نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - داستان کوتاه
ریحانه کنار دوستانش ایستاده است . چند تا از دخترهای روستا ، که هر روز قبل از آمدن قطار به ایستگاه می آیند . جلوتر از ریحانه ، ریل ایستاده و چند متر آن طرف تر ، اتاقک ایستگاه ، مثل هر روز چشم به راه آمدن قطارِ گذشته است . ریحانه مثل ایستگاه عادت داشت هر روز کنار ریل بایستد و آمدن قطار را انتظار بکشد...
کد خبر: ۳۸۷۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۹

شغال‌ها...
يکي از روزهاي آبان سال 1359 بود. شغال‌ها، از هر سو، شهر آبادان را محاصره کرده بودند. عراقي‌ها به سمت شهر هجوم آورده بودند و مدام بر تن نحيف شهر چنگ مي‌انداختند. در گوشه‌اي پالايشگاه غرق در آتش بود که هم‌چون شمعي آرام‌آرام مي‌سوخت و به شب‌هاي شهر غم‌زده روشنايي مي‌بخشيد!
کد خبر: ۳۸۵۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹

داستان محمدحسن ابوحمزه به یاد 175 شهید غواص
کد خبر: ۳۸۵۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۵