قسمت دوم خاطرات شهید «محسن ناظمیان»
همرزم شهید «محسن ناظمیان» نقل میکند: «هربار که با سینهخیز خود را جلو میکشاند، یک قدم از دشمن دورتر میشدند. لحظات به اندازه تمام سنگریزههایی شده بود که در سینه محسن فرو میرفت. بالاخره آخرین بار هم با یک دست بر زمین فشار داد و با یک خیز، خود و مجروح را کشاند پشت خاکریز. خیز بلندی بود، به بزرگی نجات یک انسان.»
کد خبر: ۵۷۴۴۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
قسمت نخست خاطرات شهید «محسن ناظمیان»
برادر شهید «محسن ناظمیان» نقل میکند: «محسن کاسه را جلوی پیرمرد نگه داشت. گفت: خیالتون راحت! دیگه نمیذارم کسی اذیتتون کنه. کاسه هنوز در دست محسن مانده بود. کاسه چشم پیرمرد پر از آب شده بود. معلوم نبود گریهاش از درد بود یا شوق یافتن پناهگاهی تازه.»
کد خبر: ۵۷۴۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
پدر شهید «محمد سلطانحسینی» نقل میکند: «تظاهرات پشت تظاهرات برگزار میشد. وقتی وسایل حمام را برمیداشت، پدر میدانست که میخواهد بیرون برود. گفت: چه خبره هر صبح حموم میکنی؟ محمد گفت: تظاهراته، ممکنه هر لحظه تیر بخوریم، پس غسل شهادت لازمه.»
کد خبر: ۵۷۴۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹
زندگینامه شهید «ناصر موسیوند»؛
شهید ناصر موسیوند، از شهدای پایگاه مقاومت مسجد امام سجاد(ع) شهرستان بروجرد است که آرزو داشت اگر شهید شد او را شبانه دفن کنند.
کد خبر: ۵۷۴۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
سه خاطره از شهید «حسن قبادی» به نقل از «حاج میرزا میرزاپور»
شهید «حسن قبادی» معاون بخشداری بود و کارهای کمیته امداد را هم انجام میداد. خودش مانند یک کارگر ساده پشت بامها را قیرگونی میکرد.
کد خبر: ۵۷۴۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹
قسمت چهارم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
دختر شهید «یدالله شوریابی» نقل میکند: «گفت: خواب دیدم جنازه شهیدی رو میبرن. آقای نورانی زیر تابوت رو گرفته. پرسوجو کردم. چند نفری گفتن: نمی شناسی؟ آقا امام زمانه. شهید هم از کربلا اومده.»
کد خبر: ۵۷۴۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «عبدالحسین امیری» میگوید: «شهید اخلاق خیلی خوبی داشت، همیشه نمازش را میخواند و روضهخوان مجلس سیدالشهدا (ع) بود. در روستای سردشت با اشرار مبارزه میکرد که در یکی از همین درگیریها به مدت چهار ساعت توسط اشرار شکنجه میشود و...»
کد خبر: ۵۷۴۲۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹
قسمت سوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
همسر شهید «یدالله شوریابی» نقل میکند: «دوست یدالله گفت: یدالله خواب دیده ستاره شده و رفته آسمون. به شوخی بهش گفتم: ما مثل یک ستاره برمیگردیم روستا. اونجا مثل آسمون میمونه. چند روز بعد اسیر شد.»
کد خبر: ۵۷۴۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸
خاطرهنگاری جانباز سرافراز
جانباز اسرافراز «محمد حسن خیربخش» میگوید: جبهه محلی برای آموزش و تربیت بود. آنجا دانشگاه ما بود و اشتیاق و اخلاص رزمندگان همه را پای کار نگه داشته بود.
کد خبر: ۵۷۴۲۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰
خاطرهنگاری جانباز سرافراز
جانباز اسرافراز «حسن رئیسی» میگوید: اکثر اوقات در صف میایستادیم و برای پیرزن و پیر مردانی که توانایی ایستادن در صف را نداشتند، نفت تهیه میکردیم. این موضوع در حالی بود که خودمان در خانه نفت نداشتیم تا گرم شویم. همه دوستان و نزدیکانم در ذهن خود تفکر کمک به هم نوع را داشتند.
کد خبر: ۵۷۴۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸
گفتگو با آزاده و جانباز ۷۰درصد دفاع مقدس «فریدون همتی»/ قسمت دوم
آزاده «فریدون همتی» گفت: «وقتی به ما گفتند: چرا به زیارت کربلا نمیروید؟ مگر شما عاشق کربلا نبودید و به خاطر امام حسین(ع) نمیجنگیدید؟گفتیم: بله درست است ما عاشق اباعبدالله(ع) هستیم، اما ما با شهدایمان عهد بستیم کربلا را بدون صدام زیارت کنیم و تا صدام هست به کربلا نرویم.»
کد خبر: ۵۷۴۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸
خاطرات آزاده «امین توانا» از دوران اسارت و برپایی موکب سید الاحرار در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مرصاد، توسط حوزه هنری و امور سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه تهیه و منتشر شد.
کد خبر: ۵۷۴۲۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
آزاده گرانقدر «سهمی» نقل میکند: «گفتیم: چرا در رفتار و عملتان تناقض دارید؟! بهخاطر عزاداری در شب عاشورا این همه شکنجه شده، زندانی کشیدهایم، حالا میگویید به زیارت امامی برویم که ما برایش عزاداری میکردیم؟!»
کد خبر: ۵۷۴۲۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
قسمت دوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
فرزند شهید «یدالله شوریابی» نقل میکند: «گفتم: بابا! تا یک ماه دیگه سربازی من تموم میشه و مییام پیش مامان، خواهر و برادرها هستم بعد تو برو! حرفش این بود که نمیتوانم. پرسیدم: چرا؟ جواب داد: هوای کربلا به سرم زده.»
کد خبر: ۵۷۴۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
خاطرهنگاری جانبازان
نوید شاهد استان سمنان به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، خاطرات شفاهی آزاده و جانباز دفاع مقدس «کمال رضیان» را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۷۴۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین یزدی یحیی آبادی» میگوید: «روزی که شهید به دنیا آمد ولادت حضرت علی (ع) بود. پدرش خیلی خوشحال بود و میگفت پسرم سعادتمند میشود. به کلاسهای مختلف زبان مثل انگلیسی، عربی و فرانسوی میرفت. به شهید میگفتم مادر این همه کلاس به چه دردت میخورد، میگفت شهید بهشتی حرف زبان بلد بود. ما باید تو کشور امثال شهید بهشتیها را داشته باشیم.»
کد خبر: ۵۷۴۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
قسمت نخست خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
همسر شهید «یدالله شوریابی» نقل میکند: «گفت: اگه شهید بشم خدا نگهبان تو و بچههاست تنها نمیمونی. گفت: من میرم جبهه، شما هم که این بچهها رو نگه میداری، ثواب زیارت رو میبری.»
کد خبر: ۵۷۴۰۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴
«عبداله علیمرادی» از آزادگان سرافراز استان ایلام با گذراندن ۱۰ سال دوران سخت اسارت در بیان خاطرات ی از ماه محرم در اسارت میگوید: بعثی ها «ماه محرم آب را بر رویمان قطع میکردند، ما این محدودیت ها را با جان دل میخریدیم، چون احساس میکردیم بیشتر به امام حسین (ع) و یارانش نزدیک تریم.» فیلم خاطرات این آزاده سرافراز از دوران اسارت تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۴۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴
خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسن سیفی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۷۴۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴
در مراسمی از کتاب «آقای شوفر» به قلم مصطفی زمانی فر در یزد رونمایی شد.
کد خبر: ۵۷۴۰۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴