نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
گردآورندگان: سر کارخانم ها طیبه جعفری - اشرف سها
روزهای بیخبری از پی هم می گذشت . تا روزی که یکی از همسایه ها خبر آمدنش را به من داد . سر از پا نمیشناختن با پای برهنه به پیشوازش رفتم او را در آغوش کشیدم . موهایش را نوازش کردم ....
کد خبر: ۴۴۳۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۷

کتاب نیم ساعت تا شهادت
آنجا عقرب و رتیل زیاد داشت و مرتب اطراف ما پیدا می‏شد. و کمتر روزی بود که کسی را نیش نزنند. یک روز بعد از خواندن نماز ظهر و صرف ناهار وقتی می‏خواستم بیرون بروم. به محض پوشیدن کفش کتانی، ناگهان پایم سوخت.
کد خبر: ۴۴۳۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۰

خاطراه ای شنیدنی از زبان پدر شهید محمدرضا میرزایی؛
ماه مبارک رمضان سال 1362 با محمد رضا در حالی که مشغول کار بودم با او صحبت می کردم گویی می دانستم محمدرضا در این اعزامی که به جبهه می رود دیگر برنمی گردد.
کد خبر: ۴۴۳۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۶

چاپ کتاب همیشه با تو
همیشه با تو :کتاب «همیشه با تو » زندگی نامه ،عقاید وخاطرات شهید حسن اقا شریفی ستوده میباشد که در 2000نسخه توسط انتشارات دارخویین در نوبت دوم سال 1397منتشر گردید.نویسنده کتاب حسن کشائی آرانی میباشد.
کد خبر: ۴۴۳۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۸

شهيد به طرفم آمد و متواضعانه همراه با يك دنيا آقايى و بزرگ منشى مرا در آغوش گرفت و بوسيد و در عين حال گفت: علاقه و محبّت من نسبت به تو بيش از آنچه كه فكر مى كنى بر قرار است و با كمال فروتنى وادب از من استعانت و دلجويى نمود و من هيچ وقت اين همه بزرگوارى و مناعت طبع ايشان را فراموش نخواهم كرد.
کد خبر: ۴۴۳۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۵

خاطرات شهدای لرستان
ببین اباذر به بهترین نقطه دنیا آمده ایم اینجا جایی است که ملائک خدا به ما افتخار میکنند
کد خبر: ۴۴۳۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۰

شهید علی زارع بيدكي
نویدشاهدیزد: شهید علی زارع بيدكي دوم مرداد 1342، در شهرستان مهريز به دنيا آمد به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. پنجم آذر 1361، با سمت تك‌تيرانداز در جاده پيرانشهر- سنندج هنگام درگيري با گروه‌هاي ضدانقلاب بر اثر اصابت مواد منفجره به صورت، شهيد شد.
کد خبر: ۴۴۳۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۵

محمدکاظم دشتی رحمت آبادی
جانباز محمدکاظم دشتی رحمت آبادی در سال1365 عازم جبهه شده و در عملیات کربلای 5 مجروح و جانباز گردید
کد خبر: ۴۴۳۲۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۵

گفتم: ما که تازه از عملیات آمده بودیم. نباید می‌ایستادی خستگی در می‌کردی؟ گفت: من با خدای خودم عهد کرده‌ام فقط کار رزمی بکنم. گفتم: نه که ما اینجا داریم بافتنی می‌بافیم!!
کد خبر: ۴۴۳۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۴

خاطرات;
شهید ناصر یونسی در سال 1341 در روستاي «محرزي» از توابع بوشهر به دنیا آمد.شهيد پس از اتمام تحصيلات راهنمايي، با شروع جنگ تحميلي روانه ي جبهه هاي نبرد با دشمن شد. و سرانجام در عملیات طریق القدس 1360/9/9 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۳۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۸

به مناسبت واقعه ی پنجم آذر
هر سال روز مادر برای خوشحال کردن من هدیه ای می گرفت. سال آخر به من گفت: مادر دوست داری برای شما چه هدیه ای بگیرم؟ در جواب گفتم: سلامتی ات را می خواهم رفت و یک شال و یک روسری برای من خریدو بعد از شهادتش من آن شال و روسری را به دو تا از نوه هایم دادم.
کد خبر: ۴۴۳۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

به مناسبت واقعه ی پنجم آذر57
ساواکی ها برای مراسم ختم پسرم نمی گذاشتند مراسم بگیرم آن ها پرچم های عزا را آتش می زدند و گفته بودند که نباید هیچ مراسمی برای شهید برگزا شود.
کد خبر: ۴۴۳۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

به مناسبت واقعه ی پنجم آذر
او همیشه از انتخاب راهش خوشحال و آرزویش سلامتی رهبر و تحقق حکومت عدل اسلامی بود و به دنبال همین آرزو مبارزه را تا هنگام شهادت ادامه داد.
کد خبر: ۴۴۳۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

گردآورندگان: سرکار خانم ها فاطمه نوروزیان - معصومه نوروزیان
کد خبر: ۴۴۳۱۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

به مناسبت
زمانی که فصل زمستان فرا می رسد و تمام درختان و زمین لباس سفید بر تن می کند لحظه ای نسیت که از یاد صدیقه غافل بشوم. دریغ که آن روزها عجب روزهای خوشی داشتیم
کد خبر: ۴۴۳۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

گزیده خاطرات خواهرانه و مادرانه ای از شهید عبدالهادی قرغی و قطعه شعری از دل برخواسته مادر مکرمه شهید
کد خبر: ۴۴۳۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

به نقل از مادرگرامی شهید حجت الله عباسی
صبح رور پنجم آذر ساعت 10 صبح بود که یک دفعه صدای تیر اندازی زیاد شد. مردم همه آمده بودند کوچه ما و شعار می دادند. من یک عده را به خانه خود آوردم.
کد خبر: ۴۴۳۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

به مناسبت واقعه ی پنجم آذر
ساعت 5 صبح پنجم آذر سال 57 به گرمابه رفت، گفتم: مادر تو که دو روز پیش حمام بودی! در جواب به من گفت: رفتم غسل شهادت کنم. آنجا کمی اشک در چشمم حلقه زد.
کد خبر: ۴۴۳۱۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۳

خاطراتی پیرامون شهید «قباد شمس الدینی»؛
از اهواز برایم نامه نوشته بودند از طرف قباد: « بسم الله الرحمن الرحیم. من چند تا گوسفند به اندازه‌ای که بچه‌هایم شکم‌شان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی‌سرپرست.»
کد خبر: ۴۴۳۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۲

خاطراتی پیرامون شهید «محمد طایی»:
در امريکا آرام و قرارنداشت، نامه هايش از امريکا مي رسيد، آدرس مشخصي نداشت. نامه اي از تکزاس آمد. نامه ديگر از فلوريدا رسيد. نامه‌اي بعدي از آلاباما پست شده بود، محمد جايي ساکن نبود.
کد خبر: ۴۴۳۱۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۳۰