«اگر فرمانده محور سؤال می‌کرد راه یا محور باز است؟ می‌گفت اول من رد بشوم اگر مین یا مانع دیگری نبود بعد بچه‌ها را ببرید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مصیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

اول خودش می‌رفت!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مصیب مرادی‌کشمرزی»، دهم فروردین ماه سال ۱۳۲۹، در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک چشم به جهان گشود، پدرش علی، کشاورز بود و مادرش فاطمه‌سلطان نام داشت، تا پایان دوره کاردانی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند، پاسدار بود، ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. این شهید بزرگوار بیست‌وهشتم تیر ماه سال ۱۳۸۴، در دیواندره هنگام پاکسازی مناطق جنگی بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش به کمر و پا، شهید شد، مزار مطهرش در زادگاهش واقع است و برادرش حسن نیز به شهادت رسیده است.

اول خودش می‌رفت!

پاسدار سید جمال مهاجری همرزم شهید مسیب مرادی‌کشمرزی روایت می‌کند: شب عملیات تا آقامسیب از راه مطمئن نمی‌شد به فرمانده اجازه نمی‌داد نیرو وارد محور کند اگر فرمانده محور سؤال می‌کرد راه یا محور باز است؟ می‌گفت اول من رد بشوم اگر مین یا مانع دیگری نبود بعد بچه‌ها را ببرید بعضی مواقع معبر را باز می‌کنیم. دشمن ما را شناسایی می‌کند و دوباره تله‌گذاری می‌کند.

موقع رفتن به گردان‌ها می‌گفت در یکی از معبر‌ها من می‌ایستم و در دیگری معاونم. ما سر معبر می‌نشینیم تا کسی نفوذ نکند و نیرو‌ها در میدان هیچ مشکلی نداشته باشند. خودش معبر را باز می‌کرد از اول تا آخر معبر، مین‌ها را خنثی می‌کرد بعد از خنثی‌سازی هم اول خودش رد می‌شد تا اگر مین جامانده نصیب خودش بشود.

منبع: کتاب آقا مصیّب (۴ فصل از زندگی سردار شهید مصیب کشمرزی‌مرادی)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده