نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - و خاطرات
نوید شاهد_ مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر در پی اهمیت و ضرورت ثبت خاطرات شفاهی والدین شهداء و ایثارگران اظهار داشت:والدین مکرم شهداء و جانبازان و آزادگان سرافراز گنجینه‌های عمیقی از خاطرات و پر از آموز‌ه های اعتقادی، اخلاقی و معنوی از شهداء دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس هستند.
کد خبر: ۵۰۹۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۹

نوید شاهد - کتاب «من پاسدار نیستم!» با هدف روایت ۱۳۲۲ روز اسارتِ عزیزاله فرجی‌زاده، آزاده و جانباز سرافراز قزوینی، به قلم حسن شکیب‌زاده تدوین و منتشر شد.
کد خبر: ۵۰۹۲۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۶

روایتی از فرزند آزاده کرمانشاهی؛
نوید شاهد- « آزاده احمدیان » فرزند آزاده «خلیل احمدیان» می گوید: تنها لطف بعثی ها به پدرم در طول ده سال اسارت قرآنی بود که از مسجدهای بمباران شده ی ایران در اختیار اش گذاشته بودند که پدرم می گفت آن قرآن برای ما مونس و همدم شد هم بوی دین داشت و هم یاد وطن.
کد خبر: ۵۰۹۱۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۵

نوید شاهد - مادر شهید "اسدالله پاکمنش" نقل می کند: «چون پسرم در منطقه زخمی شده بود برای مرخصی به منزل ما نیامد و مستقیم به خانه عمه خود رفت تا بتواند وضعیت خود را مرتب کند. او در خانه عمه اش به حمام رفته و بعد از مرتب کردن سر و صورتش به خانه آمد به خانه‌ای که هیچگاه آنجا را ماوا و جایگاه خویش نمی‌دانست. چند روز بعد دوباره به جبهه رفت تا اینکه این بار خبر شهادتش را برای ما آوردند. او اینگونه منزل و جایگاه ابدی خویش را انتخاب نمود.
کد خبر: ۵۰۹۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۶

نوید شاهد - شهید "سیدنصیر فجرپور" فروردین سال 1341 به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم گذراند. «سپس به خدمت سربازی اعزام شد که...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۲

برگی از خاطرات آزادگان در اردوگاه‌های رژیم بعث؛
نوید شاهد - «با اینکه من از ناحیه پا مجروح شده بودم، دست‌های ما را با طناب بستند و پشت ماشین‌ها گذاشتند و از مرز قصر شیرین به طرف عراق بردند، سر و صورت ما بر اثر گرمای شدید خیس آب بود ...» ادامه این خاطره را از آزاده و جانباز "محمد همتی" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۷

نوید شاهد - شهيد "ساری خان قهرمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از ايراد سخنرانی و توجيه کردن سربازان با منطقه ساعت 8 شب راهپيمائی به سوی هدف آغاز شد. در ظلمت تاريکی شب قلب پر از نور برادران با عشق به اسلام و آزادی می درخشيد و...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۰۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۳

نوید شاهد - «خمپاره‌ای کنار صباغ به زمین خورد و ترکشی در قلب او نشست، به زمین افتاد و من بلافاصله خودم را بالای سرش رساندم. پیراهنش را در آوردم، قلبش معلوم بود و تندتند بازی می‌کرد. به دهانش نگاه کردم، لب‌هایش مانند بچه گنجشک باز و بسته می‌شد...» ادامه این خاطره از شهید "محمدرضا صباغ‌زیارانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۶

روایتی خواندنی از فرزند آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "محمد اتابک" می گوید: «برای ما جای تعجب بود در حالی که آب آشامیدنی نداشتیم هدیه یخچال بی معنی بود. پس از چند روز همه ی اسرا را به داخل محوطه بردند و گفتند همه برای قائد اعظم، صدام حسین دست بزنید که برای شما مجوس ها یخچال آورده است ولی ما هر چه قدر اطراف را نگاه کردیم، یخچالی وجود نداشت....»
کد خبر: ۵۰۹۰۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۲

برادر شهید احمدی روایت می‌کند؛
نوید شاهد - «برادرم، همیشه از خدا می‌خواست که در ثبت‌نام سپاه موفق شود و به خواست خداوند ایشان به آرزوی خود رسیده بود. وقتی به خانه آمد یک کیلو شیرینی خریده بود در هنگام خوردن شیرینی گفت خدایا شهیدم کن ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "اسدالله احمدی" از زبان برادر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۹۰۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۲

نویدشاهد- «صبحگاه دوکوهه» خاطره ای برگزیده از کتاب «پوتین‌های ساق بلند» مجموعه خاطرات کوتاه از زندگی در گردان تخریب لشگر محمد رسول الله نوشته «قاسم عباسی» است. این خاطره را در ادامه می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۰۹۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۸

نوید شاهد - شهید "تاج محمد آموت" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او به همراه تعدادی از همرزمانش پس از سال‌ها اسارت و تحمل چهل روز گرسنگی، توسط انگور زهرآلودی که توسط نیرو‌های بعثی عراقی در اختیارشان قرار داده شده بود به فیض شهادت نایل گشتند.
کد خبر: ۵۰۸۹۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۲

نوید شاهد - وقتي مي خواستند به خط بروند با ما روبوسي كرد و من به شهيد عبدي گفتم كه انشالله عصر همين روز به خط خواهم آمد و باز هم همديگر را خواهيم ديد ولي عربعلی، انگار مي دانست آخرين وداع است كه مي خواست واقعاً با ما خداحافظي كند. متنی که خواندید، خاطره ای زیبا از همرزم شهید «عربعلی عبدی» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شمارا برای مطالعه این خاطره دلنشین دعوت میکند.
کد خبر: ۵۰۸۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۱

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «وقتی که رزمنده‌ای مراحل سیر و سلوک مخفیانه را در شب‌های زیبای جبهه طی می‌کرد، طوری نور بالا می‌زد که بسیاری اهل معنا آن را می‌فهمیدند و به پروپایش می‌پیچیدند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۱

پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «موقع رفتن به سوریه دخترش محدثه 8 ماه بیشتر نداشت. توی فرودگاه بغلش بود که بچه را داد به من. محدثه بچه شیرینی شده بود و علی به من گفت.....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

نوید شاهد - پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «یک شب خواب دیدم یکی آمد و به من گفت؛ «حسین» دوست داری پدر شهید شوی؟ من گفتم بدم نمی آید....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «چند وقت پس از بازگشت از سوریه، قرارشد به اتفاق خانواده چند روزی برای استراحت به شمال برویم.....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

نوید شاهد - پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «بسیار حجب و حیا داشت و با وجود اینکه باهم خیلی صمیمی و رفیق بودیم اما گاهی برای بیان و اظهار کردن موضوع یا مسئله....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

نوید شاهد - پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «تا قبل از دیدار با مقام معظم رهبری بسیار بی‌قرار بودم و دوری از علی برایم خیلی سخت بود اما بعد از صحبت های آقا آرام شدم ....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

نوید شاهد _ پدر شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری"، در خاطره‌ای از او می‌گوید: «علیرضا دانشجو بود و در دانشگاه امام حسین درس میخواند. سال 89 برای زیارت کربلا ثبت نام کردم اسم او را هم نوشتم اشتیاق زیادی داشت، می گفت شاید مرخصی به من ندهند که با شما بیایم......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "علیرضا مشجری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۵۰۸۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱