خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
بیا این خاک. تبرک است. من مطمئنم کسانی که ناراحتی دارند، با این خاک شفا پیدا می کنند؛ چون برادرانی که روی این خاک نماز خوانده اند و اشک ریخته اند، با خدای خود راز و نیاز کرده اند و اشک هایشان گوهری است که فقط خدا قدر آن را می داند.
کد خبر: ۴۷۵۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۰
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
عده ای از رزمنده ها جمع شده و مشغول نرمش بودند. از بین جمعیت، خودم را جلو کشیدم تا مربیشان را ببینم: دیدم حاج آقا طالبیان و محمد کرمی در حال ورزش زورخانه ای هستند. حاجی سبکتر و پرحرارت تر از جوانان می چرخید و نرمش می کرد.
کد خبر: ۴۷۵۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۱
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
یکصد صلوات او که تمام می شد، شمارش دیگری شروع می شد. صلواتها که تمام شد، نه تنها خسته نشدیم، تازه احساس سبکی هم می کردیم؛ انگاری که دلمان بخواهد باز هم صلوات نثار کنیم!
کد خبر: ۴۷۵۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۲
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
بین ما کسی بود که به نماز زیاد اهمیت نمیداد؛ سرآخر حاج آقا طالبیان، با اشاره به آیات قرآن، به او گفت: از جهنمی ها سؤال می کنند که ما سلَكَكُم في سَقَر؟ چه شد که به جهنم افتادید؟ جواب میدهند که قالوا لم نَکُ مِنَ المُصَلّينَ. ما از نمازگزاران نبودیم.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۳
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
گفت: اولا دوستان مؤمن را دوست دارم؛ ثانیا می خواستم که به مشورت کردن عادت کنید. باید حرف ها و نظرات همه را شنید. اگر من چیزی می گفتم، همگی قبول می کردید.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
دکتر مسعودی فرماندار وقت نهاوند گفت: آقای طالبیان؛ تهیه ناهار این عده بر عهده شهرداری است. حاجی هم گفت: چرا شهرداری؟! دکتر پاسخ داد: رسم است هر وقت مسئولی از استان بیاید، هزینه ناهارش بر عهده شهرداری است.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
وقتی کسی برای دیدنش به شهرداری می رفت، می گفت: اگر کارت غیر اداری است، بعدا بیا منزل با هم می نشینیم، چای و میوه می خوریم و حرف می زنیم.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
داستان مان را برایش تعریف کردیم. همان طور که میخندید، سرش را تکان داد و گفت: بابا! خدا خیلی به شما رحم کرده که سالم رسیدید و نرفتید ته دره یا رودخانه؛ باید ممنون این چرخ وقت شناس باشید!
کد خبر: ۴۷۵۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۶
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
در زمان مقرر سوار خودرو جیپ شدیم و رفتیم. ساعتها طول کشید تا پول را بین کسانی که می شناخت و محتاج بودند، تقسیم و خیالش راحت شد! دست آخر پرسیدم: ۔ حاجی! تمام شد؟ خندید. فهمیدم که یک ریال هم در جیبش باقی نمانده.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۷
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
بلافاصله پرسید: محمدجعفر! خدا بالاتر است یا پیامبر؟ گفتم: . خب، معلوم است که خدا بالاتر است. گفت: خدا یکی است و من هم یک سکه تعیین می کنم.
کد خبر: ۴۷۵۰۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۸
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
توی نگاه همه ما نگرانی و دلواپسی موج میزد؛ اما برعکس، حاجی با رویی گشاده و لبی خندان، برایمان حرف میزد. باز هم اتاق بیمارستان شد کلاس درس. از معارف شروع کرد و با تحلیل و بحث سیاسی ادامه داد.
کد خبر: ۴۷۵۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۹
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
دکتر روزه را برایم ممنوع کرده و گفته برای زخم معده ات مضر است و نباید حتی یک روز ، روزه بگیری؛ اما من با خودم فکر کردم یک روز، روزه می گیرم و خودم را آزمایش می کنم و اگر توانستم، ادامه میدهم وگرنه از گردنم ساقط می شود.
کد خبر: ۴۷۵۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۲
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
به نظرمان از این بهتر نمی شد؛ اما حاجی لب به نان نزد و گفت: شما دارید حق مردم توی صف را می خورید، این نان حلال نیست!
کد خبر: ۴۷۵۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۱
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
یکی از دوستان گفت: حاجی! مشکل عمده برای رأی نیاوردن، خود شما بودی. حاج آقا طالبیان گفت: چطور؟! آن دوستمان پاسخ داد: یادت هست یکی از کاندیداهای روحانی آمد خدمت شما و گفت که با این هفت - هشت هزار راي حاضرم به نفع شما کنار بروم، شما چه پاسخ دادی؟
کد خبر: ۴۷۵۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰
شهيد «منصور حسنى» در سن 6 سالگى در يك حادثه اى در رود خانه محل زندگى غرق شد، ولى خداوند ايشان را براى راه ديگرى ذخيره كرده بود كه مردن بى هدف را از ايشان دور كند و هدفدار و خونين مردن را برايش هديه داد». ادامه زندگى نامه اين نوجوان شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۴۹۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
اگر همه دنیا را به من بدهند، حاضر نیستم حتی یک قدم به سمت خانه این آقا بردارم چه رسد به این نمایندگی مجلس که از نظر من هیچ ارزش و جایگاهی ندارد.
کد خبر: ۴۷۴۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۸
خاطرات شهدا: شهید "محمد طالبیان" به روایت دوستان و همرزمان
حاجی! بعد از تبلیغ برای دیگران، دست کم برای مردم می گفتی که خودت هم برای نمایندگی مجلس اسم نوشته ای! با تبسمی زیبا نگاه کرد و گفت: مردم خودشان می دانند.
کد خبر: ۴۷۴۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷
شهید "خلیل الله بهرامی" بيست و پنجم مرداد 1332 در شهرستان سمنان به دنيا آمد و بيست و دوم بهمن 1364 در عملیات والفجر هشت در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، ویژه نامه ای را برای این شهید والامقام منتشر کرده است که توجه شما را به خواندن آن جلب می کنیم. این ویژه نامه مجموعه ای از تصاویر،خاطرات،وصیت،زندگی نامه و دست نوشته های این شهید گرانقدر است که تقدیم حضور مخاطبین می شود.
کد خبر: ۴۷۴۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت معلم شهید "خلیل الله بهرامی" شما را به مشاهده تصاویری از این شهید گرانقدر دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
گفت:«خواب دیدم روزنامه در دست دارم. بیست و یکم بهمنه. اسامی قبولی ها رو زدن. دنبال اسمم گشتم. اسم من هم بود؛ بالای همه اسم ها. بعد مکثی کردو گفت:بچه ها اگر عملیات داشته باشیم اون هم در بیست و یکم بیست و دوم بهمن حتماً شهید می شم...» آنچه خواندید به نقل از همرزم شهید « خلیل الله بهرامی» است. نوید شاهد سمنان شما را به خواندن زندگی نامه این شهید والامقام از شهدای بهمن ماه سال 64 دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷