تا حوالی اواخر اردیبهشت ماه سال 59، درگیر آزادسازی و تثبیت امنیت سنندج بودیم. درست در اواخر خرداد سال 1359 و به فاصلهی کوتاهی بعد از آزادسازی مریوان توسط صیاد و متوسلیان بود که ما به ملاقات احمد رفتیم. آنچه که ما از احمد در ذهن داشتیم، تصویری از یک آدم بزنبهادر بود! آدمی قلدر و خشن و بیمنطق که دست بزن دارد و حالا هم دارد در مریوان حکومت میکند.
نوید شاهد خراسان رضوی گزارش می دهد؛ اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاشهیدوامورایثارگران خراسان رضوی به مناسبت هفته بسیج اقدام به طراحی مجموعه پوسترهای سرداران آفتاب مشتمل بر 28 تصویر (در سری اول) با کیفیت بالا و قابلیت چاپ در سایز بزرگ پیرامون شهدای شاخص ملی در حوزه دفاع مقدس نموده که ضمن آن به معرفی آن شهید معظم نیز می پردازد.
شهید محسن وزوایی در دهم ارديبهشت سال 61 ، در 22 سالگي هنگام هدايت نيروهاي تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و تركش به شهادت رسيد. در این ویدئو شهید حسین همدانی روایت هایی از شهید محسن وزوایی را بازگو می کند. می گوید: « شهید محسن وزوایی کلید فتح عملیات «فتح المبین» را زد.»
بیستم خرداد سال 1361، یک روز قبل از اعزام، رزمندگان در پادگان امام حسین (ع) تهران به دستور حاج احمد گرد هم آمدند تا آخرین اتمام حجت ها برای آن ها گفته شود.
محسن وزوایی در بخشی از سخنرانی توجیهی اش برای نیروها، قبل از شروع عملیات بیت المقدس گفت: «درست است که اینجا برای برادرهای گردان، به قدر کفایت امکانات و تجهیزات موجود نیست می دانیم که خیلی از نیروها حتی قمقمه آب هم ندارند، ولی چاره ای نداریم جز اینکه حمله را شروع کنیم تا ان شاءالله به یاری اقا امام زمان (عج) برویم و پیروزی را برای امت مظلوممان به دست بیاوریم.
«هرجا كه خطری انقلاب را تهديد میكرد نيروهای پادگان ولی عصر(عجالله) با جان و دل میرفتند و غائله را تمام میكردند. يک بار ديگر در مقرّ سپاه كرمانشاه نشسته بوديم كه صدای چند انفجار آمد. شهيد بروجردی نيروها را به سه اكيپ تقسيم كرد و برايی خبر گرفتن به جاهای مختلف فرستاد. من و شهيد كاظمی هم سوار اتومبيل شديم و به شهر رفتيم.» با سردار رضا غزلي از همرزمان شهيد و يكي از نيروهای قديمی گردان يک پادگان ولی عصر(عجالله) به بررسی ابعاد شخصيتی آن بزرگوار پرداختهايم.
بخشی از سخنان حاج احمد در سمینار سراسری فرماندهان سپاه
.... تمام صحبت های من، نتیجه دو سال و سه ماه حضور در مناطق غرب کشور، از فردای شروع ماجراهای کردستان است... به خدا سوگند! ما در غرب خودمان را به آب و آتش زدیم تا بتوانیم به مرز برسیم...
کار سیاسیاش را رها نمیکرد. او فرد توداری بود. حتی به من که برادرش بودم چیزی نمیگفت. حتی بعد از انقلاب کمیته محل را رهبری میکرد که ما باز هم خبر نداشتیم. بعدها از مسئولیتهایش در کردستان هم بیخبر بودیم.
با آزادي خرمشهر 16 هزار اسير عراقي از خرمشهر و اطرافش بيرون مي آيند. چون راه از همه طرف بر آنها بسته شده بود و در محاصره كامل بودند. اين كار نتيجه تفكر حاج احمد بود.
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR با استفاده از بخش هایی از بیانات رهبر انقلاب که برای اولین بار منتشر شده است، نماهنگ ما منتظریم را با آرزوی بازگشت سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان منتشر کرد.
شهید محمدرضا دستواره در سال 1338در تهران متولد شد. به دنبال تحركات گروهكهاي ضد انقلاب در كردستان، همراه فرماندهي افرادی چون «شهید رضا چراغي»، «جاویدالاثر حاج احمد متوسليان» و ديگر رزمندگان، راهي كردستان شد. شهید دستواره پس از 11 بار مجروحی در 13تیر ماه 1365روز آزاد سازي شهر «مهران» در عمليات «كربلاي 1» به شهادت رسید.