شهیدان شاعر
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۲
برادری که زمهر وطن غزل خواندی/ گمان مبر دل من از غم وطن خالی ست/ به ظاهر این غزلت بود همچو باغ بهار
کوه محبت: سروده ای از ماشاءا...صفاری

نویدشاهد:

برادری که زمهر وطن غزل خواندی

گمان مبر دل من از غم وطن خالی ست


به ظاهر این غزلت بود همچو باغ بهار

ولی برای چه از بلبل چمن خالی است؟


ز جنگ گفتی و نامی نبردی از شهداء

ز چیست باغ تو از سرو و یاسمن خالی ست


خوش آن غزل که دل عاشقان کند بندی

وگرنه زلف درازی ست کزشکن خالی ست


خلاف گفته رهبر اگرغزل باشد

چو گلشنی ست که از عطر نسترن خالی ست


بیا به باغ سخن بین هزاردستانند

که باغ ما همه از زاغ و از زغن خالی ست


اگر چه شاعر بسیار شد فدایی دین

که جایشان چو«نصیری» در انجمن خالی ست


پر است جبهه اسلام از فداکاران

چه غم اگر ز تو خالی ست یا زمن خالی ست


اگر من و تو نداریم همت فرهاد

مگو که کوه محبت ز کوهکن خالی ست


جواب آن غزلت گفته این غزل «بندی»

تو دانی، ای که ز نام تو این سخن خالی ست

منبع: کتاب شهیدان شاعر(بکوشش مرکز پژوهشهای فرهنگی بنیاد شهید)، نصرالله مردانی، نشر معاونت فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده