خاطرات آزادگان - صفحه 4

خاطرات آزادگان
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -4

نماز به هر قیمت؛ روایت آزاده یاور امیری

در اوایل اسارت، در داخل اردوگاه سنگی نبود تا از آن به عنوان مهر استفاده کنیم. این بود که ناگزیر یک پاره آجر پیدا کردیم و پس از تکه تکه کردن، آن را به داخل آسایشگاه بردیم. البته عراقیها مدام هشدار می دادند که کسی حق نگهداری سنگ و یا آهن آلاتی از قبیل چاقو، پیچ گوشتی و غیره را ندارد و افراد خاطی به شدت تنبیه می شوند.
معرفی کتاب "فصل پرواز"

معرفی کتاب "فصل پرواز"، مجموعه خاطرات آزادگان 8 سال دفاع مقدس استان قزوین

کتاب "فصل پرواز"، مجموعه خاطرات آزادگان 8 سال دفاع مقدس استان قزوین به کوشش حسن شکیب زاده در 100 صفحه و در سال 1387 چاپ خود را تجربه می کند.

شکنجه گاه "تکریت 11" به روایت "سید جعفر دعوتی"

وقتی عراقی‌ها دیوار وحشت را به طول 7 متر تشکیل دادند تا اسراء از میان آن رد شوند دیگر برایشان فرقی نمی‌کرد که آن فرد سالم است یا مجروح، هر کس از آن مسیر عبور می‌کرد باید کتک می‌خورد. خیلی از دوستانمان از جمله "شهید پرویز شریفی" که از مجروحین عملیات کربلای 4 بود، مجبور شد از این دیوار عبور کند. بدن ایشان از انگشت کوچک پایش تا نزدیک کمر پر ترکش بود
خاطرات اسارت سید حمیدرضا میرمحمدصادقی

چاپ دوم کتاب خاطرات اسارت سید حمیدرضا میرمحمدصادقی نوشته سمیه حسینی

خاطرات اسارت سید حمیدرضا میرمحمدصادقی » با تصویرگری «درگروه فرهنگی مسک »، شمارگان 1000 نسخه و به بهای 11 هزار تومان به چاپ دوم رسیده است.
نویسنده سمیرا سادات امامی

معرفی کتاب «جنگ پشت میله ها»؛ خاطرات آزاده و جانباز سید مجید ابوالحسنی

کمی قبل از ورودی حرم با توقف اتوبوس‌ها و باز شدن در، دیگر هیچ‌کدام به حال خود نبودیم. تمام تهدیدهای فرمانده را از یاد برديم و فقط می‌خواستیم به حرم برسیم. آنجا بود که بعد از نُه سال، انگار طعم آزادی را می‌چشیديم و می‌توانستيم پرواز کنيم.
خاطراتی از آزاده عزت الله دانشفر از روز های اسارت در عراق

یک ها عاشق دو نمی شوند!

تونل وحشته دیگه! دو طرف عراقیها می‌ایستن تا می‌خوری می‌زننت...

پنج شلغم برای پنجاه نفر!/ خاطره ای طنز از احمد یوسف زاده

مرتض گفت: ببین جناب سروان، من فقط می خواستم بگویم که شلغم های عراق این قدر بزرگند که پنج تاش پنجاه نفر رو سیر می کند. آخر جناب سروان، شلغم های ایران خیلی کوچکتر از شلغم های عراق هستند.من خدای ناکرده منظور بدی نداشتم!

برگى از اسارت؛ نخستين مسابقه خاطرات آزادگان

برگى از اسارت نخستين مسابقه خاطرات آزادگان است كه توسط بنياد شهيد استان مازندران و موسسه پيام آزادگان استان مازندران برگزار مى شود
داستان و خاطرات

زمهریر اسارت / داستان به اسارت در آمدن آزاده پرافتخار «علی گلوند» (پایان)

زیبایی ها صرفااز طریق چشم سردیده نمی شدند ، بدون واسطه دیدن قابل لمس بودند اصلا خودت جزئی از آن بودی . حضرت امام را دیدم در جایی با چند تا از دوستانم که قبلا شهید شده بودند ، ایستاده و من با چند نفر از دوستان در فاصله چند متری آنها...

هنوز خاطرات بسیاری از آزادگان ثبت و ضبط نشده است/ «حاج آقا ابوترابی» نقظه اتکای اسرا بود

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران گفت: هنوز خاطرات بسیاری از آزادگان ثبت و ضبط نشده است. یکی از وظایف متولیان فرهنگی ثبت و ضبط خاطرات است

«اردوگاه عنبر» مجموعه خاطرات آزادگان هوانیروز

کتاب اردوگاه عنبر مجموعه خاطرات آزادگان هوانیروز است که به قلم علیرضا پوربزرگ وافی و از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

خاطرات آزادگان کرمانی از دوران اسارت

عراقی ها بعد از اسارت ما در یک بیابان گرم و خشک جمع کردند،هنگام اذان بود و ما از آن ترس داشتیم که عراقی ها مانع از برپایی نمازمان شوند؛با ترس تیمم کردیم و مشغول اقامه نماز شدیم اما عراقی ها به اذن خداوند قادر، مانع نماز خواندن ما نشدند و این گونه بود که ما در سخت ترین شرایط هم نمازمان را ترک نکردیم .
طراحی و تولید: ایران سامانه