نوید شاهد - شهید "حسن مقامیان زاده" همیشه در مورد گروهکها، آمریکا، استکبار جهانی و جنگ می گفت: «سلاح در دست می گیرم تا ریشه نفاق و کفر را برکنم و با آنها تا آخرین قطره خونم مبارزه خواهم کرد و وقتی که جنگ تمام شد، سلاح را برزمین گذاشته و بیل بدست خواهم گرفت تا مملکت را آباد کنم تا در هرحال فرد مفیدی برای انقلاب اسلامی باشم .» در ادامه سایت نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.

به گزارش نویدشاهدخوزستان، شهید حسن مقامیان زاده، دهم مرداد 1343 ماه در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. پدرش فتح الله، خواربارفروش بود و مادرش گلابتون نام داشت. تا پایان دوره ابتدايي درس خواند. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت.

شرکت در تظاهرات

در زمان طاغوت از مشاهده بی عدالتیها و پایمال شدن حقوق حقه مردم بسیار رنج می برد و پیوسته در آرزوی روزی بود که نظام شاهنشاهی سقوط کرده و عدالت اجتماعی تحت لوای اسلام پیاده شود. با آغاز تظاهرات دردزفول درسال 1356 فعالانه در تظاهرات شرکت می کرد و با اوج گیری حرکت انقلابی مردم و تجلی فرامین امام در جهش مردم، رشد رفتاری حسن شتابی افزونتر یافت بطوریکه درتصرف شهربانی دزفول شرکت فعال داشت. همزمان با اقدامات انقلابی وضد استبدادی تغییرات روحی شهید حسن روز به روز بیشتر و مشهودتر می گشت و نور پیوستن به لقاالله هرروزدر چهره اونمایان تر می گشت.

خصوصیات اخلاقی

 اخلاق ورفتار پسندیده او مورد رضایت پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده و دیگر آشنایان و دوستانش بود. تعلق خاطر ویژه‌ای به مادربزرگش داشت و احترام خاصی برای وی قائل بود. ایشان هیچ کاری را بدون اجازه والدین خود انجام نمی داد. اوقات فراغت و بیکاری خود را در سنین کودکی از روی برنامه می گذراند و ازبرنامه های مهم ایشان کمک به پدر در تمشیه امورات مغازه بود. از هیچ کار خیری برای اسلام دریغ نمی کرد. حتی درکارهای منزل نیز افراد را یاری می کرد و هر مشکلی برایش پیش می آمد تا آنجا که می توانست خودش مشکل را حل می کرد. وقتی می دید که از قدرتش خارج است، با بزرگترها مشورت می کرد.

پیکاردردوجبهه

سخن او همیشه در موردگروهکها، آمریکا، استکبارجهانی وجنگ این بود که می گفت: «سلاح در دست می گیرم تا ریشه نفاق وکفر را برکنم و با آنها تا آخرین قطره خونم مبارزه خواهم کرد و وقتی که جنگ تمام شد، سلاح را برزمین گذاشته و بیل بدست خواهم گرفت تا مملکت را آبادکنم تا درهرحال فردمفیدی برای انقلاب اسلامی باشم .»

اعتقادش در نیکوکاری

ایشان خیلی بادقت دعاها را می خواند وبه دعای کمیل و سایر ادعیه روی می آورد. کتابهای مذهبی را با علاقه زیادی به دقت می خواند. وی معتقد بودکه نیکوکاری ما باید مصداق این کلام پیغمبر(ص) باشدکه فرموده است: «نیکوکارترین صدقه ها نزد خداوند این است که دست راست ببخشد ودست چپ از آن باخبر نباشد»

آخرین کلام 

وی در آخرین خداحافظی خود با خانواده خود که به علت شدت یافتن جنگ در دزفول نبودند چنین گفته بود: «اگر من نروم و دیگری هم نرود، پس چه کسی باید ازاسلام و ایران دفاع کند»

 شهادت

از آغاز جنگ تحمیلی تا زمان شهادت سه بار راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در راه نگهداری و پاسداری از انقلاب اسلامی وحراست از مرز وبوم مملکت کوشش کند. بار اول یک ماه درجبهه گیلان غرب، باردوم ۱۵روز و بارسوم ۸ روز درجبهه کرخه فعالیت کرد. وقتی که برای بارسوم به جبهه کرخه اعزام شد. پس از چند روزی که با کفار بعثی درنبرد بود سرانجام دوم مهر 1360 درراه نگهداری وپاسداری از انقلاب اسلامی وحراست از مرز وبوم مملکت اسلامی مورد اصابت ترکش قرارگرفت ومجروح شدکه بلا فاصله به تهران منتقل شد وپس از مدت ۵ روز در تاریخ هفتم مهر 1360 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده