سالروز شهادت شهید فریبرز ناصری
بهترين دوران زندگي من زماني بود كه تو را شناختم و ديدم كه چگونه به ياري خداوند به دفاع از محرومين جهان قيام كردي. من اين مرگ را مي‌دانم كه نصيب من خواهد شد از عسل هم شيرين‌تر چون اطاعت ...

نوید شاهد البرز: ای شهدا، دنیای بی شما و بی امام سخت است ! ای خوش انصاف ها ، اینجا دیگر با خاموشی بلدوزرهای جهادگران ،سنگر و خاکریزی که صداقت و درستی را بنا کند یافت نمی شود.اینجا فانوس ها خاموش است.خیانت به رفیق قاموس و جاویدان و رسیدن به جاه و مقام به بهای خاموشی عزت نفس است . ای شهدا اینجا دیگر از عروج خبری نیست و همه از برای "فنا"دست و پامی زنند . دست های ناپاک به هم گره خورده تا بر نسل جوان امروزی روح بی اعتقادی و دین زدگی را جریان دهد.آری شهدا برای همین است دلمان تنگ شماست از قول ما به امام بگویید قرار ما این نبود .دیگر از شما گفتن از چند شب خاطره فراتر نمی رود گریه و حسرت در فراق شما به جهالت و حواس پرتی یاد می شود .ای شهدا، به داد ما برسید،اینجا ماندن سخت است. در قنوتمان دلتنگی شماست و در سجده هامان بی تابی فراقتان و در رکوع هایمان خمیدگی دوری از شهادت است .ای شهدا سکوت غربت مان ،درد ناک ترین دردیست که تاب تحمل را از وجودمان زدوده است. ما هرگز به چنین صلح سبزی !!!!! فکر نمی کردیم و تنها میدان های سرخ ،اندیشه مان بود و اینک در قبیله درداز همه کس ما بازمانده ترینیم . به جرم بی شهادتی ریاضت تدریجی مرگ را منتظریم و در تب و تاب وصل به شما لحظه شماریم ، واگر این نباشیم باید آنقدر بی تفاوت شویم که همه چیزمان را یک شبه فراموش کنیم تا ما هم به نوایی برسیم و از راه کارهای تملق و چاپلوسی با فراموشی تفکر امام ، خادمین درگاه مصلحت اندیشان شویم . ای شهدا در روزگار فقر محبت ها نگاهمان لبریز از باده التماس به شماست اگر خوب گوش کنید خواهید دانست که دل شکسته ما بهترین تاری است که در فراقتان شب و روز را می نوازد . بعد از شما تحمل خیلی چیز ها سخت است به بهانه صبر ما را به "سکوت" مرگ آوری دعوت می کنند.

بهترین دوران زندگیم شناخت امام بود ودیدن چگونه دفاع کردن از محرومین بود

"شهيد فريبرز ناصري" در تاريخ  پانزدهم خرداد 1339 در يك خانواده مذهبي و متدين در شهر تهران ديده به جهان گشود و پس از طي دوران طفوليت وارد مدرسه ابتدايي شد و پس از آ‌ن در مدرسه راهنمايي شمس ادامه تحصيل داد. در سال 1355 همراه با خانواده به شهرستان كرج نقل مكان نمود و جهت كمك خرج براي امرارمعاش خانواده مجبور شد. روزها را به كار مشغول شود و شبها را به طور شبانه‌ درس خواند. بعد او هم در اكثر تظاهرات و راهپيماييها پخش اعلاميه‌هاي امام نقش فعالي داشت و به طور سيل‌آسا كه از مسجد و محراب آغاز مي‌شد او هم شركت فعال داشت.

از پيروزي شكوهمند اسلامي از هيچ كاري دريغ نکرد و در پي شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه توسط صدام ملعون صورت گرفت، شركت كرد و به طور داوطلب به ميدانهاي نبرد شتافت تا اينكه پس از ماهها سعي و تلاش در برابر مزدوران در تاريخ شانزدهم فروردین 61 در منطقه عملياتي دشت عباس بر اثر اصابت تركش به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش در امامزاده محمد كرج به خاك سپرده شد.


فعالیتهای اجتماعی و ویژگیهای اخلاقی

از كودكي به جلسات قرآني علاقه داشت و نماز را هميشه سر موقع و حتي‌المقدور به جماعت مي‌خواند و به صحبتهاي روحانيت بسيار اهميت مي‌داد.

او هم در اكثر تظاهرات و راهپيماييها پخش اعلاميه‌هاي امام نقش فعالي داشت و به طور سيل‌آسا كه از مسجد و محراب آغاز مي‌شد او هم شركت فعال داشت.

او با يك دنيا وقار و متانت و صبر و بردباري در برابر مسايل و مشكلات خم به ابرو نمي‌آورد بسيار خونسرد و ملايم بود و بسيار اخلاق نيكو و پسنديده‌اي داشت در تمام كارها در خانه كمك مي‌كرد.


فرازی از وصيتنامه شهید:

من خودم را يكي از سربازان جانباز اسلام و قرآن مي‌دانم و به همين دليل هم دارم به سوي جنگ با كفار حركت مي‌كنم. آري اي امام عزيز بهترين دوران زندگي من زماني بود كه تو را شناختم و ديدم كه چگونه به ياري خداوند به دفاع از محرومين جهان قيام كردي. من اين مرگ را مي‌دانم كه نصيب من خواهد شد از عسل هم شيرين‌تر چون اطاعت از رهبري را يك امر شرعي و واجب مي‌دانم خانواده عزيز در شهادت من ناراحت نباشيد و فقط راه من و تمامي شهدا را ادامه دهيد چون غمگيني شما اسلحه‌اي است در دست دشمن.


مادر شهيد مي‌گويد:

شهيد هميشه به من مي‌گفت: مادر جان من شهيد مي‌شوم و تو رو به خدا شما را قسم مي‌دهم كه فقط ادامه دهنده راه من باشيد.

بهترین دوران زندگیم شناخت امام بود ودیدن چگونه دفاع کردن از محرومین بود




منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده