده دارای 9 فرزند بودند که شهید اسماعیل فرزند 4 خانواده بود
كليپ

كليپ سپيدارهاي صبح

كليپ (سپيدارهاي صبح)در موضوع بمباران و دفاع مقدس

زندگینامه سرباز یکم شهید حبیب الله زمانی

شهادت: 1/ مهر/ 1359؛ شهید حبیب الله زمانی فرزند خدابخش در 14 مهر ماه سال 1339 در روستای خونی سر از توابع شهرستان آمل در یک خانواده متدین بدنیا آمد
شهدای شهریور

مختصری از زندگینامه شهید عليرضا قادرنيا

عليرضا قادرنيا كوچكترين فرزند خانواده بود دوران تحصيل را در مقاطع ابتدائي و سپس راهنمائي با موفقيت پشت سر گذاشت.
شهدای شهریورماه

مختصری از وصیتنامه شهید موسى رحمانى

دوست دارم كه هنگام مردنم دستانم را از تابوت بيرون بياورند تا آنان بداند كه هيچ چيز با خود نبرده ام مگر اعمالم را . و چشمانم را باز بگذاريد تا مردم بدانند كه اين راه را مى ديده ام و كور كورانه نبوده است و حتى آخرين لحظات نيز براى ديدن امام زمانم مهدى (عج ) كه وارث زمين است او را مى جسته ام و چشم انتظارش بوده ام .
در سنندج برگزار شد:

برگزاري يادواره شهداي نهضت سواد آموزي كردستان

يادواره شهداي نهضت سواد آموزي كردستان به مناسبت هفته دولت در مورخ 96/6/9 در سالن فجر با حضور معاون نهضت سوادآموزي كشور ‘مسئولين استان و خانواده هاي شاهد و ايثارگر برگزار شد.
البوم

عکسهای دیده نشده از شهید «وهاب اللهویردیلی» در سالروز شهادت

شهید "وهاب اللهویردیلی" در سال 1331 در خانواده زحمتکش و مذهبی در حومه قزوین بخش آوج روستای کاویک دیده به جهان گشود...
به مناسبت شهادت شهید «اسماعیل قدسی»

شهیدی که در روز عید قربان به شهادت رسید

...در تاریخ چهارم شهریور 1364، در سن بیست سالگی، که سیزده ماه از خدمت مقدس سربازی را گذرانده بود ، مانند" اسماعیل " در روز عید سعید قربان ندای حق را لبیک گفت ...

زندگینامه شهید «علی خانجانی» از بدو تولد تا زمان شهادت

شهید «علی خانجانی» پس از دلاوری‌های فراوان سرانجام در تاریخ هفدهم مرداد ۱۳۶۸ در منطقه عملیاتی سردشت به فیض شهادت نائل گشت.
شهدای مردادماه

مختصری از زندگینامه و وصیتنامه پاسدار شهید فتحعلی ملائی

در سال 61 در عملیات والفجر مقدماتی جنوب شرکت و مجروح شد . وی برای بار سوم عازم جبهه شد و در زبیدات عراق دوباره زخمی شد و سرانجام در 63/5/29 در جبهه مهاباد کردستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
جلسه شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

برگزاري جلسه شوراي ترويج فرهنگ ایثار و شهادت در استانداري كردستان

اگر فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه فراموش شود، بسیاری از امتیازات و ارزش‌هایمان را از دست خواهیم داد.

مروری بر وصیت نامه شهید محمد ايماني در سالروز شهادت

مادرم : اکنون که نداي مردي از تبار پاکان فرزندي از زلاله پيامبران و امامان بنام خميني کبير در ميهن ما طنين انداز است و همه را بياري دين خدا و احکام الهي دعوت مي نمايد جاي هيچ گونه ترديدی نيست که در راهي که انتخاب نموده ام سرافرازی و سپاسگذاری است
شهدای تیرماه

مختصری از زندگینامه شهید غلام‌على كوهگرد

شهيد غلامعلي كوهگرد در سال1344در خانواده اي مذهبي و فقركشيده روستاي آبچندار ديده به جهان گشود و دومين فرزند اين خانواده زجركشيده بود كه با فقر مادي در لابلاي مشكلات رشد نمود .
وصيتنامه

فرازي از وصيتنامه شهيد سردار سينايي

ننگ است كه ما بنشينيم و به مملكت، دين و ناموس ما تجاوز شود، مي‌ميريم و از مرگ هراسي نداريم.

فصل خزان يادي از جانبازان شيميايي استان كردستان

گوشه اي از درد و رنجهاي جانبازان شيمايي به روايت كليپ
سالروز شهادت شهید غلامعلی ابراهیمی

شهیدی که در خواب ائمه خبر شهادتش را به مادر می دهند

يك شب قبل از شهادت غلامعلی خواب ديدم؛ 2تا خانم آمدند؛ يكی از آنها مقنعه سبز به سر كرده بود و ديگري سفيد به من گفتند: بلند شو، بلند شو، مگر تو نمي داني كه پسرت شهيد شده؟ گفتم: نه. گفتند: بيا برويم. با آنها جلوی در رفتم، ديدم؛ 2نفر آنجا بود که يك نفر آنها عباي سبز داشت و يكي ديگر آبي. گفتم: اين ها كي هستند؟ اين پیکر کیست؟ فکر می کنم آن دو نفر از ائمه بودند. به من گفتند: اين جنازه پسر خودته که شهید شده، مگر نمي داني؟!
سالروز شهادت شهید یونس ملک زاده ؛ زندگینامه +عکس

شوق شهادت در چهره نورانیش موج می زد؛ شهید یونس ملک زاده

در آخرین برخوردش در حال خداحافظی که عازم جبهه بود، شهادت در سیمای درخشانش خوانده می شد به مادرش می گفت: مادر آخرین بار است که شما را میبینم . در حالی که از زیر قرآن بدرقه می شد، گاهی خنده و گاهی گریه می کرد سیمای نورانیش گواه بر سر درونش بود و علت هر دو را اشتیاق تعبیر می کرد ...
طراحی و تولید: ایران سامانه