مفقودالاثر در عملیات والفجر
الهي من به قربان تو اي پدر که مرا بدينسان رساندي و از دانش تا جائي که توانستي بهره مندم ساختي...

بسم تعالي

زندگينامه شهيد بزرگوار سيد رضا حاتمي:

نامبرده در تاريخ 14/5/1342 در خانواده اي مذهبي و بي بضاعت از نظر مالي ديده به جهان گشود.دوران طفوليت و کودکي را زير سياه چادر و در کومه هائي که قشلاق و ييلاق مي گرديد سپري کرد. دوران تحصيلات ابتدائي را زير سفيد چادر در روستاي امير سالاري که به صورت عشاير نيمه صياد بود گذراند و چون روستاي مزبور تا کلاس پنجم بيشتر نداشت دوران راهنمائي از اول تا سوم را در بخش ميمند به سختي بعلت تهيدستي گذراند و چون بخش ميمند بيشتر از سوم راهنمائي نداشت و مي بايست به شهرستان براي ادامه تحصيل برود به علت تنگ دستي و بي بضاعت بودن خانواده موفق نشد و ترک تحصيل نمود و براي کمک به پدر در مخارج خانواده براي اداره کردن زندگي به شيراز عزيمت و در يکي از چلو کبابي هاي شيراز مشغول به کار گرديد و از اين طريق پدر را براي امرار معاش زندگي ياري مي کرد.نامبرده طبق بند الف ماده 39 از خدمت مقدس سربازي معاف گرديد.با شروع شدن جرقه انقلاب و تظاهرات عليه رژيم ستم شاهي نامبرده هم شرکت فعال داشت تا اينکه انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) شريف پيروز گرديد.نامبرده کار را در شيراز رها نمود و به دستور رهبر انقلاب در نهضت سواد آموزي شروع به خدمت شد و از اين طريق تعداد زيادي از جوانان و مردان روستاي خود را با سواد نمود.نامبرده هميشه به عنوان آموزشيار نهضت سواد آموزي و يک فرد بسيجي با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ميمند در تماس بود و در کارهاي آنان شرکت و آنها را ياري مي کرد تا اينکه جنگ تحميلي توسط صدام لعين بدستور اربابانش شروع گرديد و جبهه هاي احتياج شديد به نيروي انساني و رزمنده داشتند تا اينکه از سرزمين و انقلاب نوپاي خود دفاع کنند.نامبرده نهضت سواد آموزي را رها نمود و خود را مديون دانست که هنگام خدمت در جنگ و جبهه مي باشد.با گرفتن رضايت نامه از پدر و مادر سرانجام در مورخ 21/1/1362 توسط سپاه پاسداران روانه جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و در جبهه هاي جنوب منطقه خوزستان قسمت ابوقريب به رزمندگان اسلام پيوست.نامبرده با داوطلب شدن شکستن خط مقدم با هم رزم و دو دوست هميشگي خود شهيد سيد جواد هاشمي اين مأموريت را از جان و دل قبول و در عمليات والفجر يک شرکت و هر دو مفقود الاثر گرديدند تا اينکه جنگ تحميلي پايان يافت و توسط نيروهاي گمنام تجسس جسد مطهرشان در سال 1370 کشف و به روستاي امير سالار زادگاهشان آورده و در کنار هم رزمانشان تدفين گرديدند. روحش شاد و يادش گرامي باد .



بسم الله الرحمن الرحيم .

وصیت نامه شهید سید رضا حاتمی:

الهي و ربي من لي غيرک . خدايا و پروردگارا من جز تو کسي را ندارم . باري چون بعد از سالها عمر و زندگي تيره وتار انقلاب اسلامي شکوهمند ايران زندگي دوباره اي به من داد و مرا از يمان تاريکيها و ظلمتها بيرون کشيد تا توانستم با عزمي راسخ بتوانم به جبهه حق عليه باطل اعزام گردم و چون بنده حقير براي يادبودي واجب است چند جمله اي را به عنوان وصيت نامه ذکر کنم اول تجلي نور اسلام را بر تمام ابرقدرتهاي جهان را از خداوند تبارک و تعالي خواستارم و دوم اميد آن دارم که طول عمر امام تا ظهور حضرت مهدي(عج) طول بکشد تا ملت غيور ايران بتوانند از تمام ظلمتها رها شوند و ايران را سراسر خودکفا سازند و سوم آرزويم اين است که پدران و مادران و برادران و خواهران و اقوام و رفيقان و آشنايان من هميشه جاناً و مالاً براي اسلام عزيز کار بکنيد و خداي نخواسته و در خدمتهايي که مي کنيد يک وقت حق خودشان سوء تفاهمي بسرشان بزنند و بخواهند سوء استفاده از هر وقتي بکنند شما خواهران و برادران مي دانيد که الان که وصيت نامه مرا مي خوانند من ديگر از مال دنيا هيچ بهره اي ندارم و نمي خواهم به جز بهره هائي که شما خواهران و برادران که به وسيله کلامهاي کلام الله مجيد براي ما مي خوانيد و شما عزيزان که هم اکنون در اينجا هستيد بدانيد که در مسافرتي هستيد که پايان و يا آخر آن براي همه شما لحظه به لحظه نزديکتر است . پس در ايام زندگي عمر خود را هميشه صرف اسلام عزيز کنيد يعني اگر کار مي کنيد به خيال استفاده مادي و اگر معامله مي کنيد به خاطر کلاهبرداري نباشد و اين چند کلمه اي که عرض کردم من کوچکتر از آن بودم که بخواهم براي شما بگويم پس شما عزيزان از همه چيز آگاه تر بوده و از ماها هم پيش خداوند بالاتر مي باشيد و من اين را مي دانم عزيزاني که در اين راه رفته اند شهيد هستند و چونکه لازم است بگويم من کوچکتر از آنم که شهيد شوم و اگر خداي بزرگوار لطفي کند و من به اين شهادت را و يا سعادت نائل آمدم از کليه پدران و مادران شهيد مي خواهم که به عنوان اينکه خانواده شهدا هستيد به رخ معامله گر يا خباز يا بزاز يا بقال يا مسئولين امر نکشيد که ما شهيد داده ايم و هر کس که شهيد بشود اولا براي رضاي خدا شهيد شده است و ثانيا اجرش را خودش مي برد پس آگاه باشيد . پس اي پدرم و اي مادرم و اي اقوامانم چنانچه من خودم ديدم که بعضي از مردم به رخ مردم مي کشند و مي دانم اگر شهيد شدم شما ناراحت مي شويد ولي اگر براي رضاي خدا هم که باشد صبر کنيد بخصوص پدر بزرگوارم که هر چه فکر مي کنم خيلي صبور و رنج ديده و ذلت کشيده مي باشيد الهي من به قربان تو اي پدر که مرا بدينسان رساندي و از دانش تا جائي که توانستي بهره مندم ساختي پدر عزيزم مي دانم که تا آخر عمر را زحمت زيادي کشيده اي و سختيهاي زياد ديده اي پس در زير خاک هم فراموشت نخواهم کرد و برايت دعا مي کنم چون زحمتهاي پدر از نظر روحي و فکري مرا ناراحت ساخته در پايان اميدوارم که آنهائي که در هر لباس انقلاب هستند و به انقلاب صدمه وارد مي کنند و احساس مسئوليت نمي کنند و فقط مي خورند و در همان لباس دلشان خوش است اول خدا هدايتشان کند و اگر قابل هدايت نيستند خدا خوارشان بکند در آخر اميدوارم که خدا همه مسلمين را موفق کند تا به آرزوي نهائيشان برسند . خانواده شهدا سيد حبيب اله مقدسي و سيد منوچهر اله ياري و سيد علي داد هاشمي و سيد غلامحسين عزيزم را که هنوز تا هنوز در انتظارش هستم سلام مي رسانم و هرگز مصيبت غلام را فراموش نخواهم کرد و از جوانان مي خواهم که در دعاها و مراسم سينه زني شرکت کنند و مجلسهاي اين ده را هميشه گرم و خروشان نگه بدارند . والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته در پايان قبرم را در گلزار شهدا اميرسالار . بياد آرزوي اين که هميشه امام را ياري کنيد . شهيد سيد رضا حاتمي .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده