خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (51)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «من در دهکده در چالی، نزديکی خلف مسلم سمت چپ جاده اصلی شهيد فلاحی در يک اتاق گلی که بی شباهت به کلبه محرومان نبود خوابيده بودم. خستگی زيادی در من بود. هنوز چشم هايم...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (50)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «يک شب قبل از حمله را به سختی هر چه تمامتر گذرانديم. قرار بود ماه طلوع کند ولی بعثی ها بدبخت با روئی زنگارگون طلوع کردند ولی...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (48)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «وقتی به چهره برادران نگاه می کردم، احساس کردم در برابر تک تک آنها مسؤل هستم. خيلی ها بودند از جنگ هنوز چيزی نمی دانستند. برای اولين بار بود که حتی تفنگ به دست می گرفتند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (47)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بچه های نگهبان به نقطه ای مشکوک شده بودند. بعد از کمی تفحص مشخص شد که سنگر برادران ارتش است. با ماشين به شوش رفتیم. از گرد و خاک قيافه ها عوض شده بود که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
نوید شاهد - شهید « نصرالله بیناباشی» فرزند قربان و زلیخا، دوازدهم مهرماه ۱۳۳۸ در روستای کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. تا پايان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر شرکت ذغالسنگ بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم ارديبهشتماه ۱۳۶۱ در مهاباد هنگام درگيری با گروههای ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله، به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، اسناد و دستنوشتههای این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷
نوید شاهد – خواهر « نصرالله بیناباشی» نقل میکند: «وقتی برای مرخصی از جبهه میآمد، به سر کار در ذوب آهن میرفت. گفتم: مگه چند روز میخوای بمونی که سر کار هم میری؟ گفت: مرد با کار زنده است! من هم دوست ندارم وقتم هدر بره.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت میکند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷
نوید شاهد – شهید « نصرالله بیناباشی» در وصیتنامهاش مینویسد: «هر بار که همسنگریام را تشییع میکنم، آتش عشق و شوق در جانم زبانه میکشد و پیام خون شهید، مرا به سر منزل مقصود میخواند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه وصیتنامه این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷
نوید شاهد – خواهر شهید « نصرالله بیناباشی» میگوید: «عکاس مشغول کارش بود. منتظر ماندیم تا کارش تمام شود. عکسی را روی پیشخوان گذاشت و گفت: خب! اینم از این. خواهر شما بفرمایین! با تعجب به عکس نگاه میکردم. ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷
نوید شاهد - همرزم شهيد « نصرالله حاجیمزدرانی» نقل میکند: «در اولين روزهای زيبای بهار سال 1361 بود كه ايشان از ناحيه ران پای راست مجروح شدند و ما به وسيله آمبولانس ايشان و دوست ديگری كه مجروح بودند را به بهداری مستقر در پادگان تيپ ارتش برديم...» ادامه این ماجرای صبر و شکیبایی را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
نوید شاهد - نصرالله از کسانی بود که تحت تاثير تعليم و تربيت اولياء خانواده از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی در کليه راهپيمائیها و تظاهرات شرکت داشت و خود را مقلد مطلق امام خمينی میپنداشت. از زمان تاسيس بسيج مستضعفان پايگاهها و کانونهای مبارزه در بسيج شهرستان ورامين ثبت نام کرد.
کد خبر: ۵۱۵۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
نوید شاهد - برادر شهید « نصرالله حاجیمزدرانی» روایت میکند: «سالروز آزادی شهر خرمشهر توسط رزمندگان سلحشور اسلام بود، برادرم در بیمارستان بستری بود. ناگهان راديو بيمارستان خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام كرد و مردم با گل و شيرينی وارد بيمارستان شدند و همه مردم خوشحال بودند و با شاخههای گل از برادران مجروح عيادت میكردند.»
کد خبر: ۵۱۵۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (45)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «از شوش خارج شديم. فاصله ميان راه تا خاکريز را همه به ياد و انديشه خاکريزهای برديه و دهلاويه بودم. بيشتر بچه ها بار اول بود که به جبهه می آمدند با اينکه مدتی زيادتر از آن ها در جبهه بودم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (44)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «روحانی که روز گذشته صحبت کرده بود آمد. باز برای برادران از خدا سخن گفت. از معجزه ها، از عنايات امام زمان صحبت کرد ولی نمی دانم چرا وقتی از خدا صحبت می کنند، تمام برادران رزمنده گريه می کنند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۰۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۶
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (41)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « با حسن کريم زاده، عباس دنياديده و اکبر دهقان در موضع توپخانه از تهران به بستان رفتيم. يک پمپ و مقداری ميوه هم برای سرهنگ برديم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۶
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (40)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « قرار بود که به تنگ چذابه بروم وليکن جهت ساختن پل با اکبر دهقان رفتم بستان پيش سرگرد خزائمی تا برنامه انتقال صفحه ی آهن به سوسنگرد که جهت...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۵
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (39)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از حمام در ميان راه چون هوا تاريک بود احمد داخل جوی آب کثيف افتاد. الان هم در اتاق نشسته ام و دارم بر آينده ای فکر می کنم که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (38)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شور و بلوای زايد الوصفی در ميان مردم بود همه کنار خيابان ها ايستاده بودند ماشين ها با چراغ روشن حرکت می کردند. خوشحال و شادان...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۲
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (37)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از بدرقه آمدم داخل اتاق بی اندازه دلم گرفته بود. زياد هم خوابم می آمد. نشستم خاطره بنويسم خوابم برد...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (36)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ساعت 8 صبح با اکبر دهقان و سيد محمدتقی ديده ور رفتيم به خط. ابتدا سری به آنجا که ديده ور شهيد شده بود زديم و برادرش...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱
خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (35)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « دو نفر که ظاهراً قيافه هايشان برايم غريبه بود ولی کازرونی بودند داخل اتاق شدند...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۰۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۰