زخمي در آينه؛ مجموعه يادداشت ها، مقالات و اشعاري است درباره «بمباران شيميايي حلبچه».
کد خبر: ۴۴۹۸۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
اين كتاب حاصل پژوهشي كتابخانهاي است كه مشتمل بر آموزش و اثربخشي دارو و تجهيزات، گروه جانبازان مصدومين شيميايي در سه سطح «جانباز، كاردرماني و جامعه» است.
کد خبر: ۴۴۹۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
شهید حسن دشتی رحمت آبادی اول بهمن ماه سال 1365 در عملیات كربلای پنج در منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۹۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۶
در اين كتاب به صورت مختصر جنبه هاي گوناگون مرتبط با تسليحات كشتار جمعي را مورد بحث قرار داده است.
کد خبر: ۴۴۹۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۴
شهید محمدرضا پیله وران بیست و چهارم دی ماه 1365 در عملیات کربلای5 و در منطقه شبمچه به شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۴۴۹۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
در كتاب سعي شده ابعاد گوناگون سلاحهاي شيميايي هم از ديدگاه نظامي و هم از ديدگاه علمي مورد بررسي قرار گيرد.
کد خبر: ۴۴۹۸۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۱
اين كتاب از نوعي از كشتار جمعي انسان ها به وسيله سلاح هاي شيميايي و ميكروبي است بحث مي كند.
کد خبر: ۴۴۹۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۳
کتاب «بویی نا آشنا» به قلم حسین محمدیان به بیان خاطراتی از بمباران شیمیایی سردشت پرداخته است.
کد خبر: ۴۴۹۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
اين كتاب مجموعه چند بروشور آموزشي و اطلاع رساني درباره روشهاي مراقبتي از افراد غير نظامي در جريان بمباران هاي شيميايي است.
کد خبر: ۴۴۹۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
شلمچه تا حلبچه چهارمين كتاب از مجموعه شش جلدي؛سيري در جنگ ايران و عراق است.
کد خبر: ۴۴۹۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
در اين كتاب پس از ذكر تاريخچه آشكارسازي عوامل شيميايي جنگي، اصطلاحات عوامل شيميايي تعريف شده است و عوامل شيميايي جنگي شامل اعصاب، تاول زا، خون، خفه كننده و تهوع آور شرح داده شده است.
کد خبر: ۴۴۹۷۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۷
بعد از آلوده شدن منطقه به مواد شيميايي، نادعلي هم كه خيلي حالش وخيم شده بود، بي هوش مي شود و آثار زندگي از جسمش رخت بر مي بندد. نادعلي را همراه با اجساد ديگر شهدا به بيمارستان فيروز آبادي تهران مي برند و پرستاران، به تفكيك اجساد شهدا از مجروحان مشغول مي شوند. پيكر بي جان نادعلي را همراه اجساد شهدا به سردخانه مي برند و آن جا قرار مي دهند.
کد خبر: ۴۴۹۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۸
در آخرين لحظاتي كه در كنار شهيد مهدي حبيب تبار بودم، از من «سيب» خواست تا بخورد، وقتي سيب را در دهان پر زخم خود گذاشت، به علت زخمهاي شديد و درد دهان، قادر به خوردن آن نبود و با عصبانيت آن را بيرون انداخت و كم كم احساس نااميدي زيادي به او دست داد.
کد خبر: ۴۴۹۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۴
دختري از خانواده مذهبي و سادات را به عقد ايشان درآورديم و آيت الله محمد يزدي خطبه عقد ايشان را خواند.
کد خبر: ۴۴۹۷۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۲
شهید سردشت؛
اينجانب فاطمه حداد فرزند محمدامين متولد سردشت جانباز 70درصد شيميايي ساكن سردشت ميباشم كه سرگذشت جانبازي خود را به در خواست بنياد جانبازان در چند سطر برايتان بيان مي كنم...
کد خبر: ۴۴۹۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۹
شهدای اسفند
شهيد ولي پور در پاييز 1342 دربليو، منطقه قشلاقي سادات ده برآفتاب در خانواده اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. به خاطر علاقه اي كه پدر و پدر بزرگش به امام حسين داشتند وي را سيدعبدالحسين نام نهادند.
کد خبر: ۴۴۹۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۴
به مناسبت عملیات غرورآفرین خیبر
در منطقه بین بچه های رزمنده اختلاف نظر بود. یک عده میگفتند باید بمانیم و یک عده میگفتند نباید بمانیم. اختلاف نظر فرماندهها و یگانها را به امام رساندند. امام تصمیم گرفت و فرمان معروفش را که «جزایر مجنون باید حفظ شوند»،فرمود. همه چیز وارونه شد. یعنی همه همدل و همصدا شدند. قدرت ما هم بیشتر شد تا هر چه سریعتر جاده را تمام کنیم.
کد خبر: ۴۴۹۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۱
درست 21 سال پيشبود. ساعت 16:30 را نشان ميداد. غبار غليظي شهر را در بر گرفته بود و بوي علف تازه، سير و گنديدگي به مشام ميرسيد. هنوز هيچ كس نميدانست چه بر سر آنها آمده است.
کد خبر: ۴۴۹۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۸
شهر را بمباران شيميايي كرده اند. با شنيدن اين جمله بلافاصله از پناهگاه بيرون آمديم. قرار بود همسرم و فرزندانم ابراهيم و يوسف كه يكي 4 ساله و ديگري هم 3 ساله بودند، براي ناهار به منزل پدر بزرگشان، ماموستا ملا عبدالباقي واعظي واقع در چهار راه فرمانداري بروند. به محض بيرون آمدن از چند رهگذر پرسيدم كجا را زده، گفتند چهار راه سپاه و چهارراه فرمانداري را.
کد خبر: ۴۴۹۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
آن جا سردشت بود.شهري كوچك و زيبا كه آسمان آبيش نقش زيبائي از زندگي و طبيعتش جلوه گاه درخشندگي خورشيد بود.مردم شهر در آن عصر زيباي تابستان به كار مشغول بودند و قهقهه هاي كودكان دركوچه پسكوچه هاي شهر پيچيده بود و تا اوج آسمان مي رفت.
کد خبر: ۴۴۹۵۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۱