قسمت سوم خاطرات شهید انقلاب «محمدعلی ایجی»
پسرعموی شهید «محمدعلی ایجی» نقل میکند: «عروسی محمد توی زمستان بود. آخر شب مهمانها میخواستند بروند که چراغ والور برگشت و در لحظهای شعلهور شد. محمد دوید طرف حیاط و منبع آب سرد را که نصفی از آبش مانده بود، روی دست آورد و برگرداند روی آتش. اسمش را گذاشته بودند: داماد پهلوان.»