مادر شهید آبباز می گوید: محمد با قدم مبارکی که داشت به زندگی ما امید بخشید. او رنگ خدا بود و زندگی خود را صرف کارهای خیر می کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
در آخرین بخش از دفتر خاطرات شهید "محمدجعفر احدی گرگانی" با وقایعی از قبیل پیوند ملت با ارتشیان و نیروی دریایی، مردمی شدن رسانه ها، ترور سرلشگر قرنی و آیت الله مطهری، رئیس جمهوری بنی صدر و مرگ شاه روبرو خواهیم شد. این برهه زمانی حساس که مهمترین رویداد ها را در خود جای می دهد، از قلم این شهید بزگوار خواندنی ست. پایگاه خبری نوید شاهد از بخش آخر دست نوشته های شهید جعفری رونمایی کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
دفتر خاطرات شهید "محمدجعفر احدی گرگانی" وقایعی از قبیل نخست وزیری شاپور بختیار، وحدت و تظاهرات مردمی، نخست وزیری ازهاری و در نهایت فرار شاه را در برمی گیرد. شهید علاوه بر ذکر این رویدادها تحلیل های شخصی خود را نیز به آن ها ضمیمه نموده است. پایگاه خبری نوید شاهد بخش سوم دست نوشته های این شهید را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
بخش دوم
شهید محمدجعفر احدی گرگانی در ادامه دفتر خاطراتش به نخست وزیری شریف امامی، فاجعه سینما رکس آبادان، سفر امام به پاریس، کشتار در دانشگاه تهران، نخست وزیری ازهاری، اعتصاب کارکنان و قحطی و گرانی نفت اشاره کرده است. پایگاه خبری نوید شاهد بخش دوم دست نوشته های این شهید را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
شهید "سلمان جعفری" در کلام همسر / بخش دوم
شهید "سلمان جعفری" برای اعزام به جبهه دو بار اقدام کرد. بار دوم نامه ای از مسئول بسیج برای اعزامش گرفته بود. بسیار خوشحال بود، مثل اينكه حكم پيروزي قيامت را گرفته بود.
کد خبر: ۴۶۵۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت»-26
در اوایل سال 1360،یعنی دومین سال اسارت ما در اردوگاه شماره یک موصل، یک روز فرمانده اردوگاه اعلام کرد که هر کسی قالی بافی می داند، خود را به مقر فرماندهی معرفی کند. البته فرمانده اردوگاه – سرهنگ فیصل- از افسران خشن بعثی بود، لذا در چنین مواقعی دستور فرمانده توسط اسرا تجزیه و تحلیل می شد.
کد خبر: ۴۶۵۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
کتاب «من عروسک گلهانم» روایتی متفاوت با زبانی روان برای کودکان است که همزمان با سرگرم کردن آنان، دوست داشتن همه انسانها و مظلومان را هم آموزش میدهد.
کد خبر: ۴۶۵۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
بخش اول
شهید "محمدجعفر احدی گرگانی" در دفتر خاطراتی که برای ثبت وقایع تاریخی در نظر گرفته بود، از رویدادهای مهم آن زمان به طور خلاصه اما جامع نوشته است. پایگاه خبری نوید شاهد از بخش اول دست نوشته های این شهید رونمایی کرد. در بخش اول به اوضاع وخیم و سرکوب ها، فوت مشکوک حاج آقا مصطفی و اهانت به امام اشاره کرده است.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
نشست نقد و بررسی کتاب "بلدچی" به قلم "اسماعیل سپه وند" از جانبازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و "یدالله قائم پناه" از منتقدین این کتاب در روز شنبه سیزدهم مهر ماه در کتابخانه روستاهای زمان آباد و طالب آباد برگزار شد. گزارش تصویری نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
نشست نقد و بررسی کتاب بلدچی نوشته اسماعیل سپه وند از جانبازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، به همت بخشداری قلعه نو و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ری در روستاهای زمان آباد و طالب آباد برگزار گردید.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
خاطراتی پیرامون شهید «حسین زابلی زاده»:
شهید زابلی زاده در ایام عاشورا همراه هیأت های مذهبی به عزاداری امام حسین (ع) می پرداخت و خود را خادم امام حسین(ع) و رهرو او می دانست و یکی از مواردی که باعث شد با وجود کم سن و سال بودن به جبهه برود، علاقه زیاد به امام حسین(ع) و شهادت بود.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 25
به مرور زمان، تجربیات مانسبت به واکنش هایمان در مقابل عراقیها بیشترمی شد و در خیلی از موارد دشمن را به زانو در می آوردیم. یکی از این موارد نماز جماعت بود. بدین صورت که به خاطر مشکوک نشدن عراقیها، ابتدا نمازهای جماعت را 2 تا 4 نفره برگزار می کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» -24
هنگام سحر، برای خوردن سحری برخاستم تا غذا بخوریم و روزه بگیریم، ولی عراقیها متوجه شدند و به محض اطلاع، ما را به باد کتک گرفتند. با این حال، همه روزه گرفتیم.
کد خبر: ۴۶۵۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
شهید "قاسم عزيزي بندرآبادي" به عنوان سرباز ارتش وارد جبهه شد و بعدها با سمت تک تیر انداز در سومار به شهادت رسید. خاطرات این شهید گرانقدر را از زبان مادرش بشنوید.
کد خبر: ۴۶۵۵۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت»-23
یکی از خاطرات من درباره نماز جماعت، مربوط به آخرین روز اسارت است. آن روز وقتی متوجه شدیم که ظهر شرعی فرا رسیده، پتوهای داخل آسایشگاهها را در وسط حیاط پهن کردیم.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 22
یکی از اسرا که پایش قطع شده بود، نیمه های شب از خواب بیدار می شد و بالشی جلوی خود می گذاشت و بعد مهر خود را روی آن قرار می داد و به صورت نشسته، مشغول خواندن نماز شب می شد.
کد خبر: ۴۶۵۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
شهید "یحیی درویشی"میگوید: صفیر گلوله آخرین علائم حیات را از مجروح دیگری که در کنارم بود گرفت ولی خواست خداوند بود که باید بمانم تا حکایت مظلومیت شهیدان را بگویم و بعد از دور شدن نیروها ی دشمن از میان نیزارها خود را به سوی نیروهای خودی رساندم.
کد خبر: ۴۶۵۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۴
خاطره خودنوشت شهید میرزایی «3»
شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «چه شهيدانی و عزيزانی که در اين عمليات بسياری از نيروی دشمن را از بين برديم و تا اندازه ای راحت شدم اما...» خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۶۵۳۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۳
خاطره ی شهيد "حسين آرم" از زبان مادر ایشان
مادر شهید "حسین آرم" نقل می کند که در بدرقه برای آخرین اعزام فرزندش به جبهه، زمانی که دلشوره داشت، فرزندش او را دلداری داد. سپس در پاسخ به دلداری او چنین گفت: نور چشمم به خدا سپردمت. انشاءالله خدا پشت و پناه همگي شما فرزندان باشد.
کد خبر: ۴۶۵۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۱
خاطره خودنوشت شهيد ميرزایی«2»
شهيد عبدالنبی ميرزایی در دفتر خاطرات خود مینویسد: « تعداد زيادی گل دسته در آن عمليات به دست ما رسيد و هر دسته گلی را که میديدم درونم انقلابی شد...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۶۵۳۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۳