شهادت 21 فروردین 67
خدایا تو را شکر مي کنم که مرا آنچنان در عشق خود غرق کردي که بدون توسل و تيمم به درياي مرگ فرو روم و در راه تو از همه چيز بگذرم خدايا تو را شکر مي کنم که حسين را آفريدي اي خداي حسين تو را شکر مي کنم که راه پر افتخار شهادت را در جلوي پاي رويدگان حق و حقيقت گذاشتي قبول شهادت مرا آزاد کرده است...
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد اسماعيل ايزدي .
شهيد اسماعيل ايزدي در 1345/3/4در شهرستان خرامه از توابع استان فارس در خانواده اي کشاورز به دنيا آمد . نام پدر ايشان محمد حسن  بود که آنان 9 فرزند داشتند که شهيد هشتمين فرزند خانواده بود شهيد دوران کودکي را در خرامه گذراند و به کارهاي هنري علاقه داشت و دوران ابتدايي را در مدرسه داريوش قديم و دوران راهنمايي را در مدرسه امام سجاد (ع) بودند و به خاطر عدم امکانات و همچنين تأمين معاش خانواده و با بالا بودن رفاه خانواده مشغول کارگري در ساختمان سازي شد که بعد از چند سال ادامه دادن همين کار به خاطر جنگ تحميلي در تاريخ 18/12/1364 به خدمت مقدس سربازي تن در داد که آموزشي در منطقه آموزشي کازرون در نيروي زميني ارتش و در رسته پياده به پايان رساند که بعد از آموزش به لشکر 28 در منطقه کردستان پيوست که محل مأموريتش در شهر مريوان در قسمت پشتيباني مشغول به خدمت شد که پس از 26 و چند ماهي حضور در جبهه در تاريخ 21/1/1367 به درجه رفيع شهادت رسيد که مصادف با شب 21 ماه رمضان بود که به خاطر حضور در عمليات بيت المقدس 5 که در منطقه مريوان کوه هاي پنج وين و کله قندي بود مورد اصابت ترکش از ناحيه بدن شد که به خاطر عدم بازگشت و اصابت گلوله تانک به نزديکي ايشان به درجه رفيع شهادت نايل گرديد و پيکر پاک آن شهيد بعد از پنج سال در سال 1372 به شهرستان خرامه در گلزار شهدا که با استقبال وسيعي از مردم روبرو گرديد به خاک سپرده شد . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام .



بسم الله الرحمن الرحيم
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند بهم يرزقون
به نام خداوند بخشنده مهربان قسمتي از وصيت نامه سرباز وظيفه اسماعيل ايزدي که مورخه 21/1/1367 نوشته ام خدايا ميسوزم تا راه روشن کنم فقط از تو ميخواهم که وجود مرا تباه نکني و اجازه دهي تا آخر بسوزم و خاکستري از وجودم باقي بماند خدايا به ميدان مبارزه آمده ام با دشمنان قوي که دولتهاي بزرگ پشتيبان بودند پنجه در افکندم در حاليکه از ضعف مادي وجود آگاهي داشتم اما به اسلحه و شهامت مجهز شدم و باقدرت و ايمان و عشق به ميدان آمدم و باعظمت روحي داير فرق ماده کوبيدم و از ميان خود گذشتم تا از بند و ازبنده  هاي مادي آزاد بگردم و بتوانم با عظمت روح سخن بگويم با سوزندگي عشق روشني بخشم با برندگي حقيقت به پيش بتازم باغرش کلمه حق داير فرق منافقين بکوبم به تازيانه برق ظلمت اين شب يلدا را بدرم و شب پرده هاي شب دايرا مي هميشه کور کنم يا  اسلحه شهادت به ميدان بيايم تا به ابديت و ازليت وحدت برسم جز خدا چيزي نبينم و جز خدا چيزي نجويم و جز خدا چيزي نگويم و جز خدا تسليم کسي نشوم اي وطن با تو وداع ميکنم با همه ي زيباييهايت با همه مظاهر جلال و عظمت با همه کوهها و آسمانها و دريا ها و صحراها با همه وجود وداع ميکنم با قلب سوزان و غم آلود به سوي خداي خود ميروم و از همه چيز چشم مي پوشم . خدايا تو را شکر ميکنم ک باب شهادت را بروي بندگان خالصت گشوده اي خدا تو را شکر مي کنم که مرا آنچنان در عشق خود غرق کردي که بدون توسل و تيمم بدرياي مرگ فرو روم و در راه تو از همه چيز بگذرم خدايا تو را شکر مي کنم که حسين را آفريدي اي خداي حسين تو را شکر مي کنم ک راه پر افتخار شهادت را در جلوي پاي رويدگان حق و حقيقت گذاشتي قبول شهادت مرا آزاد کرده است من آزادي خود راه به هيچ چيزي حتي به حيات خود نمي فروشم و اما مادر خوبم با تو هم خداحافظي مي کنم اميدوارم مرا حلال کنيد همچنين برادران اميدوارم با نبودن من هيچ ناراحتي در خود احساس نکنيد و شماها خواهران مهربانم از شهادت من هيچ ناراحت نباشيد و قوي دل باشيد خلاصه از قول من به قومان و خويشان و هر کسي از من ناراحتي ديده و بدي از من ديده اند من را حلال کنيد خداحافظ
سرباز وطن اسماعيل ايزدي

زندگي و وصیت نامه شهيد اسماعيل ايزدي(عملیات بیت المقدس5)
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده