سنگر - صفحه 12

سنگر
شهدای دی ماه

مختصری از زندگینامه شهيده پروانه كاوياني

او در سنگر مدرسه توسط بمب افكنهاي رژيم بعثي به درجه رفيع شهادت نائل گرديد .

اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است

با خنده ایی که تو دربر گرفته ا ست / دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است

قلم در دست تو مانند اسلحه در دست من است

برادرم كه در سنگر مدرسه درس ميخوانى به درس خودت ادامه بده آن قلمى كه در دست تو هست مانند اسلحه من است. تو بر قلمت، فكرت، زبانت و پيروى از پيام رهبرت با آمريكا و ايادى داخلى مى جنگى و من با اسلحه اى كه در دست دارم مى جنگم.
زنده را زنده نخواند بلكه مرگ از پي اوست / بلكه زنده است شهيدي كه حياتش زقفاست

مختصری از وصيت نامه شهید علی نظر آزاده

شهادت چيزي است كه انسان بايد هميشه در آغوش خود بگيرد من از خداوند مي خواهم با نوشيدن اين شربت مسرت آميز پرونده زندگي من بسته شود ما بايد مثل حسين به شهادت برسيم.
بر تو وصيت كنم اى مادرم مادرم / گريه نكن بهتر تنم مادرم مادرم

مختصری از وصیتنامه شهید علي مدد شفيع زاده

سلام مرا به پدر و مادر و برادران و خواهران و همرزمانم برسانيد چون فردا 11/6/60 حمله اى در پيش داريم و نود درصد احتمال شهيد شدن را دارم .
شهدای شهریور

مختصری از زندگینامه شهید بهمن آستينه

در كودكي مؤدب و از استعداد سرشاري برخوردار بود وي در سال 1357 پا به عرصه سنگر مدرسه گذاشت و تحصيلات ابتدائي را با موفقيت به پايان رساند.
شهدای مردادماه

مختصری از زندگینامه شهید سيد غفار اسدي

در سال 1348در روستاي دره چاه بيك باشت در جوار جدبزرگوارش امامزاده سلطان محمود شاه در خانواده اي ديني و مذهبي و مستضعف در دامان مادري پاك از ذريه فاطمه زهرا(س)چشم به جهان گشودند .
شهدای تیرماه

مختصری از زندگینامه پاسدار قرآن بسيجي شهيد مهراب سفار

شهيد در سخن گفتن خيلي متين و در راه رفتن بسيار باوقار و با ادب بود به همين خاطر عزيز خانواده محسوب مي شد .
وصیت نامه شهید حسین شمسی

اين نامه را از داخل سنگر مى نويسم

راستى چه نيرويى است كه اين مردم را اينكونه به سوى جبهه مى كشد؟ آن هم كسانى كه خانوادهاى آنها از لحاظ مالى در وضع خيلى بدى نان شب نيز محتاجند هستند، و چگونه از جان و مال و فرزند خود گذشته و در راه خدا ايثار مى كنند و حماسه ها مى آفرينند و صحنه هاى كربلا را تكرار مى كنند ...
وصیت نامه

شهید مجید جعفری| ما در عصری زندگی می‌کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است

ای پدر ارجمندم در راه خدا اسماعیل های خود را آماده کن، مبادا اگر فرزندت در راه الله حرکت کرد و کشته شد غمی در چهره‌ات بنشیند...
شهدای خرداد

مختصری از زندگینامه شهید سلبعلی ولایتی

شهید در سال 1345 در روستای دلی گردوه چشم به جهان گشود .دوران كودكي را در كنار پدر و مادر به سختي گذراند.
گفت‌وگوي با مادر شهيد مفقودالجسد اميرسعيد قاسمي

کاش پسرم آخرين مفقودي بود كه تفحص مي‌شد

ابتداي فيلم صوت امام خامنه‌اي بود مي‌شد كه فرمود:« ايني كه جسد علي‌الظاهر پنهان شده يك شهيد را شما از روش غبار‌ها و خاك‌ها را بر طرف مي‌كنيد و آن را سر دست مي‌گيريد اين معنايش اين است كه به رغم آن كساني كه مي‌خواهند مسئله شهادت را، مسئله شهيد را و مسئله فداكاري را زير غبارها و خاك و خل‌ها پنهان كنند...
شهدای اسفند

مختصری از زندگینامه شهید اله داد هوشياري

ر شهريورماه سال 1346 در روستاي تل چگاه از توابع بخش باشت در يك خانواده فقير و كشاورز مذهبي ديده به جهان گشود و دوران كودكي را با مشقت و رنج بسيار در دامان خانواده سپري كرد.
وصيت نامه شهيدرسول حسين عربستاني

از داخل سنگر تاريك و كوچك به امام امت سلام ميكنم

پدرم بدان و آگاه باش كه اسماعيلت هرگز از فرمان خدا سرباز نمي زدند و مرگ در راه خدا

وصيت نامه جمعى رزمندگان شهر سورک در منطقه عمليات كربلاى 4

اين وصيت نامه توسط جمعى از رزمندگان سورك در منطقه عمليات كربلاى 4 در داخل سنگر نوشته شده بود كه به امضا كليه افراد رسيده و همگى با همديگر پيمان بسته بودند كه تا آخرين نفس براى دفاع از اسلام مقاومت نمايند.
شهدای مردادماه

مختصری از وصیتنامه شهيد عشق الله دهيوده

امروز جبهه ها نياز به جوانهاى ما دارند . (امام خمينى )

شهید "احمد افتخاری" افتخار خطه ساوالان

شهید احمد افتخاری در ۱۵ اسفند سال 1335 در خانواده ای مذهبی در روستای سولا از توابع شهرستان نمین به دنیا می آید. پس از طی دوره خردسالی راهی مدرسه می شود.او تا پایان مقطع پنجم ابتدایی در روستای سولا درس می خواند ولی به دلیل نبود مدرسه راهنمایی و تنگ دستی از ادامه تحصیل بازمی ماند و برای کمک به امرار معاش خانواده اش در کنار پدر به کار کشاورزی و کارگری می پردازد.
نجواهای عاشقانه

بازخوانی مناجات های شهدا در پشت سنگر ها

جبهه های مبارزه حق علیه باطل تنها توپ و تانگ نبود پشت آن سنگر های خاکی دل های عاشقی جا باز کرده بود که تنها خدا را صدا می کرد و به دل و روح آدمی صفای الهی می بخشید.
محمد فرخ طلب فومنی

سنگر شانه ­هایت!

حالا شبیه تو به خون غلطیده اما بر پیکرش حتی سری باقی نمانده
طراحی و تولید: ایران سامانه