يکشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۱
شهید طهرانی مقدم مسئول هوا فضای سپاه پاسدران، ملقب به پدر موشکی ایران و مسئول سازمان جهاد خودکفایی 12 سال پیش بر اثر انفجار در یکی از پادگان‌های نزدیک تهران خود و جمعی از همکارانش به شهادت رسیدند. در ادامه گزارشی از زمان تولد تا تشکیل یگان موشکی توسط این شهید والامقام را می‌خوانیم.

نوید شاهد: ســردار سرلشــکر پاســدار مهنــدس حســن طهرانــی مقـدم ششـم آبـان‌مـاه 1338 در خیابان شـکوفه شـرقی تهـران چشـم به جهـان هسـتی گشـود. تولـدش مقارن بـا شـب شـهادت حضـرت امـام حسـن مجتبـی (ع) و رحلــت حضــرت محمــد بــن عبــدالله (ص) پیامبــر بزرگوارمــان در خانــواده‌ای متدیــن و مذهبــی رخ داد و از همیـن رو نامـش را حسـن گذاشـتند.

شهید «طهرانی مقدم» از کودکی تا تشکیل یگان موشکی

او چهارمیـن فرزنـد خانـواده محسـوب می‌شـد و جالـب بـود کـه بـرادر کوچکتـرش علـی نیـز در شـب 21 مـاه مبـارک رمضـان بـه دنیـا آمـد کـه نامـش را بـه همین مناسـبت علـی گذاشـتند و تقدیـرش چنیـن بـود کـه در ظهـر عاشـورا در میـدان جنـگ تحمیلـی بـه شـهادت برسـد و نخسـتین شـهید خانـواده نـام گیـرد. خاندانـش آنقـدر از تهرانیـان قدیمـی و اصیلـی بودنـد کـه در شناسنامه هایشـان نـام فامیلـی آنهـا «طهرانـی مقدم» ثبــت شــده بــود. پــدرش مرحــوم محمــود طهرانــی مقــدم خیــاط بــود و در محلــه سرچشــمه، روبـروی مسـجد محمودیـه، مغـازهای نزدیـک منزلـش بــاز کــرده بــود.

مــادرش نیــز حاجیــه خانــم فاطمــه جلیلــی، بانویــی مؤمنــه بــود کــه بعدهــا نســبت بــه تأســیس مســجد محلــه، همتــی وافــر گماشــت و فرزندانـش را نیـز یـک بـه یـک بـرای تربیـت و قـرار گرفتــن تحــت تعالیــم عالیــه اســامی و شــیعی بــه همیـن مسـجد رهنمـون داشـت. حسـن از همـان اوان کودکــی بــا شــیرینی تــوأم بــا هــوش بالایــش توجــه همــگان را برانگیخــت. در دوران تحصیــل در مدرســه نیـز بـا نمـرات بالایـش نشـان داد کـه اسـتعداد خوبـی در تحصیـل علـم دارد. حسـن حتـی در دانشـگاه نیـز قبـول شـد امـا اوج گیـری نهضـت پرشـور حضـرت امـام خمینـی(ره) در سـال 1357 باعـث شـد تـا درس و تحصیــل را موقتــا رهــا کنــد و بــه همــراه دیگــر افـراد خانـواده و بـه ویـژه برادرانـش در ایـن حماسـه  بـزرگ ملـت ایـران مشـارکت جویـد. او البتـه در کنـار برادرانـش از سـال‌های قبـل از پیـروزی انقـلاب تحـت تعالیـم حضـرت آیـت الله لواسـانی در مسـجد محلـه، بــا معــارف انقلابــی و موضــوع مهــم جهــاد در دیــن مبیــن اســلام آشــنا شــده بــود. بنابرایــن بــا پیــروزی انقـلاب، بـه خیـل یارانـش در سـپاه پاسـداران انقـلاب اسـلامی پیوسـت و بـه دفـاع از دسـتاوردهای نهضـت شـکوهمند ایـران اسـلامی و انقلابـی مشـغول شـد. در ایـن راه مشـارکت شـهید بزرگوارمـان حسـن طهرانـی مقـدم در خامـوش کـردن آتـش فتنـه منافقیـن و افـراد ضدانقـاب، زمینـه‌ای شـد تـا بـا تجربـه حاصلـه بـه میـدان خطیـر دفـاع مقـدس هشـت سـاله وارد شـود و نـام نیـک خـود را در زمـره فرماندهـان بلنـدآوازه ایـن عرصـه شـکوهمند بـه ثبـت برسـاند.

«صدیقه طهرانی مقدم» خواهر مکرمه شهید طهرانی مقدم در شاهد یاران درباره خصوصیاتی که از زمان کودکی در برادررش برجسته بود گفته است: صفــات اخلاقی خیلی مثبتی داشــتند. واقعا هنوز که هنوز اســت، یک طرح ذهنی برایم از ایشــان پیش می‌آید و آن اينکه آدمی بسيار شاد و امیدوار بودند. گاهــی که بنده گله می‌کــردم و مثال یک جوری میخواســتم مســائل را به صورت منفی پیگیری کنــم؛ مثـلا می‌گفتم آینــده ناامیدکننده است، ایشــان ابداً این حالت را تأیید نمی‌کردند. در همين زمينه برای همســرم نيز نامه‌هايی نوشته بودند كه چند تا از آن نامه‌ها را دارم. حســن آقا می‌گفت: آدم امیدوار است و بايد اجتماعی باشد. ايشان همیشــه الگوی همه بود. هيچ وقت حرفم را بــه عنوان بزرگتر رد نمی‌کرد، تا من احســاس ناامیــدی نکنم. هر وقــت كه احســاس نگرانی می‌کــردم برای دلــداری‌ام می‌گفــت: اتفاق‌های خوبــی دارد می‌افتد. حتــی از چیزهای کوچک روزمــره می‌گفت که ما را بخنداند و از آن حالت خارجمان کند. یــک روحيــه مثبت اندیشــی بســیار عمیقی در ایشان می‌ديدم. یکی ديگر از خصوصيات ايشان شــجاعتش بود کــه بر اثر مشــکلات در جنگ و مسائل زندگی پیش آمد و کم کم این روحيه بیشتر هم شد، روحش بزرگتر شــد و به برهه‌های رسید کــه ما دیديم خیلی از او عقب هســتيم. با اینکه آن زمــان، هنوز به حدی نرســيده بود که بگویيم ایشان دانشــمند است يا اهل کلاس و آکادمیسين اســت ولی اين حقايق و معارف از درون خودش سرچشمه می‌گرفت، از فطرت پاکش، و می‌گفت: احســاس من این اســت و به اين دلايل احساسم درست است. همیشــه هم به چیزهایی که می‌گفت می‌رسیدیم. می‌گفــت: من این جور دارم احســاس می‌کنم يا احساســم این اســت و همیشــه هم چیزهایی را که به طــور مثبت پیشبینی می‌کرد درســت بود.  از کســی بدگویــی نمی‌کرد، حتــی آن اواخر که يک‌ســری مســائل خانوادگی برایمان پیش آمده بــود، همه خانواده در یک جهت و یک جور فکر می‌کردیم ولی ایشــان کاملا مجزا و جور دیگری فکر می‌کرد و واقعا هم فکرشان درست بود.

حسن طهرانی مقدم از فرماندهان جوان دفاع مقدس

حســن کــه در ایــن ســال‌ها مثــل خیلــی از فرماندهــان جــوان دفــاع مقــدس (اعــم از کســانی کــه بــه ســفر حــج مشــرف شــده بــا نشــده بودنــد) دوســتانش او را «حاجــی» و «حــاج حســن» خطــاب می‌کردنــد، از همـان نخسـتین گام‌هـای حضـور در جنـگ هشـت ســاله بــه خالئــی بــزرگ در میــان جنــگ افزارهــای سـپاه اسـلام پـی‌بـرد. او خیلـی خـوب متوجـه شـد کـه سـپاه نوپـای پاسـداران انقـلاب اسـلامی بـه عنوان یکــی از دو بــازوی مهــم دفاعــی میهــن عزیزمــان در کنـار ارتـش، نیازمنـد یـگان توپخانـه اسـت. بنابرایـن بـدون هیـچ تردیـدی ایـن موضـوع را بـا فرماندهـان ســپاه در میــان گذاشــت و آنهــا نیــز آنقــدر انگیــزه و هــوش و حمیــت در وجــود، رفتــار و گفتــار ایــن جـوان انقلابـی دیدنـد کـه خـودش را مأمـور تشـکیل «توپخانــه» کردنــد. حـاج حسـن نیـز بـا گرفتـن اندکی مهمـات و تعـدادی اندکـی قبضـه تـوپ از ارتش، بیشـترین اهتمـام خود و یـاران آن موقـع کـم تعدادش در یـگان توپخانه سـپاه را (کـه بـه درسـتی هـم خـودش مؤسـس ایـن یـگان در تاریـخ سـپاه پاسـداران انقـلاب اسـلامی نـام گرفـت) بـر گرفتـن غنائـم جنگـی از دشـمن بعثـی و تـا بـن دنـدان مسـلح نهاد و بـا دلاورمردی‌های سـپاهیان اسـلام و پیروزی‌هــای پــی در پــی آنهــا در سلســله عملیــات پیـش رو ایـن رؤیـا خیلـی زود محقـق شـد و یـگان توپخانـه بـه خوبـی توانسـت در میـدان دفـاع مقـدس نقـش آفرینـی مؤثر کنـد.

شهید طهرانی مقدم با توپخانه شروع کرد

در زمان جنگ همه دنبال اين بودند كه بدانند چيزهای كوچک چيست مثل آر.پی.جی 7 و... ايشان آن زمان در اوايل جنگ دنبال اين بود كه بداند خمپاره چيست؟ بعد هم زمانی كه ديگر اوج امكانات و دستيابی به تجهيزات پيشرفته به لحاظ آن روزها بود، وقتی ديد كه توپ به دستش رسيده، به دنبال تشكيل توپخانه رفت و در سال 1363 بحث موشكی را مطرح و اين مسير را در راستای كمی و كيفی ادامه داد. ايشان در طول مدتی كه ما در خدمت شان بوديم كارهای خيلی بزرگی كرد. بحث سازماندهی توپخانه و راه اندازی توپخانه مديون ايشان و شهدای بزرگ ديگر بود. ايشان هر جا كه گير می‌كرد با زبان شيرين و اخلاق خوبی که داشت همه موانع را رفع می كرد. (راوی: سردار اميرعلی حاجی زاده)

بررسی رفتار و روحیات شهيد طهرانی مقدم در گفتگو با «نادر مهرانپور» دوست و همکار شهید طهرانی مقدم در شاهد یاران: خوشـبختانه پـس از مدتـی سـپاه توانسـت بخشـی از توپخانـه عـراق را بگیـرد کـه توپخانـه سـپاه را به حسـن آقـای تهرانی مقـدم واگذار کردنـد و مقدمات تولـد توپخانـه سـپاه در همـان زمـان و مـکان فراهم شـد. ایشـان هم به صـورت جـدی کار را آغاز کردند و بـه ایـن ترتیـب در عملیات‌هـای بعـدی، اوضـاع بـرای مـا کمـی بهتـر شـد و توانسـتیم توپخانه‌هـای بیشـتری را از عراقی‌هـا بگیریـم. در حقیقـت حـاج حسـن آقـا توانسـت توپخانه نسـبتا خوبی را سـامان بدهد. یادم اسـت که ایشـان علاوه بـر آنکـه درخصوص راه‌انـدازی توپخانـه آدم موفقـی بـود، در بحـث تعمیـرات و بازسـازی هـم مهـارت داشـت. ديگـر اينكـه یـادم می‌آیـد زمانـی کـه توپخانـه فعـال شـد مـا بـه چندیـن قطعـه یدکـی توپخانـه نیـاز داشـتیم. حـاج حسـن آقـا بـا یـک درایـت و تدبیـر خـاص و نیـز ارتباطاتـی کـه در کارخانـه شـهرهای نزدیـک اهـواز و شـهر اهـواز داشـتند، قطعـات ریـز ایـن کارخانه‌هـا را آوردنـد و از آنهـا قطعاتـی را کـه بـه توپخانـه مربـوط می‌شـد، می‌سـاختند و توپخانـه را بـا ایـن لـوازم یدکـی سـاخت داخـل سـرپا نـگاه می‌داشـتند. ایـن داسـتان همـان طـور ادامه داشـت تا سـال‌های 1363 ، 1364 کـه پیشـنهاد تاسـیس یـگان موشـکی مطـرح شـد. البتـه در آن زمـان، حسـن آقـا بـه مـا و عـده دیگـری از بچه‌هـا گفتنـد شـماها هـم شـرکت کنیـد، چون مـا محصـول جدیـدی را داریم پایه‌گـذاری می‌کنیـم و بایـد در همیـن رابطه آموزش ببینیـم. مـن خـودم نرفتـم ولـی دوسـتان دیگـر مثـل آقای مجید موسـوی مشـخصا با حسـن آقـا وارد این موضـوع شـدند و بعـد هم بحث لیبی و مسـائل دیگر مطرح شـد.

آغاز مهندسی معکوس ساخت موشک

محمدحسن محققی درباره شهید طهرانی مقدم در شاهد یاران گفته است: بعد از اینکه عراق موشک باران را شــروع کرد، دستیابی به فناوری موشک ســازی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت. آن زمان حاج محسن رفیق دوست، وزیر ســپاه بود و با ارتباطی که قبل از انقلاب با کشــورهایی مثل سوریه و لیبی داشت، توانست با رایزنی، از آنها موشک اسکاد بی بگیرد که حاج حســن آقا نيز انتخاب و تعیین شد تا برای آموزش ساخت موشک و راه اندازی یگان موشکی سپاه جمهوری اسلامی ایران به این کشورها برود. بنابرایــن ایشــان کم کم از توپخانه جدا شد و به لیبی و جاهای دیگر رفت و پس از مدتی هم یگان موشکی سپاه را فعال کرد. درحقیقت پیش از اینکه این شهید عزیز از کشــور بیرون برود، کسانی مثل شهید شــفیع زاده و فرمانده فعلی نیروی هوافضای ســپاه - ســردار حاجی زاده - کنار حاج حسن آقا بودند و اداره توپخانه را برعهده گرفتند.

دکتر محمد جعفری از راویان شاهد یاران درباره آغاز مهندسی معکوس توسط شهید طهرانی مقدم می‌گوید: وقتی اولين سری موشك‌هايی را كه از خارج خريديم و وارد كرديم شهيد طهرانی مقدم کندوکاو کردند تا بلکه از طریقه ساخت موشک و راه اندازی و توسعه صنعت موشک آگاهی پیدا کنند. همچنان كه آقای محسن رفيق دوست که آن زمان وزير سپاه بود هم نقل كرده شهید عزیزمان از آقای محسن رضايی خواهش كردند اجازه دهند كه يك فروند از موشكها را باز و آناليز كنند تا به اصطلاح ببينند كه چی به چی است. در آن زمان تهيه موشك كار خيلی سختی بود. از طریق بعضی از كشورها هم كه تهيه می کردیم خيلی راحت نبود تا اجازه داده شود مهندسی معكوس صورت بگيرد. بنابراین اینکه يكی از موشكهایی كه به دشمن شليك میشد مورد مطالعه قرار بگيرد اقدام قابل توجه و مهمی بود. لذا شهيد مقدم وارد اين عرصه شد.

استفاده از تخصص اسرای عراقی

بعد از فتح المبین این شهید بزرگوار، توپخانه سپاه را راه اندازی کرد. منظور اينكه یک جوانی نوزده بیست ساله، اول سال 1360 به جبهه آمده و اول سال 1361 توپخانه سپاه را راه اندازی کرده؛ شهید حسن طهرانی مقدم بنیانگذار توپخانه سپاه است. یکی از کارهای ظریف ایشان با تجهیزاتی که از عراقی‌ها گرفته شده بود، این بود که میدانست اين تجهیزات نیاز به تخصص دارد. خاطرم هست ايشان مقری در اهواز داشتند كه دبستان یا مرکز دیگری بود و به دليل اينکه مردم، شهر را ترک کرده بودند تعطیل شده بود. شهيد مقدم از آن فضا به عنوان مقر اولیه توپخانه سپاه يا یکی از مقرهای آموزشی توپخانه سپاه استفاده می كردند. حتی یادم است ایشان رفته بودند از بین اسرای عراقی كمك میگرفتند، چون بعضی از اسرا به زور و تهدید به ميدان جنگ آورده شده بودند. بعضی از اسرا هم عمدتاً مسلمان و از شیعيان علاقه مند به حضرت امام(ره) و انقلاب بودند.

بعدها هم همين گروه، لشکر بدر را تأسیس کردند. یعنی عراقی هایی که به اسارت درآمده بودند، بعدا یک لشکر به نام بدر تشکیل دادند و خودشان با عراق شروع به جنگیدن کردند و در این راه شهیدانی هم دادند. یادم هست شهيد مقدم رفته بودند امکانات اینها را شناسایی کرده بودند. حالا ما چقدر بخواهیم وقت بگذاریم تا سردر بیاوریم كه كار با این تجهیزات چطوری است! شهید طهرانی مقدم از بعضی از اسرا که چنین زمینه هایی داشتند استفاده کرده و آنها را آنجا آورده بودند و به خودی ها آموزش می دادند. یعنی ايشان یک مجموعه پراکنده و نامنظم بدون تشکیلات و امکانات و سلاح کم را شروع به سازماندهی کردند. (راوی: سردار احمد حق طلب)

نخسـتین گام‌هـا را بـرای تأسـیس یـگان موشـکی در ایـران

توفیـق چشـمگیر حاج حسـن و ابداعاتـش در زمانه‌ای کـه هیـچ کشـوری بـه ما سـلاح و جنـگ افـزار و حتی آمــوزش کاربــردی در زمینــه ادوات جنگــی را ارائــه نمـی داد، مبتنـی بـر «مهندسـی معکـوس» و بازشناسـی ادوات جنگـی - بـه ویـژه توپخانـه - باعـث شـد تـا او بـه مسـیر مهمـی هدایـت شـود. بنابرایـن بـا خیالـی آســوده از یــگان توپخانــه کــه بــه خوبــی نیروهــا و ادوات خـود را یافتـه و در حـال مجاهـدت و مشـارکت در امـور دفاعـی بـه سـر می بـرد، نخسـتین گام‌هـا را بـرای تأسـیس یـگان موشـکی در ایـران برداشـت.

خوشـبختانه در اینجـا نیـز تیزهوشـی و کاردانـی حـاج حسـن کـه در ایـن سـال‌ها میـان دوسـتانش بـه «حسـن موشــکی» معــروف شــده بــود کارگــر افتــاد و او از طریـق ارتباطـات دیپلماتیک با دو سـه کشـور مسـلمان و دوســت، توانســت نخســتین گامهــا را (از جملــه طــی ســفری آموزشــی و موفقیــت آمیــز بــه کشــور سـوریه) بـردارد. سـرانجام بـا سـود جسـتن از تجربـه موفــق تأســیس و راه انــدازی یــگان توپخانــه ســپاه، در اینجـا بـا بـه کار بـردن وسـیع امکانـات آموزشـی، تکنولوژیــک و صــد البتــه بهــره‌منــدی از هــوش وافـرش در کنـار حمایت‌هـای بزرگـی کـه از خالقیت‌هـای ایــن جــوان برومنــد و همراهانــش می‌شــد توفیــق یافـت تـا صنعـت موشـکی ایـران را نیـز بنیانگـذاری کنــد و «پــدر صنایــع موشــکی» در کشــور عزیزمــان لقــب گیــرد. صنعتــی کــه بــه لطــف خداونــد متعــال امـروز یکـی از مهمتریـن مـوارد اتـکای قـوای دفاعـی میهـن اسـامی‌مـان بـه شـمار مـی‌رود و هـر مـاه یـا فصـل کـه درمی رسـد مـدل و نـوع پیشـرفته تری بـا بـرد و قـدرت تخریبـی (و در واقـع دفاعـی) بالاتری را در رزمایش‌ها بــه نمایــش می‌گــذارد. صنعتــی کــه بــر خــلاف پیــش بینــی دشــمنان قســم خـورده ایـن نظـام و میهـن و انقلابـش از آزمایش‌های سـترگ و خطیـر، بسـیار سـرافراز بیـرون آمـد و دقیقـا فرزنـدان مـا در زمینـه‌ای رشـد کردنـد و خودی نشـان دادنـد کـه کمتـر گمانـش می‌رفـت. طرفـه آنکـه ایـن صنعـت بـه سـرعت بـه عنـوان یکـی از مهمتریـن نقاط قـوت لاورمـردان دفـاع کننـده از حریم‌هـای زمینـی، دریایـی و هوایـی ایـن سـرزمین بـدل شـد. همچنـان کـه مقـام معظـم رهبـری بـه زیبایـی و گویایـی تمـام ایـن شـهید عزیـز را «دانشـمند برجسـته» نامیدنـد.

گروه مجلات شاهد یاران درباره تاسیس توپخانه سپاه توسط شهید طهرانی مقدم و پس از پذیرش مسئولیت یگان موشکی درباره این شهید والامقام را از زبان برادرش «محمد طهرانی مقدم» منتشر کرده است: سال 1360 سپس طی ســال 1361 و در عملیات‌های بعدی بود که همین توپخانه بیشــترین حجم آتش را بر ســر عراقی‌ها ریخت. یک ســال بعد هم یعنی در سال 1362 در حالی که فاقد موشــک بودیم ایشان مسئولیت یگان موشکی سپاه را برعهده گرفت. دقیقا از قضا یکی از ویژگی‌های شــهید طهرانی مقدم نیــز این بــود که با آمــوزش جوانان، یــک مجموعه تحــت فرماندهی‌اش را حرکت مــی‌داد و همزمان نیز مجموعه‌های دیگری را راه اندازی می‌کرد. در آن برهه نیز در واقع دوستان دیگرش مسئولیت توپخانه را به عهده گرفتند و خودش به یگان موشکی سپاه رفت. ایشان باز هم در این موقعیت تازه، موفق شــد از موشک‌هایی که در یکی از عملیات‌های ارتش بعثی عراق علیه ما استفاده شــده و عمل نکرده بود استفاده کند. همچنین از بعضی از کشورهای دوست نیز در این مسیر کمک می‌گرفت.

کارهای تحقیقاتی را غیررسانه‌ای دنبال می‌کرد

بسياری از فرماندهان دفاع مقدس در سال‌های بعد از جنگ در رده‌های مديريتی و فرماندهی ستادی كار می‌كردند و كمی از ميدان عمل رزمی فاصله گرفتند. یعنی فرمانده تيپ، نيرو و لشكر یا جانشين شدند و معاونت‌های ستادی را به عهده گرفتند اما شهيد طهرانی مقدم همين كار تحقيقاتی و پژوهشی خود را در حوزه موشك ادامه داد. حتی در مرحله‌ای هم كه حاج حسن آقا به عنوان جانشين نيروی هوايی سپاه منصوب شد - به گمانم در زمان فرماندهی شهيد احمد كاظمی بود - ايشان به درخواست خودش از این مسئوليت كناره گيری كرد. یعنی با اینکه به مقام مهم جانشينی فرماندهی نيرو برگزیده شده بود اما داوطلبانه تقاضا كرد كه از اين مسئوليت كنار برود تا بهتر بتواند به پروژه هايی كه در زمينه موشكی داشت برسد. در حقیقت روی اين داستان متمركز شده بود كه در واقع فداكاری بزرگی بود، چون كاری را كه ايشان دنبال میكرد، چندان اسم و رسمی در بر نداشت. در اصل، شهید طهرانی مقدم در كار تحقيقاتی بود و به صورت غيررسانه ای آن را دنبال می‌كرد. (راوی: دکتر محمد جعفری)

سرانجام حسن طهرانی‌مقدم در ۲۱ آبان‌ماه ۱۳۹۰ بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس، واقع در شهرستان ملارد به همراه تعدادی دیگر از اعضای سپاه پاسداران به شهادت رسید.

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده