هرچند کم سن و سال بود اما می دانست دلیل این اتفاقات بزرگ در ایران چیست و چگونه می توان این خط و مرزها را مشخص کرد.» آنچه خواندید گوشه‌ای از زندگینامه شهید مفقودالاثر «علیرضا خندانی» بود که تقدیم حضورتان می گردد.
 
نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهید مفقودالاثر علیرضا خندانی» سوم اردیبهشت 1346 در روستای ساعتلوی از توابع شهرستان ارومیه در خانواده متدین و اسلامی، چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی خود را در همان روستا تا مقطع پنجم به پایان رسانید و به لحاظ مشکلات مالی جهت کمک به خانواده مشغول بلوک زنی شد تا از این طریق بتواند کسب روزی حلال را در خانه پیاده نماید و باری نیز از روی دوش پدر زحمتکش اش بردارد.  
 
با وجود سن کم، درک بزرگی از انقلاب داشت
 
وی، از اویل کودکی به مذهب و شئونات اسلامی علاقمند بود و همواره برای اینکه به آن قله رفیع معنویت دست پیدا کند در خوبی ها و نیکی ها دست قدرتمندی داشت. با همسن و سالانش به خوبی رفتار می کرد و گاهی هم چنان از حقش می گذشت که بچه ها را دچار حیرت می کرد. وی اهل عشق و دلدادگی بود و برای رسیدن به آن هدف معنوی، به خودسازی خود می پرداخت تا بهتر و بیشتر بتواند چه در محیط خانه و چه در محیط خارج آن تاثیرات را بر دیگران بگذارد.، اعتقاد داشت خوبی ها و نیکی ها بایستی به مراتب قابل لمس و حس باشد تادیگران آن را لمس و حس کنند. 
 
زیرا که لذت حاصل از آن را در زندگی عمیق‌تر می دید، به مولای عاشقان حضرت امام حسین (ع) علاقه زیادی داشت و لباس مشکی مرتبی در عزای ایشان بر تن می کرد و در مراسم این عزا با جان و دل تلاش می کرد. قبل از آنکه مردم وارد حسینیه و یا مسجد گردد، خود به تمیز و جارو کردن آن می پرداخت و با این کار احساس آرامش خاطر عجیبی در خود می‌کرد.
 
    در پاره ای از وصیت نامه ی «شهید مفقودالاثر علیرضا خندانی»  آمده است:
«سلام بر پدران و مادران شهيد پرور حق بر عليه باطل. سلام بر وجود برادران عزيزم. اميدوارم كه وقتي اين نامه را مي خوانيد، ناراحت نباشيد. اميدوارم كه در تمام كارهاي خودتان پيروز و موفق باشيد. من اين نامه را كه مي نويسم شاد هستم. اميدوارم كه شماها هم شاد بوده باشيد. برادر جان من آرزو داشتم كه اين خدمت را تمام كنم كه دست شما را بگيرم و كمك كنم، ولي متأسفانه قسمت براي من نشد. برادر جان، حرف من همين است كه وقتي من شهيد شدم به مادرم بگوييد كه هيچ وقت گريه نكند تا روح من شاد باشد، به مادر كمك كنيد و حرفهاي او را قبول كنيد، زياد فكر نكنيد و زياد گريه نكنيد. شما برادرانم امید مادرم باشید. مادر جان به هيچ وجه ناراحت نباشید كه جوانت را از دست داده ايد.» 
 
وی حتی قبل از انقلاب، در راهپيمایی‌ها و تشییع جنازه های انقلاب، فعالیت مستمر داشت، هرچند کم سن و سال بود اما می دانست دلیل این اتفاقات بزرگ در ایران چیست؟ و چگونه می توان این خط و مرزها را مشخص کرد؟ برای رسیدن به آن هدف بزرگ که در نوجوانی نیز در ذهنش بارقه انداخته بود ،دنبال کرد. تا اینکه برای آرمان هایش و ارزشهای انقلابی اش در سال شصت و پنچ لباس مقدس سربازی را برتن کرد و عازم  خدمت مقدس سربازی شد، پس از طی دوره آموزش، در پادگان آموزشی عجب شیر به جبهه سومار عزیمت نمود و به لحاظ عشق وافر به امام خمینی و احساس مسئولیت در قبال ملت ایران ، داوطلبانه در بیست و هشتم دی در عملیات کربلای 6 شرکت کرد و پس از رشادتها و ایثارگری‌های قهرمانانه به شهادت رسید. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده