عروس من شهادت است و سفير گلوله ها عقدم را خواهد خواند
جليل از سلسله شهداي کربلاي ايران بوده است از رادمرداني که به اين دنيا آمده تا بودن را به ما بياموزد و راه رفتن را روشن کند
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد جليل ايزدي
جليل از سلسله شهداي کربلاي ايران بوده است از رادمرداني که به اين دنيا آمده تا بودن را به ما بياموزد و راه رفتن را روشن کند گرچه بيش از هفده بهار در عرصه اين باغ شکوفايي نکرده اما ترنمي جاوداني به خاک بخشيده است چرا که او نيز ار گل هاي بوستان زمين است که رونق بهشت را بيشتر کرده است.جليل ايزدي چه نام دلربايي!  در 1345/1/1 با آموزش جمعي را به سرور نشانده و قريه ايزدخواست را با نور وجودش منور مي کند فرج الله پدر شهيد با تجلي اين نور در زندگي اش خود را بي نياز از همه آرزوهاي خالي يافته و خود را با اين نعمت روشن الهي نواخته است.جليل از نمونه هاي بزرگي بوده است که کودکيش را نيز با حضور در محضر قرآن سپري کرده وي دوره ابتدايي را به پايان برده ولي درس را رها کرده و به کاري سود آور تر انديشيده است.در توصيه خصلت هاي انساني جليل  اين گونه گفته اند که از نمونه هاي رادمردي بوده است با دوستان خدا دوست و با نامهربانان بسيار نامهربان بوده است و در يک کلام روحيه ظلم ستيزي او نمايش دل انگيزي داشته است.مناسب نامش به نيکي ها آراسته بوده و مثل همه شهيدان نمونگي داشته است.جليل در 12 سالگي دل به دست امام داده است و پاي در بند عشق آن يگانه روزگار گذاشته و با انقلاب و مردم انس و الفت تام گرفته است و در امواج درياي پر خروش مردم به حرکت در آمده است جليل به قول خودش ارزش زندگي را در اين ديده است که در ميدان مبارزه باشد و آرامش و سستي را مرگ تدريجي مي دانسته است.انقلاب کتاب آيين زندگي را به آيينه دل جليل هديه کرده است و آن را با نور امام آراسته است براي همين هرگز در ظلمت و جهالت پاي ننهاده و از سير در مسير نوراني نهضت دور نشده است.جليل يک چهره متين اجتماعي بوده و در سايه سار اجتماع روشن به رشد خود ادامه داده است.سال 1362 اوج شکوفايي جليل بوده است او در اين سال مبارک بوي کربلا گرفته و شامه ها را نيز نواخته است.جليل در12 اسفند ماه سرد سال 1362 پرواز آخرش را آغاز کرده و هرگز بال هايش روي زمين ننشستند شهادت او در روزهاي پاياني سال در مجنون روي داد و باران تيرها و ترکش هاي تنش را پاره پاره کرده و کربلا باز هم باقي است و جليل ايزدي نيز زنده و جاويد است کربلا باز هم جليل مي طلبد و شايد اگر چشم ها بصيرت دوباره بيابند و گوش ها آواي چاووش ها را دوباره بشنوند.الهي چنين باشد.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد جليل ايزدي
خدا از طرف تو آفريده شدم و باز هم به طرف تو خواهم آمد خدايا تو را شکر مي کنم که مرا هدايت کرده اي و مرا به اين راه فرستادي و اين راه را نشان من دادي خدايا من ناتوانم گناهکارم گناهان مرا خودت ببخش و اين شهادت را نصيب من بکن مي دانم که من لياقت شهادت را ندارم بخدا سوگند که من به جبهه که آمدم نه براي ريا و نه براي اسم و نه براي انتقام بلکه براي جهاد در راه خودت چند کلمه با پدر و مادرم صحبت مي کنم پدر جان مي دانم که من در ميان شما نيستم شما احساس ناراحتي مي کنيد و هيچ پدر و مادري دوري فرزندش را نمي خواهد و هميشه دلش مي خواهد که فرزندش در کنارش باشد ولي پدر جان و مادر من اسلام را در خطر مي بينم و بايد آنهايي که مي توانند بروند و از اسلام و کشور دفاع کنند پدر جان تو براي من بسيار زحمت کشيدي و شب و روز ناراحتي کشيدي و مرا بزرگ کردي و حالا موقع ثمر من بود که شما از ثمر من استفاده کنيد ولي چاره اي نيست و بايد بروم از اسلام دفاع کنم و اميدوارم که مرا حلال کنيد و مادرم مي دانم که شهادت من براي تو ناراحتي دارد و مرا شب و روز بي خوابي کشيدي و مرا بزرگ کردي بايد زحمات خودت که براي من کشيدي حالا کن و برادرانمان خليل،محسن،جلال اطاعت کنيد و حرف هايي که پدر و مادر مي زنند گوش کنيد که هيچ پدر و مادري بدي فرزندش را نمي خواهد و اگر از من ناراحتي ديده ايد مرا حلال کنيد و خواهرانم اگر نتوانستم حق برادري را به شما تمام کنم بايد مرا ببخشيد و از قوم و خويشان مي خواهم که مرا حلال کنند و من که شهيد شدم نه پدر و نه مادر و نه قوم براي من گريه نکنند و اگر خواستند گريه کنند براي امام حسين(ع) و علي اکبر و علي اصغر را به خاطر بياورند که در صحراي کربلا چه حالتي داشتند براي آنها گريه کنند و موقعي که امام حسين شهيد شده حضرت زينب را که بايد دلداري به آن بدهند خانه آنها را به آتش کشيدند و زخم زبان به زينب مي زدند و آنان را به اسارت بردند پدرم و مادرم دلم مي خواهد موقعي که من شهيد شدم مانند کوه استوار باشيد و الگویی براي پدر و مادر شهيدان باشيد و مادر جان از شهيد شدن من ناراحت نباش که روح من با شما است و از ملت ايران بخصوص مردم ايزدخواست مي خواهم که خون شهيدان را پايمال نکنند و از فرزندانشان جلوگيري نکنند فرزندانشان را به جبهه بفرستند تا کربلا و قدس عزيز را آزاد کنند و اين را هم از مردم ايزدخواست مي خواهم که با مشتي پر جلو آنهايي که اين طرف و آن طرف مي نشينند نق مي زند که بدبخت هم اين دنيا و هم آن دنيا هستند جلو آنها بايستيد و با آنها مقابله کنيد که خدا با شما است.اين را هم از برادرهاي بسيجي و رفيقهايم مي خواهم که مرا حلال کنند و جبهه ها را پر کنند و در پايان اگر من شهيد شدم مرا در گلستان شهدا کنار قبر حميد ايزدپناهي بخاک بسپاريد و دعاي توسل و دعاي کميل براي شهدا يادتان نرود و دعا براي سلامتي امام عزيز .
عروس من شهادت است  سفير گلوله ها عقدم را خواهد خواند
و با پوششي از خون تازه و سرخ خود را بزک خواهم کرد و در غلغله شادي مسلسل ها  و بارش نقل سرب در حجله سنگر
عروس من شهادت را با آغوش خواهم کشيد و در همهمه تشييع کنندگان پيکرم که اتومبيل تابوتم گلباران مي شود مشت هاي خشمگين گره کرده با تکبير مرا بدرقه خواهند کرد. والسلام
خدايا،خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .  جليل ايزدي 1/12/1362

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۳/۰۸
0
0
روحش شاد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۸
0
0
عمو جلیل عزیزم فدا کار من دوست دارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
0
0
دایی جلیل روحت شاد
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده