نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
زندگینامه شهید "حسين قاسمی"
علي‌رغم فقر در زندگي؛ سجاياي اخلاقي حسین مانند گذشت ، ايثار و خدمت به مردم زبانزد محله بود، طوري كه اكثر اوقات تعمير وسايل خانگيِ همسايه ها و دوستان و مردم محله را به‌ صورت رايگان انجام مي‌داد.
کد خبر: ۴۶۲۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱

خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور
بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط می‎خواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمی‎خواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامه‎ی تو رو هم بخونه.»
کد خبر: ۴۶۲۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات و عمليات لشکر ثارالله؛
محمدرضا مرادي روي شانه هاي ابراهیم پريد، گلوله هاي خمپاره دراطراف به زمين مي آمد . فريادزدم: «چه كار مي كنيد ، مواظب باشيد .» ابراهيم گفت: «منطقه را شناسايي مي كنيم».
کد خبر: ۴۶۲۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

روزها طول کشید تا اینکه کتابچۀ مدنظر تنظیم و آماده شد. از آن پس کتابچه بین همۀ بچه های اردوگاه دست به دست می شد و هر اسیر سعی میکرد، نهایت استفاده را ببرد.
کد خبر: ۴۶۲۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۹

خاطره از شهید "ناصر ترکان" به زبان پدر
بعد از فرمان امام مبنی بر ترک پادگان ها شهید ترکان خود را به همراه 145 نفر از پادگان فراری داد. او را دستگیر و شکنجه کردند اما حتی در آن شرایط هم حاضر نشد انسانیتش را زیر پا بگذارد و دوستانش را لو نداد.
کد خبر: ۴۶۲۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

نگاهی به زندگی شهید "حسن شاخوسی"
حسن به لحاظ اخلاق و رفتار در بين دوستان خود الگو و نمونه بود، به همين دليل رفقاي بسياري داشت که او را خيلي دوست داشتند، در بين آنها که بود تلاش می کرد تا در رفع مشكلات و حل اختلاف دوستانش بکوشد، از خصوصيات ايشان علاقه فراوان به شعر و ادبيات بود.
کد خبر: ۴۶۲۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

در دیدار با نماینده‌ ولی‌فقیه
آزادگان استان قزوین در دیدار با نماینده‌ ولی‌فقیه در استان و امام جمعه‌ی شهر قزوین، به بازگویی خاطرات دوران اسارت خود پرداختند.
کد خبر: ۴۶۲۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

برشی از خاطرات شهید "قربانعلی دودانگی"
مادر شهید خواب می بیند روبروی منزل تک درخت سروی کاشته شده اما با وزش یک باد تند درخت شکسته می شود و به جای آن چندین درخت رویید...
کد خبر: ۴۶۲۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

خاطره مادرشهید "حسین حیدری"
شرایط جنگ، شرایط خاص و دشواریست. مبارزانی که در جبهه در میان آتش و گلوله به سر می بردند گاهی از ثانیه ی بعدی خود نیز خبر نداشتند. شاید هر لحظه در انتظار شهادت به سر می بردند و این خانواده ها بودند که در انتظار فرزندانشان به سر می بردند. به همین دلیل شهید حیدری در پاسخ به نگرانی ها و انتظار مادرش چنین پاسخ داد که جاییکه من خدمت می کنم با کاشی تیز سر می برند. شما دیگر نباید منتظر من بمانید.
کد خبر: ۴۶۲۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

با شروع جنگ تحمیلی سعید راهی جبهه های جنگ شد و چهار سال از عمر با برکتش را در جبهه ها گذراند تا این که مثل مادرش حضرت زهرا (س) در سن هجده سالگی در جبهه گیلان غرب جبهه تاجیک ودر عملیات بدربه درجه رفیع شهادت نائل آمد و پرواز ملکوتیش را آغاز نمود و معراجی سرخ را رقم زد.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

به مناسبت سالروز بازگشت آزدگان جمعی از اسراء به بیان خاطراتی از دوران سخت اسارت پرداختند.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

روایت هایی از یکی از آزدگان خراسان شمالی که به گفته خودش مدت کوتاهی اسیر بوده و البته زمان اسارت وی هفت سال است!
کد خبر: ۴۶۱۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

خاطره ای از شهید "علی حسین امین زاده کاهو"
همه ی ما حداقل یک بار تجربه رویا دیدن در خواب را داشته ایم. در میان این رویاها گاها وقایعی را شاهد خواهیم بود که شاید از رخدادی واقعی و یا حقایقی که از آن بی خبریم نشات می گیرد. در ادامه خاطره ای از حضور شهید امین زاده در یک رویای صادقه را با هم می خوانیم.
کد خبر: ۴۶۱۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

به مناسبت سالروز ورود آزادگان؛
موسی رضایی زاده از آزادگان جنوب استان کرمان می گوید: همۀ مشکلاتی که در اردوگاه برایمان پیش آمده بود را به صلیب سرخ گفتیم؛ در پاسخ گفتند: «فقط وظیفۀ ما حکم می کند که بفهمیم اُسرا زنده اند یا نه! بقیۀ مسائل به ما ربطی ندارد!»
کد خبر: ۴۶۱۹۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

معرفی کتاب،
کتاب «ما و آنها»، به مرور خاطرات یکصد و دو آزاده شهرستان های جنوب استان کرمان می پردازد که توسط الهام اسلام پناه به رشته تحریر درآمده است.
کد خبر: ۴۶۱۹۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

روایت یک آزاده درباره پایان اسارت...
"قرآن های اهدایی صدام" خاطره ای از آزاده ی عزیز "قاسم قناعت گر" است که با نخستین گروه از اسرای ایرانی به کشور بازگشت. شما را به خواندن این خاطره شنیدنی که به قلم جلال توکلی در کتاب "یک بعلاوه پنج" آمده است دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۶۱۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

گذری بر زندگی شهید "علی سیفیان آرانی"
علی برای حضور در جبهه آرام و قرار نداشت و عملیات والفجرهشت وعده گاه او با خدای خود شد.
کد خبر: ۴۶۱۹۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

مادر شهیده "زهرا دهقانی" می گوید دخترم از اینکه نمی توانست به جبهه برود ناراحت بود و همیشه آرزوی شهادت می کرد، دست آخرهم به آرزویش رسید، آرزویی که در عید قربان سال 65 برآورده شد.
کد خبر: ۴۶۱۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

نگاهی به زندگی شهید ترور "حسن دهقانی نوش ابادی"
قبل از شهادت پر افتخارش به درخواست مادرش، همراه با خانواده برای زیارت حضرت معصومه (س) به قم مشرف شد، دو شب در قم بودند و روز عید قربان پس از اقامه نماز عید در قم، بوسیله آتش بمب عوامل استکبار همراه خواهر شهیده­ اش در راه خدا قربانی شد.
کد خبر: ۴۶۱۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

خاطراتی خواندنی از سردار رشید اسلام " حاج احمد کاظمی "
احمد بسیار باهوش بود و خیلی کم پیش می‌آمد که فرد یا مطلبی را به ورطۀ فراموشی بسپارد.پس از حدود هشت سال اسارت، همراه دیگر اسرای مقاوم، سرافرازانه پای به خاک شهیدپرور وطن گذاشتیم. چند روز پس از آزادی، به ضیافتی دعوت شدیم که سردار کاظمی‌ نیز در آن حضور داشت. ایشان از یکایک آزادگان خواست تا خود را معرفی کنند. همین که نوبت به بنده رسید گفتم فیاضیۀ آبادان، سنگر عشقی‌ها! بی درنگ پرسید: «نادعلی خودت هستی؟» بعد هم لبخندی شیرین لب هایش را تسخیر کرد.
کد خبر: ۴۶۱۸۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴