«جانباز ۷۰ درصد محمد صالحی میگوید: نخستین تظاهرات محله از دل خانهای ساده آغاز شد؛ جایی که به مسئولیت برادر خانواده، اعلامیهها و عکسهای انقلابی ساماندهی و برای توزیع آماده میشد. آن خانه کوچک، در روزهای پر التهاب انقلاب، به پایگاهی برای بیداری مردم و آغاز حرکتهای اعتراضی بدل شد ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
«جانباز ۷۰ درصد محمد صالحی که سالها پس از جنگ هنوز با خاطرات طلائیه زندگی میکند، میگوید: عملیات محرم آن گونه که انتظار میرفت پیش نرفت؛ نیروها در محاصره افتادند، بسیاری از همرزمانش به شهادت رسیدند یا اسیر شدند ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
شهید «ابوالعباس بختیاری»، در وصیتنامهاش مینویسد: «چون واجب اسلامى ایجاب مىکند که از اسلام دفاع شود، بر من هم واجب شد که این جان را فداى اسلام کنم تا در بهشت با شهدا و نیکوکاران رستگار شوم ...»
مسئول تمشیت امور ادارهکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین نخستین روز کاری خود را با حضور در گلزار شهدای شهر قزوین و تجدید بیعت با آرمانهای شهدا آغاز کرد.
در کوچهها و خیابانهای قزوین، هنوز صدای گامهای رزمندگان، جانبازان و شهدا شنیده میشود؛ صداهایی که از دل خانهها، قاب عکسها و خاطرات خانوادههای ایثارگر به گوش نسل امروز میرسد. قصههایی که روزگاری با خون و ایمان نوشته شدند، امروز الهامبخش زندگی مردم و به ویژه نسل جوان قزویناند.
معاون توسعه مدیریت و منابع بنیاد شهید و امور ایثارگران با صدور حکمی، علیپناه قویدل را مسئول تمشیت امور ادارهکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین کرد.
شهید «اردشیر ابراهیمپورکلاسی»، همبند آزاده و جانباز «مهدی نوریزاده»، در دوران اسارت، الگویی از صبر، ایمان و ایثار بود. با وجود شکنجهها، سختیها و کمبودها در اردوگاه، روحیه والا و اخلاقی ایشان الهامبخش دیگر اسرا بود و درسهای ارزشمندی برای زندگی و مقاومت در برابر سختیها به جای گذاشت. این مصاحبه، روایتگر خاطرات نزدیک و ملموس از شهید بزرگوار است که همچنان چراغ راه نسلهای آینده است.
«جانباز ۷۰ درصد سید محمود رسولی میگوید: پس از برخورد با مین در منطقهای عملیاتی، همرزمانم در اقدامی فداکارانه و با استفاده از یک تراکتور، اقدام به انتقال سریع من به پایگاه کردند تا جانم را نجات دهند ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
«جانباز سید محمود رسولی میگوید: ۸ بار تیغ جراحان بر پایم فرود آمد، اما این زخم، یادگاری است که تسلیم نمیشود. امروز، سالها پس از دفاع مقدس، جنگیدن من ادامه دارد؛ نبردی روزانه با درد و پانسمانی که یادآور این است که برخی زخمها، هرگز کهنه نمیشوند ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
«جانباز سید محمود رسولی میگوید: در سختترین روزهای زندگی، وقتی با زخمهای تنم، درد و رنج میکشیدم، همسر و پدرم بودند که با دستانی خسته و قلبی بیکران، پرستار و پناهم شدند ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
جانباز سید محمود رسولی میگوید: «وقتی با ۷۰ درصد جانبازی از جنگ بازگشتم، خانواده همسرم نه تنها با زندگی مشترک با دخترشان مخالفتی نکردند، بلکه با آغوشی باز و کلامی امیدبخش، پناهم شدند ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.
«سید محمود رسولی از جانبازان ۷۰ درصد استان قزوین هرگز فراموش نمیکند که چگونه همرزش در برابر چشمانش در آتش سوخت ...» از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلم این روایت باشید.