نوید شاهد - خواهرزاده شهید "رضا میرزاخانی" از خاطره شب عروسیاش میگوید: «پدر و مادر، مادربزرگ و آقاجان همه خوشحال بودند. دلیل این همه شادی، من بودم و لحظههایی که سنت پیامبر مهربانیها به واسطه من جاری میشد. دایی رضا به من قول دادهبود و یقین داشتم که میآید. با هر سختی که بود خودش را به مراسم عروسی من رساند اما...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
نوید شاهد - «خودشان هم باورشان نمیشد که چنین حقهای را به عراقیها زده باشند. چند لحظه بعد دیگر نمیتوانستند خنده خود را نگه دارند و تا رسیدن به مرز خودی قاهقاه میخندیدند و میگفتند: عجب سربازهای بعثی شجاعی، عجب دل و جراتی! اینطوری میخواستید تهران را تصرف کنید و قاهقاه میخندیدند ...» این روایت جذاب و خواندنی از زبان برادر شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد - مادر شهید "رضا میرزاخانی" نقل میکند: «بعد از رفتن رضا، همیشه با خودم میگفتم در قبال شهیدی که برای رضای خدا دادیم هیچ عوضی نمی گیریم. اما یک روز بزرگان شهر به دیدنمان آمدند تا یادی از رضا و خاطرات خوبش کنند. هدیهای نیز تهیه کرده بودند، من نپذیرفتم. در میان آن جمع، سید بزرگواری حضور داشت که گفت: من سیدم! دستمو رد نکنید! من هم به احترام ایشان پذیرفتم و بلافاصله سکه را روی طاقچه اتاق قرار دادم. همان شب اتفاقی برایم افتاد ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد خراسان جنوبی، عکسهای یادگاری از شهید "جواد اسداللهی" را منتشر میکند. وی روز یکم آبان ماه 1341 در روستای چک نوزاد متولد و روز بیست دوم تیرماه1360 در منطقه عملیاتی مهران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۲۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی از زندگی شهید "جواد اسداللهی" را منتشر میکند که در ادامه از علاقمندان به دیدن این فیلم دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نویدشاهد - شهید "سيد عزت الله قادري" در گهواره بود او را بيرون آوردم تا شيرش بدهم ديدم عقربي روي بدنش است، سياه و بسيار بزرگ و چند عقرب كوچك هم روي دوشش بود. عقرب را به زمين انداختم عقرب او را نيش نزده بود و اين چيزي جز معجزه و ماندن او براي شهيد شدن نبود.
کد خبر: ۴۸۲۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
کد خبر: ۴۸۲۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۴
نوید شاهد خراسان جنوبی، عکسهای یادگاری از شهید "برات سیسکانی" را منتشر میکند. وی روز یکم فروردین 1341 در روستای سیسکان متولد و روز چهارم تیر ماه1361 در منطقه خسروآباد به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۲۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد- «کارکنان بیمارستان اصلا به برادرم رسیدگی نمیکردند، ما هم نگران بودیم تا اینکه به حاجآقای ابوترابی زنگ زدیم و موضوع را مطرح کردیم، به طوری که توقع داشتیم ایشان پارتی ما بشوند. حاجآقا فرمودند: سادات احتیاج به پارتی ندارد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" از زبان یکی از نزدیکان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۲۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
نوید شاهد _ کتاب "ردپا"، به قلم حسین یاقوتی در 20 فصل و عکسهایی که ضمیمه شده، زندگی رزمنده حمید نظری را که معاون عملیات لشگر 25 کربلا را بر عهده داشته، مورد بررسی قرار داده و خاطرات ی را از زبان او در خود جای داده است.
کد خبر: ۴۸۲۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
نوید شاهد - «در طول عمر با برکتش اصلا ندیدم مشکلی را مطرح کند و یا از کسی گلهای داشته باشد. هیچگاه از جانبازیاش نمیگفت. کسی نشنیده بود که او بگوید من جانبازم! ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
متن مکتوب مصاحبه با شهید "رضا میرزاخانی"
نوید شاهد - «همه بچهها آماده حمله بودن که بارون شروع به باریدن کرد. هر چند جنگیدن توی بارون کار خیلی سختی بود، ولی کاریش نمیشد کرد. اول بچهها ناراحت شدن که این چه وقتِ باریدن بارونـه؟ عملیـات رو شـروع کـردیم و بـه یاري خدا موفق شدیم. تعداد زیادي از عراقیها اسیر شدن. یکی از اسرا میگفت ...» آنچه خواندید مصاحبه با شهید رضا میرزاخانی در جبهه است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه دو مصاحبه از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۲۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - «در دریاچه مریوان با هر قلابی که میانداختی بعد از چند دقیقه یک ماهی کپور بزرگ به قلاب میآمد. وقتی که وارد پادگان حر مقر جندالله مریوان، میشدی بوی ماهی همه جا را پر کرده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحیلوشانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - شهید "خداكرم پناهي" بايد جواب اين نوكر حلقه به گوش را در جبهه هاي جنگ و حتي پشت جبهه يعني در مساجد و مدارس و مجالس بدهيم و به آنها اثبات كنيم كه ما براي خود نمي جنگيم ما براي اسلام مي جنگيم ما مي خواهيم كه آبروي اسلام از بين نرود، براي حفظ دين خويش مي جنگيم.
کد خبر: ۴۸۲۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت یازدهم؛
نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود میگوید: «بعد از عملیات والفجر 9 که ارتش بعث متوجه کاهش نیرو در روی ارتفاعات ذکر شده بود، عملیات سختی انجام داد و ارتفاعات را از ما پس گرفت. چندماه بعد سپاه تصمیم داشت با انجام عملیاتی مجددا ارتفاعات را پس بگیرد.»
کد خبر: ۴۸۲۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امشب که از آنجا برگشتم متوجه شدم که به علت شوخي يکي از برادران به نام سيد محسن صالحي، يکي از انگشتان دست چپش شکسته شده بود...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز ساعت 1:30 بعد از ظهر 12 دی ماه بود که براي اولين بار به خرمشهر رفتيم براي آوردن و روشن کردن ماک کاوه، هنگامي که به آنجا رسيديم صداي خمپاره از همه اوقات بيشتر بود....» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نور ضدهوائیها هم چون ستاره هاي بسيار به آسمان پرتاب ميشد، بسيار هيجان زده بوديم، در ضمن نور سرخي از پالايشگاه بدن ما را رنگي مي کرد...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - «گفتم یکی از بچهها برود و ترتیب خدمه آن تانک را بدهد. منتظر بودم که چه کسی این کار را انجام میدهد، با کمال ناباوری برادرت که لنگ لنگان داشت به سمت پشت جبهه میرفت، برگشت و به طرف تانک رفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "علیاکبر مسگری " است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۲۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - یکی از جانبازان عملیات بیتالمقدس اهل خراسان شمالی، درباره خاطرات خود از لو رفتن این عملیات چنین میگوید: به یاد دارم که عملیات بیتالمقدس 3 در کردستان عراق در اسفندماه سال 65 اتفاق افتاد، در مقر بغلی ما یک سرباز جاسوس پیدا شد او با بیسیم، گرههای ما را اطلاع داده بود، ما برای این عملیات چهار شبانهروز نخوابیده بودیم.
کد خبر: ۴۸۲۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴