یادمان شهید غلامحسین افشردی
نوید شاهد: غلامحسين جلو ميدود و مچ دست گروهبان را توي هوا ميقاپد. کاسة چشمان گروهبان از خون پر ميشود...
کد خبر: ۳۸۹۹۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
یادمان شهید غلامحسین افشردی
نوید شاهد: آقاي افشردي ، شما اينجا چه کار ميکنيد ؟ آمدهايد درس بخوانيد يا منبر برويد؟ اين کارها عاقبت خوشي ندارد. سرتان را بيندازيد پايين تا درستان تمام بشود. بعد از آن همه تذکر،اين ديگر دفعة آخر است که به شما ميگويم. در غيراين صورت ، پاي سازمان امنيت به ميان کشيده ميشود. غلامحسين در نيم ساعتي که پيش رئيس دانشکده بود، فقط نگاه کرد. تصميم نداشت يک قدم هم عقب نشيني کند.
کد خبر: ۳۸۹۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
یادمان شهید غلامحسین افشردی
نوید شاهد: اصغر هيچي نشده ،خود را از رفتن به بالاي دکل معاف ميکند . رسول ، کوله پشتي اش را يه ديوار سنگر تنگ و ترش تکيه ميدهد و دستش را روي شکمش مي گذارد . ديگر معلوم است که چه کسي بايد بالاي دکل درختي برود . با خودم دودو تا چهار تا ميکنم و بي حرف به طرف دکل راه مي افتم .
کد خبر: ۳۸۹۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
یادمان شهید غلامحسین افشردی
نوید شاهد: سربازها در حالي که پا به زمين ميکوبند، با فرمان گروهبان به خود تکاني ميدهند. غلامحسين به لب و دهن گندةگروهبان نگاه مي کند. سلاحش را دوش فنگ ميکند و به طرف اسلحهخانه راه ميافتد. عليرضا چند قدم به دنبالش ميدود و صدايش ميکند: افشردي!
کد خبر: ۳۸۹۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
نوید شاهد: وي به عنون يك چهره مذهبي فعال در سطح دانشگاه مورد توجه قرار مي گيرد . چند بار با استادان غربزده به بحث و مجادله مي پردازد . فعاليتهاي او سرانجام منجر به درگيري با گارد رژيم و اخراج وي از دانشگاه مي شود . غلامحسين اسفند ماه 1356 براي سربازي اعزام مي شود .
کد خبر: ۳۸۹۹۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
نوید شاهد: سلام بر شما، امیدوارم كه در دنیا و همه فریبندگیهایش غرق نشده باشید. علت اینكه در ابتدای نامه نوشتهام فقط شما آنرا بخوانید، این بود كه میخواستم مسائل و نكاتی را تذكر دهم كه در شرایط فعلی بنظرم شماها فقط یكسری اشتباهات، نظرها و همچنین اعلام مواضع سعی كردم موقعیت فعلی خودم را به آنها بشناسانم، و بارها تأكید كردم كه كسی حق ندارد، حرفهایی را كه من میزنم و مواضعی را كه اعلام میكنم او هم قبول كند، اما میدانم در شرایط فعلی این تأكید من را نادیده میگیرند چون نفرت و كینه آنها بر رژیم آنقدر زیاد است كه نمیتوانند آزادانه خود بدنبال تحقیق بروند و بدین جهت، فرصتی كه بدست آمدم ضروری دانستم این نامه را برای شما بنویسم.
کد خبر: ۳۸۹۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
ویژه شهید دکتر محمد مفتح
نوید شاهد: تروريسم و خشونت سياسي در فرهنگ ملتها به عنوان پديدهاي زشت و منفور تلقي ميشود. معتقدان اين حربه، اگر چه در بدو امر با انتشار آثار و بيان مواضع در قالب بيانيه يا اعلاميه تلاش دارند كه با بهرهگيري از زباني منطقي آرا و عقايد افراطي خود را به مخاطبان آثار خود بقبولاند اما وقتي ميبينند كه حرفهاي آنان خريداري ندارد با بهرهگيري از شيوههاي خشونتآميز، سعي در اثبات خود و قبولاندن مواضعشان در جامعه دارند.
کد خبر: ۳۸۹۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
نوید شاهد: پيشتر گذشت که ساواک براي مدتي وي را از رفتن به قم منع کرد و در حرکتي موذيانه خواست تا با دعوت ايشان به دانشگاه براي تدريس، استاد را از فضاي معنوي حوزه دور کند. آن متفکر پرهيزگار براي تقويت ارزشها و به وجود آوردن در فرهنگ اين کانون علم، و همکاري با استاد شهيد مطهري ـ که آن وقت در دانشکدة الهيات بود ـ اين دعوت را پذيرفت.
کد خبر: ۳۸۹۹۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
نوید شاهد: ساعت هشت و بيست دقيقه روز سه شنبه بيست و هفتم آذر ماه سال 1358 دکتر مفتح از منزل مسکوني خود ( واقع در خيابان پاستور حوالي پل رومي خيابان شريعتي ) خارج مي شود . اتومبيلي با دو سرنشين که يکي محافظي و ديگري راننده است منتظر ايشان مي باشد با سوار شدن دکتر اتومبيل به مقصد دانشکده الهيات حرکت ميکند و بعد از ورود به خيابان دکتر شريعتي و قطع آن از طريق خيابان فرشته و انتهاي خيابان آفريقا و بزرگراه مدرس به سوي جنوب مسير خود را پي مي گيرد . در طول مسير مرحوم مفتح سرگرم مطالعه يادداشتها و جزوه هاي مختلفي است که خود آنها را تدوين نموده است .
کد خبر: ۳۸۹۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
از دامنه الوند تا بلنداي عرش
نوید شاهد: دکتر مفتح بخشي از کتاب رسائل شيخ انصاري را نزد آيت الله مجاهد تبريزي (ره) فرا گرفت و دروس خارج ـ بويژه بخشي از اصول ـ را در محضر حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) آموخت. همچنين در فلسفه و حکمت نزد فيلسوف کبير علامه طباطبايي (ره) تلمذ نمود. مدتي نيز از محضر حضرت آيت الله العظمي سيد محمد رضا گلپايگاني (ره) و حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي (ره) بهره برد و پس از آن تحصيلات دانشگاهي را به موازات فراگيري علوم حوزوي پي گرفت و به دريافت مدرک دکترا در رشته الهيات و معارف اسلام نايل آمد. در فقه نيز چنان تبحّر يافت که عنوان اجتهاد را احراز نمود.
کد خبر: ۳۸۹۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
کد خبر: ۳۸۹۹۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
در راستای اقتصاد مقاومتی و با هدف حضور فعال درفضای مجازی
آقای محمد علی طالع زاری معاون فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید گلستان از انتشار پنمچمین شماره خبرنامه ا لکترونیکی این معاونت با مناسبت روز ازادگان خبر داد .
کد خبر: ۳۸۹۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۰
امیرسپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: هواي داخل سالن انتظار، از گرماي تابستان پر شده و همه را کلافه کرده است . تشنگي ، امانم را گرفته بود. از بد حادثه کلمن آب را هم در مقابل چشمانم گذاشته اند . خيلي با خود کلنجار مي روم تا آب ننوشم ، اين مقاومت چندان دوام نمي آورد و سرانجام به سمت آب مي روم .
کد خبر: ۳۸۹۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۸
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: آخرين مقدمه براي عمليات فتحالمبين، مقدمه جالب و پردرس و الهامي از رهبري عدهها و صحنههاي سختي است که براي فرمانده و فرماندهي به وجود ميآيد.
کد خبر: ۳۸۹۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: لازم است عملياتي را که در جبهههاي نبرد انجام شده، به دو بخش اساسي تقسيم کنيم. يک بخش عملياتي هستند که نقطه ي عطف در صحنه ي جنگ بودند و بايد روي آنها حساب کرد. يک دسته عملياتي هستند که بايد اسمش را گذاشت عمليات واسطهاي. براي اينکه تداوم نبرد حفظ شود و دشمن متناسب با تلاش اصلي که ما در يکجا انجام ميداديم، نتواند ذهن و امکاناتش را متمرکز کند، اين عمليات انجام ميشد
کد خبر: ۳۸۹۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: از زمانيکه قرارگاه تشکيل شد، مثل خاري در چشم يک عده بود. عجيب تحمل نداشتند که چنين فرماندهي بهوجود بيايد و نيروهاي انقلاب بر سر کار بيايند. در تهران، به شدت عليه ما ميزدند. منتها چون زمينهاي نبود، نميتوانستند کاري کنند. کارمان را ميکرديم و کاري هم به تهران نداشتيم.
کد خبر: ۳۸۹۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
نوید شاهد: يادم نميرود، با عصا راه ميرفتم، رفتم پيش دژبان ستاد مشترک. گفته بودند خودت را به آجوداني آنجا معرفي کن. خودم را معرفي کردم. برخورد اول خيلي تحقيرآميز بود. منتها همان راهنمايي را گوش کردم. خيلي آرام، بدون اينکه اصلاً احساس کنند که زماني فرمانده ی منطقه بودم و درجهام سرهنگ بوده، احترامات را نسبت به آنها انجام دادم و خيلي خونسرد گفتم: من سرگرد صيادشيرازي آمدم خودم را معرفي کنم. هرکاري داريد بفرماييد. البته تا چند ماه استراحت دارم.
کد خبر: ۹۹۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
نوید شاهد: مرا در انزوا قرار دادند. بدون اينکه از صحنه ی نبرد معذور کنند، مرا کنار گذاشته بودند. هرکار ميکردم و به اينها ميگفتم: حاضرم در آنجا کمک کنم، حاضرم بروم مريوان از آنجا حمله کنم. نيرو هم از شما نميخواهم؛ جواب نميدادند. ميتوانم با نيروهايي که داريم، به دشمن فشار وارد کنيم...
کد خبر: ۹۹۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی/
نوید شاهد: رفتم کردستان. لحظهبهلحظه احساس ميکردم که صحنه براي کار ما تنگتر ميشود. اول هاي جنگ تحميلي بود و ما افتاده بوديم آنجا. ديدم که وضع خراب است. حالا ديگر کردستان در مشت ما بود و کنترل عمليات ساده بود.
کد خبر: ۹۹۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷
نوید شاهد: اطلاع دادند در کرمانشاه که مقر فرماندهي ما بود بنيصدر آمده و با شما کار فوري دارد. هشت روز در محاصره بوديم و به لطف خدا به سرنوشتي که دشمن فکر ميکرد، دچار نشديم.
کد خبر: ۹۸۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷