- نرم افزار چند رسانه ای

navideshahed.com

بازگشت به میدان مین؛ روایتی از ایمان و ایستادگی

بازگشت به میدان مین؛ روایتی از ایمان و ایستادگی

«جعفر کارگر»، جانباز ۳۵ درصد، از روزهایی می‌گوید که با وجود جراحات شدید، بار دیگر به جبهه بازگشت. مردی که ویلچر و زخم‌هایش را مانعی برای دفاع از وطن ندانست، و در میان میدان‌های مین و خاکریزها، راه خود را به سوی افتخار هموار کرد.
از زیر آتش مستقیم تا ۸ بار جراحی

از زیر آتش مستقیم تا ۸ بار جراحی

«فرهاد ایزدی» می گوید: در جریان عملیات مرصاد، منافقین از سمت اسلام‌آباد غرب حمله کرده بودند و نیروهای عراقی هم از سمت گیلان غرب وارد ایران شده بودند. روستای ما به طور کامل در محاصره قرار گرفت. صبح زود در حال حرکت بودیم که یکی از دوستانم روی مین رفت و در همان‌جا به شهادت رسید. من هم از ناحیه هر دو پا و سَر به شدت مجروح شدم و هشت بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم.
یکی از چشمانم برای همیشه بسته شد

یکی از چشمانم برای همیشه بسته شد

«هوشنگ درکه» جانباز کرمانشاهی، گفت: من سال 1361 از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تیپ یک حضرت نبی اکرم (ص) به شهرستان جوانرود اعزام شدم و مرا به دامنه بمو فرستادند، آنجا مستقر شدیم. نیروهای عراقی با خمپاره به ما حمله کردند و من هم از ناحیه چانه و چشم مجروح شدم و چشمم را از دست دادم.
محمد، عاشق دفاع از وطن بود

محمد، عاشق دفاع از وطن بود

«بدری ولی زاده» از رشادت‌ها و روحیه فداکاری همسرش می‌گوید: زمانی که دشمن به آنها حمله می کند به دوستانش می گوید: تا کی ما در سنگر باشیم آنها توپ هایشان را روی سر ما خالی کنند من روی تانک می روم که خمپاره روی تانکش اصابت می کند. انسان بسیار خوب و مهربانی بود بارها به او گفتم نرو من کسی را ندارم که در جواب گفت: اگر من نروم و دیگران نروند چه کسی می خواهد از مملکت دفاع کند باید بروم.