منتشر می شود؛
نفسهاي گرم تو را در كنارم حس مي كنم و دستان گرمت را در دستم و صداي تك‌تك قلبت را كه به مانند ساعت كار مي كند مي شنوم كه به خاطر من مي طپد. عشق من، هدف من، آرزوي من، اميد من و به طور كلي همه چيز من اينها را كه مي نويسم بدان و حتماٌ مي داني كه نه اغزاق است و نه دروغ بلكه همه حقيقت مي باشد.
نامه ای برای «دوست»

نوید شاهد البرز؛ شهید «علی حاتمی» که نام پدرش «مصطفی» و مادرش «شهربانو» است در پنجم تیر ماه 1341، در شهر «تهران» چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه داد و بعد از آن برای دفاع از کشور لباس رزم به تن پوشید و در منطقه جنگی شلمچه بر اثر اصابت ترکش در روز پنجم خرداد ماه 1361، به شهادت رسید و تربت پاک شهید در بهشت زهرای تهران میعادگاه عاشقان و عارفان دلسوخته می باشد.

نامه ای از شهید « علی حاتمی» در دست است که برای «دوست» نوشته است و در ادامه مطلب پیش روی داریم:

خدمت دوست و همدم عزيزم كه تجلي‌گاه آرزوها و آمال من مي‌باشد، سلام عرض مي‌كنم و اميدوارم هيچ ناراحتي نداشته باشيد. اينكه مي‌گويم هيچ ناراحتي خودت مي‌داني كه بيشتر ازيك تعارف نمي‌باشد و اطمينان دارم كه دلتنگ مي‌باشی به چند دليل يك به دليل اينكه حتماٌ مي گويي كه چرا به من سر نزدي و ديگري اينكه چرا نامه نمي نويسم و تو را از احوال خودم مطلع نمي كنم و هزار و يك دليل ديگر ولي خودت مي داني كه من بازهم براي هريكي از آنها يك دليل و برهاني دارم و اگر وقت داشتم مطمئن باش كه من بيش از تو مشتاق هستم تا دوباره روي چون غنچه تو را ببينم.  آن ابروان كمان مانند ويا چشمان بادامي شكل يا لبان غنچه‌اي و يا صورت مهتاب مانندت را و يا به كلي هيكل برازنده‌تان را كه هميشه در خواب وخيال من نقش مي بندد واين را بدان كه در هرجا و در هر منطقه و در هرحال هميشه به ياد عزيزترين دوستم مي باشم حتي در سخت‌ترين شرايط خودت بيشتر ازمن مي داني و اينها را كه رديف مي كنم بخاطر اين مي باشد كه از دست من دلگير نباشي و اگر به اميد خدا ديدارها تازه گردد. ديگر براي من اخم نكني حالا كه اين نامه را براي تو مي نويسم.

نفسهاي گرم تو را در كنارم حس مي كنم و دستان گرمت را در دستم و صداي تك‌تك قلبت را كه به مانند ساعت كار مي كند مي شنوم كه به خاطر من مي طپد. عشق من، هدف من، آرزوي من، اميد من و به طور كلي همه چيز من اينها را كه مي نويسم بدان و حتماٌ مي داني كه نه اغزاق است و نه دروغ بلكه همه حقيقت مي باشد مانند روشنايي آفتاب و اگر غير از اين است شايد تو تظاهر مي كني ولي بدان كه دل و ظاهر من يكي مي باشد و حتماٌ تا حالا هم شناخته‌اي.

راستي عزيزم شرايط تو را خوانده‌ام شرايط جالبي نبود البته از نظر من و بدان كه براي اين حرفم هم دليل دارم ولي خوب شرايطي بود كه تو پيشنهاد داده بودي و با كمي تغيير مي توان آنها را اصلاح كرده و پذيرفت و با كمك يكديگر و جنگيدن باهم در يك لشگر برعليه مشكلات اين زندگي و شكست دادن آنها به اميد آن روز .

حاتمي سیزدهم اسفند ماه 1360


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده