خاطرات شهید غریب در اسارت «غلامرضا چاغروند» به نقل از خواهر شهید؛
خواهر شهید غریب در اسارت «غلامرضا چاغروند» می گوید: وقتی به همراه پدر و مادرم برای شناسایی پیکر برادرم به دزفول رفتیم، مادرم او را از روی دندان شکسته و وسایل همراهش شناسایی کرد چون برادرم سر در بدن نداشت.