«من همرزم برادرم در میدان جنگ بودم. زمانی که اعلام کردند عراق می خواهد ساعت 2 شب با تمام نیروها و عدوات جنگی حمله کند، با چنان اشتیاقی به مقابله برخواستند که من متعجب شدم از آن همه عشق و علاقه به دفاع از میهنشان.» در ادامه فیلمی از گفتگو با برادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
خاطرات شفاهی خانواده شهدا؛
شهید «احمد جابری» که از همان ابتدای نوجوانی در لباس بسیجی و بعد از آن با عشق فراوان به امام و انقلاب به عنوان پاسدار افتخاری در جبهه حضور داشت. بعد از اتمام جنگ، همچنان به شهادت در راه حق فکر می کرد و سرانجام سال 1372 به دست گروهک منافقین کوردل در شهرستان دهلران به درجه رفیع شهادت نایل آمد.همسر شهید می گوید: با ادامه دادن راه شهدایمان نگذاریم خون آنان پایمال شود.فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۹۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
«پسرم همیشه در مسجد بود و عشق و علاقه زیادی به آموختن فنون نظامی داشت. یک روز بدون اینکه من را خبردار کند تمامی کارهای اعزامش به جبهه را آماده کرد بود و زمان اعزامش آمد و گفت: مادرم بیا و من را راهی جبهه بکن. من متعجب شدم! با خنده گفت: تمامی کارهای اعزام را انجام دادهام.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«بعد از اتمام کار، ایشان به آقای علیاکبری بیسیم زد که چه کاری کردی؟ آیا گوجهها هنوز نرسیدهاند؟ گوجههای ما که تمام شد! و آقای علیاکبری پاسخ داد که ماشاءالله به این زودی! و آقای بهتویی فرمود: بله حتی تیربار عراقیها را نیز با خود آوردیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۹۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۲
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«یک روز فرماندهان اعلام کردند، آنهایی که در کوهنوردی مشکلی دارند و یا به دلیل کهولت سن نمیتوانند از کوه بالا بروند، از صف بیرون بیایند، سپس گفت با سه شماره به طرف قله کوه بدوید و پایین بیاید ...» ادامه این خاطره را از زبان رزمنده دفاع مقدس «بهرام ایراندوست» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۹۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
روایت ایثار، خاطرات آزاده قدرت سیدی زاده از دوران اسارت؛
«قدرت سیدی زاده» از آزادگان سرافراز استان ایلام است. وی که در سال 1367 در تک آخر صالح آباد که به عنوان پاسدار مسئولیت فرمانده گردان عملیاتی را بر عهده داشت، مورد اسارت دشمن قرار گرفت. وی از شکنجه های سخت دوران اسارت می گوید و اینکه چگونه نماز حاجت یکی از برادران آزاده در حقش برآورده شده است. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۹۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید باقری می گوید: پسرم همیشه می گفت اگر شهید شدم برایم ناراحت نباشید چون دیگر خواهران و برادرانم هستند که جای مرا پر کنند. من از فرزندم راضی بودم انشاء الله خداوند از او راضی باشد.
کد خبر: ۵۲۹۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
شهید «ابوالفضل بهرامپور» سی ام شهریور ۱۳۶۴، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش صیدمحمد، کارمند سازمان فنی و حرفه ای بود و مادرش خدابس نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. گروهبان یکم نیروی انتظامی بود. بیست و پنجم مهر ۱۳۸۷، در مرغاب کوه طبس هنگام شرکت در مانور بر اثر انفجار گلوله به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۵۲۹۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
در سالروز رحلت اسوه صبر و مقاومت، نماد ایثار و شهامت و شجاعت، عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها. نوید شاهد ایلام اقدام به جمع آوری وصیت نامه ها، مصاحبهها و خاطرات ی که توسل به حضرت زینب (س) و اشاره به صبر زینبی نموده اند را در قالب وِیژه نامه تقدیم حضورتان میکند.
کد خبر: ۵۲۹۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید محمد جندی پور شاملایی می گوید آن زمان که پسرم می خواست به جبهه اعزام شود به او گفتم تو بمان پیش خانواده تا من به جبهه بروم ولی او قبول نکرد، رفت و شهید شد چونکه شهادت سعادت می خواهد که نصیب محمد شد.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
قسمت سوم گفتگو با پدر شهید «محمد صرفی»؛
شهید «محمد صرفی» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «محمد در وصیتنامهاش مردم را از دو خطر عظیم بر حذر داشته است و توصیه میکند مطیع امر رهبر باشید.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت سوم این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱۸
مادر شهید خجسته نقل میکند: پسرم نمازش را سر وقت میخواند. او در راه حق شهید شد. جایش در بهشت باشد.» در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را میبیند.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
حکایت شهادت شهید علی رضا صالح غفاری؛
«شهید حسین صالح غفاری» از شهادت «شهید علی رضا صالح غفاری» نقل می کند. شهیدی که زمزمه این بیت همه آرزویش بود و به این خواسته قلبی خود نیز رسید: «ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن/سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن»
کد خبر: ۵۲۹۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
«سه روز قبل از شهادت پسرم، وقتی میخواستم هر کاری را انجام دهم دستهایم یاری ام نمیدادند، دلشوره شدید داشتم و پاهایم سست بود. وقتی که خبر شهادت پسرم را برایم آوردند، فهمیدم که برای همین بود که بیقرار بودم.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«امروز و دیروز دشمن کافر منطقه را بمباران شیمیایی کرد به طوری که تعدادی از عزیزان ما مجروح شدند و من که از بیرون میآمدم ماسک نداشتم، بلافاصله خودم را به سنگر رسانده و ماسک زدم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحیلوشانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۹۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
شهید «عبدالله قوجانلو» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود در سفر کربلا را روایت میکند: «زمانی که به کربلا رفته بودیم یک شب در عالم رویا پسرم را در حرم امامحسین در حال زیارت دیدم. تعجب زده از دیدنش به دنبال پدرش میگشتم تا به او بگویم عبدالله اینجا است؛ تا به پدرش رسیدم و خواستم او را به پیش پسرم ببرم از خواب پریدم»
کد خبر: ۵۲۹۵۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۳
شهید «مهدی لیاقی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت میکند: «شب سوم شهادت پسرم خواب دیدم، به همراه چندتا از همرزمانش به درب منزل آمده بود؛ دوستانش وارد خانه نشدند. خودش داخل شد، کنار من زانو زد و به من گفت: آمدهام از مادرم باخبر شوم. دست مرا بوسید و رفت.»
کد خبر: ۵۲۹۵۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱۷
مادر شهید ایوب عباس پور نقل می کند: «پسرم بسیار خیرخواه بود یک روز در مدرسه یکی از دوستانش به دلیل نداشتن کفش ورزشی تنبیه شده بود. ایوب به منزل آمد و قلک خود را شکست و برای همکلاسیاش لباس ورزشی خرید. در ادامه فیلم کامل این خاطره زیبا را می بینید.»
کد خبر: ۵۲۹۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حاج علی قاسم پور پدر گرانقدر شهید «رحیمعلی قاسمپور» میگوید: «رحیم سن و سالی نداشت که مادرش را از دست داد و خاله اش او را بزرگ کرد و من نیز به تربیت او حساس بودم. رحیم عاشق محرم و امام حسین بود و در محرم و صفر در هیات سینه زنی امام حسین سینهزنی میکرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۷۰ درصد حسین فتحی گفت: در همه امور به خدا توکل میکنم و از او آرامش میخواهم چراکه در این راه ما با خدا معامله کردیم.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۶