شهادت : 16 فروردین
شور حسيني آتش را براي او به گلستاني بدل مي کند زمزمه هايش همه گوياي اين هستند که اين دل دريايي آماده شده تا خصم را در امواج خشم خود فرو برد و خود را بر بال امواج تا عرش اعلاء پر بکشد.
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد فرهاد رمضاني
1343/5/11را به عنوان سال تولد فرهاد  شادماني را به خانه پدر ومادر به مهماني فرستاده و قصه شکوفايي يک گل را در آن قريه صغاد بشارت مي دهد فرهاد نور بر ساکنان خانه مي پاشد و مهرباني و صفا را در آن خانه پايدار مي کند و با حضور گرمش همه را به زندگي وا مي دارد والدين کمر به پرورشش مي بندند و راه آزموده را دوباره به تجربه بنشينند و اين بار گلي را پرورش مي دهند که آمده است تا دشتي را معطر نمايد.سال ها به فرهاد روي خوش نشان مي دهند و او را تا پايان دوره دبيرستان همراهي مي کنند و او را به تلاش وا مي دارند تا چراغ دانش در جانش نور بيشتري گيرد.فرهاد پس از آن که داشت مدرک ديپلم را مي گرفت نيمه کار رها کرد و تن را به لباس پر عزت سربازي آراسته و درس پايداري و ايثار را زمزمه مي کند و قامت را راست مي نمايد تا در ميدان ديگر قيامت کند.فرهاد از آغاز جنگ تا روزگار وصل پيوسته دل در گرو عزيزاني دارد که حضور در ميدان نبرد را با عشق به مولا پذيرفته اند و بسياري از آنان در ميان آتش و خون شکفته اند او مشق ايثار را تجربه کرده و با قامتي برافراشته و عزمي استوار پاي در ميداني به وسعت همه جبهه ها مي گذارد سه بار حضور در دل درياي آتش خشم دشمن فاصله فرهاد را با لقاي پروردگارش کم مي کند و فداي مولا بودنش را به اثبات مي رساند.شور حسيني  آتش را براي او به گلستاني بدل مي کند زمزمه هايش همه گوياي اين هستند که اين دل دريايي آماده شده تا خصم را در امواج خشم خود فرو برد و خود را بر بال امواج تا عرش اعلاء پر بکشد.فرهاد گام هاي خود را در آخرين سفر محکم تر برداشته و بر قدم ها نهيب مي زند که مرا به پيش بريد و تا رسيدن به ميعادگاه سستي به خود راه ندهيد.زخم ها او را از سرودن چکامه شهادت باز نداشته و قلبش را به آرامش نمي رسانند تا اين که فرهاد اسير مي شود و با عوارض شيميايي که در بدن دارد بايد درد اسارت را نيز تحمل کند خانواده  فرهاد به انتظار نشسته بودند که او بيايد و دل آنها را شاد کند تا اين که فرهاد آمد و کوچه و برزن چراغان شد اما اين بودن زياد طول نکشيد 16/1/1381 زمان مبارکي است که فرهاد براي رسيدن به محضر دوست انتخاب مي کند در اين ساعت سعيد نشانه هاي خدايي آشکارا بر جبينش نقش مي بندد و دوستان با ديدن آن خطوط سبز پيشاني سپديش در مي يابند که ساعتي ديگر ديداري دوباره بين مريد و مراد رخ خواهد داد و باز آنان را در انتظار خواهد گذاشت وعده وصل حبيب فرا مي رسد و دعاهاي امن حبيب فرهاد به اجابت مي رسد محبوب مشتري جانش گرديده او را بر بخت بهشتي نشانده و زيبا رويان جنت را به خدمتش برپاي مي دارد.پيکر پاک و لاله گون فرهاد در آشيانه شهيدان صغاد آرام گرفته و دوستان را به ديدار خود خشنود نموده و بستگان وارسته و پدر و مادر فرزانه را به صبوري مي خواند.روحش شاد و يادش گرامي باد


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده