ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
شهيد شكيبايي مقدم كه هميشه دوست داشت از دوستان خدا باشد همواره آرزوي شهادت داشت تا اينكه در 23 مهرماه 60 به لباس مقدس سربازي ملبس شد در تمام حمله ها در خط مقدم جبهه بود.


نام شهید: خسرو

نام پدر: باقر

تاریخ تولد:1337

محل تولد: روستای آرو

تاریخ شهادت:61/5/2

محل شهادت: شلمچه

زیارتگاه : گلزار شهدای روستای آرو

 

زندگینامه

بسمه تعالي

شهيد خسرو شكيبايي مقدم در سال 1377 در خانواده متوسط مذهبي در قريه آرو از توابع گچساران ديده به جهان گشود و از همان آغاز كودكي با مشكلات و سختيهاي زندگي آشنا شد دوران ابتدايي را در زادگاهش مشغول به تحصيل بود و دوران راهنمايي و دبيرستان را در شهرستان گچساران گذراند.وي در خرداد ماه 57 با نمرات ممتاز موفق به اخذ ديپلم اتوميكانيك گرديد در همان موقعي كه زمزمه هاي انقلاب در ميان مردم اوج مي گرفت تني چند از دوستانش را با چهره واقعي رژيم منحوس پهلوي آشنا ساخت همراه معلمش برادر لباف زاده و تني چند از دوستانش به تشكيل كلاس قرآن پرداخت در راهپيمايي عليه رژيم منحوس پهلوي نقش موثري داشت.از لحاظ اخلاق و رفتار نمونه بود از تاريخ 58/7/15 به عنوان كارگزار چند پيشه استخدام گرديد و از همان تاريخ به علت ايمان و اعتقاد واستعدادي كه داشت آموزش و پرورش ايشان را به عنوان دبير حرفه و فن انتخاب نمود و در تمام مدت خدمتش صادقانه كار ميكرد ضمن تدريس در مدرسه شبها و روزها به تشكيل برنامه هاي سخنراني در مدارس و مساجد مشغول بود در مهرماه 59 داوطلبانه به كردستان رفت و عليه مزدوران آمريكا آماده مبارزه گرديد شهيد شكيبايي مقدم كه هميشه دوست داشت از دوستان خدا باشد همواره آرزوي شهادت داشت تا اينكه در 23 مهرماه 60 به لباس مقدس سربازي ملبس شد در تمام حمله ها در خط مقدم جبهه بود در حمله پادگان حميد از ناحيه پا زخمي شد و با اسرار زياد فقط 24 ساعت در بيمارستان بود وقتي از آن شهيد ميپرسيدي كه چرا استراحت نكردي در جواب مي گفت كه افرادي هستند كه زخمشان خيلي بيشتر از من است و من جاي آنها را نمي گيرم چون خيانت است.برادر شهيد بلافاصله به جبهه شتافت اوايل ماه مبارك رمضان كه براي مرخصي چند روزي به زادگاهش آمده بود شبها ساعت 5/1 تا صبح بيدار بود و در حال خواندن دعا و مفاتيح و قرآن با تمام وجود به گريه و زاري مشغول بود بطوريكه صدايش ناله علي (ع) در چاه را به ياد مي آورد.برادر شهيد مدت قبل از رفتن به جبهه حلقه نامزدي كرده بود و تصميم داشت كه عقد نمايد لكن وقتي كه مسئله جبهه به ميان آمد عشق خدا را بر همه عشقها و زندگي ها ترجيح داد تا سرانجام به آرزوي ديرينه اش در حمله رمضان با رمز يا صاحب الزمان ادركني به ديدار خدايش شتافت و شهادت را همچون شيريني عسل نوشيد و به بازماندگان اين چنين آموخت كه زندگي جز عقيده و جهاد در راه خدا چيزي بيش نيست و فهماند كه

 ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم                موجيم كه آسودگي ما عدم ماست

 يادش به خير و روانش شاد.

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده