او در دوران انقلاب در تظاهرات همگام و همراه با مردم شرکت مي کرد و فعاليت انقلابي داشت . فردي با ايمان و با اخلاص بود و بسيار خوش رو و مهربان ، و در خوش نامي و ايمان در محل شهرت داشت...
با شروع جنگ تحميلي همواره علاقه داشت تا به جبهه برود و در نبرد با بعثيون به ساير رزمندگان کمک کند با رسيدن به سن خدمت سربازي از طريق ارتش ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره آموزشي به منطقه جنوب اعزام شد...
هميشه مي گفت عزيزانم يک عمر در خدمت شما بودم شايد درک کرده باشيد که آن روز مکتب و استقلال کشور در خطر است و احتياج به خون دارد و بايد با خون سرخ من و تمامي رزمندگان اسلام مکتب و ميهن خود را حفظ کنيم و اين وظيفه شرعي ماست...
شهيد «حجت اله ضرغانی» که فرمانده گروهان مسلم بود حدود سه سال در کوههای سر به فلک کشیده کردستان دوشادوش رزمندگان جنگید و سرانجام...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
علاقه ي زيادي به قرآن و نماز داشت در دوران جواني بود که فعاليتهاي سياسي و فرهنگي خود را آغاز کرد و تا جايي که مي توانست براي پيروزي انقلاب اسلامي تلاش کرد...
حسين که يکي از ياران خدا بود ، مشتاقانه ، عاشقانه مي خواست که به جبهه حق بر علیه باطل برود . ولي افسوس که سنش کم بود و او را جهت فرستادن به ميدان نبرد نمي پذيرفتند
بعد از اتمام دوران تحصيلات راهنمايي حدود يک سال مشغول کشاورزي شد تا اين که جنگ شروع شد و شهيد از طرف بسيج خرامه دوره مقدماتي را گذراند و به شهر اهواز به فلکه چهار شير - اروند در تيپ المهدي گردان 936 به عنوان دستيار آر پي چي بود و در پي اعزام
اين بار مسعود ، مسعودي نبود که دفعات پيش مي ديديم و مي شناختيم ، بلکه سراپا عوض شده بود و شور و شوقي ديگر داشت ، صحبتهايش حاکي از اين بود که آخرين بار است که در کنار دوستانش مي باشد ...
ايشان کار خياطي نيز انجام مي دادند و ورزشکار بودند و در دوران انقلاب در تمامي تظاهرات ها و راهپيمايي ها شرکت مي کردند تا اين که ايشان در دوران جنگ به صورت داوطلبانه از طرف بسيج در اواخر سال 1360 به جبهه اعزام شدند ...
وظایف خود را به نحو احسن انجام می دادند به طوری که بارها از طرف قاچاقچیان و سوداگران مرگ مبالغ هنگفتی جهت رشوه به ایشان پیشنهاد شده بود ولی ایشان با ایمانی که به خداوند متعال و خدمت صادقانه به این مرز و بوم داشتند از این عمل غیرانسانی ممانعت بعمل می آوردند...