دوست شهید «غلام حیدر رضائیان غریب محله» میگویند: به خانواده شهدا علاقه وافری داشت در کارخانه که با هم همکار بودیم او به جای پدر شهید نگهبانی میداد تا او استراحت کند.
کد خبر: ۵۸۱۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
خاطرهای از شهید «منصور ارجمندی»
همرزم شهید تعریف میکند: خیلی کنجکاو شدم دلیل کارهایش را از او پرسیدم به من گفت؛ این یک عبادت است اگر شبها پست نگهبانی بدهید، چشمها در آتش دوزخ نمیسوزد.
کد خبر: ۵۸۱۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
با هدف زنده نگه داشتن یاد شهدا؛
یادواره شهدای هنرمند استان قزوین با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۱۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره شهدای زن استان گیلان، مراسم یادوارهای همراه با پویش اهدای طلا و کمکهای نقدی در مسجد جامع شهر فومن برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۱۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۹
مراسم دعا و استغاثه به امام زمان(عج)، جمعه، نهم آذر ماه سال جاری در حسینیه آل یاسین گلزار مطهر شهدای قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۰۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۸
خاطرهای از شهید «جهانگیر سالاری»
همسر شهید تعریف میکند: همسر شهیدم کارهایی انجام میداد که دوست نداشت کسی از آن باخبر شود. مثلاً هر ماه بخشی از حقوقش را به نیازمندان کمک میکرد و هیچوقت نمیخواست کسی از این موضوع باخبر شود.
کد خبر: ۵۸۰۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
برادر شهید «احمدعلی حسین پور» میگوید: از نظر امانت داری الگو بودند برای مثال ایشان شورای محل بودند اسم خودشان را در قرعه کشی میگذاشتند و هیچ وقت نمیخواستند بدون قرعه سهمیهای از این اموال را برای خود بردارند.
کد خبر: ۵۸۰۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
به مناسبت سالروز ایام شهادت حضرت فاطمه(س)؛
به مناسبت سالروز ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، شب خاطره رزمندگان و یادواره شهدا ویژه یکصد و ۲۷ سادات شهید برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۰۸۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
مراسم عزاداری فاطمیه در حسینیه آل یاسین گلزار مطهر شهدای شهر قزوین برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۰۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷
دوست شهید «علی ارجمند» میگویند: ایثارگری اش اصلاً قابل ذکر نیست چنان که در منطقه مرخصیهای خود را به همرزمان و دوستان خود میداد. اصلاً به فکر مال دنیا و مادیات نبود.
کد خبر: ۵۸۰۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
خاطرهای از شهید «عیسی تاور»
مادر شهید تعریف میکند: یک روز خیلی مریض بودم، هر دکتر و پزشکی که میرفتم مداوا نمیشدم، به شهیدم متوسل شدم.
در عالم خواب یک لیوان آب به من داد که به شیرینی و زلالی آن آب تا به حال ندیده بودم
کد خبر: ۵۸۰۸۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
مادر شهید «علی اکبر جعفرنژاد» میگوید: همیشه موقع خداحافظی پیشانیام را میبوسید و میگفت؛ پیشانی مادر بوی بهشت را میدهد.
کد خبر: ۵۸۰۸۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
پنجشنبه، هشتم آذر ماه؛
یادواره شهید شاخص سال سردار شهید احمد الهیاری، شهدای خورهشت و منطقه قاقازان، پنجشنبه، هشتم آذر ماه برگزار میشود.
کد خبر: ۵۸۰۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۶
خاطرهای از شهید «کاظم رضوی»
فرزند شهید تعریف میکند: یک عکاس ایرانی آمریکایی از پدرم دعوت کرد تا به کشور امارات برود و در مغازه آنها مشغول به کار شود ولی ایشان در پاسخ به دعوت عکاس گفت؛ چیزی از عمرم باقی نمانده است و میخواهم در راه امام و شهدای کربلا مبارزه کنم تا شهید شوم.
کد خبر: ۵۸۰۷۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
خواهر شهید «محمدرضا جوادی کوچکسرایی» میگویند: یک سال ماه رمضان در فصل تابستان بود، او روزه داشت از شدت گرما پیراهنش را بالا زده بر روی موزائیک خوابیده بود.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حبیب الله رنجبر" سالها حسرت ملحق شدن به کاروان رزمندگان در دلش بود. هر بار صدای پای آنان را میشنید، قلبش به تپش میافتاد و میدانست جای او در میانشان است. تا اینکه یک روز، تصمیم گرفت آرزوی دیرینهاش را به واقعیت تبدیل کند و با عزمی راسخ، قدم در مسیری پر از ایمان گذاشت. در نوید شاهد به تماشای این رزمنده دلیر بنشینیم.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حجتالله عبدالمحمدی"، بسیجی دلاور، از روزهای پرافتخاری میگوید که داوطلبانه قدم در جبهههای نبرد گذاشت. او با یادآوری لحظههای سخت جزیره مجنون و اصابت موج انفجار، از معنای واقعی خدمت به وطن سخن میگوید؛ روزهایی که برایش نمادی از ایثار و عشق به سرزمین بودند.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۰
خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حسین مریخی"در خاطرات خود گفت: وقتی تصمیم گرفتم به جبهه بروم، مادرم مخالفت کرد و گفت: "تا زمانی که ازدواج نکردهای، اجازه نمیدهم به جبهه بروی." هرچه تلاش کردم قانعش کنم و گفتم: "مادرجان، نمیشود دختر مردم را چشمانتظار نگه داریم. شاید من رفتم و دیگر برنگشتم." اما او مصرانه گفت: "اگر اینطور است، پس اجازه نمیدهم بروی." من هم به احترام حرفش، گفتم: "هرچه شما بگویید." مادرم برایم آستین بالا زد و به خواستگاری دختر همسایهمان رفت. چهل روز بعد، جشن عروسیمان برگزار شد و پس از آن، عازم جبهه شدم. هنوز هم آن لحظات و تصمیمات مادرم را مایه خیر و برکت در زندگیام میدانم.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۶
خاطره نگاری جانبازان؛
جانباز "حمید شریفی" در خاطرات خود گفت: من تا کلاس هفتم درس خواندم و پس از آن به دلایلی تحصیل را ترک کردم تا زمانی که به خدمت سربازی اعزام شدم. ابتدا به یاسوج اعزام شدیم و پس از گذراندن دوره آموزشی، ما را به کردستان فرستادند. آنجا درگیر جنگ با گروههای کومله بودیم. صبح روزی که قرار بود به عملیات برویم، با همرزمانم سوار بر ماشین شدیم. در حالی که هنوز حدود 100 متر از پایگاه دور نشده بودیم، یک مین منفجر شد و از ۱۹ نفر ما، ۸ نفر شهید شدند. آن روز، زندگیام تغییر کرد و معنای واقعی فداکاری و ایثار را درک کردم.
کد خبر: ۵۸۰۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۶
خاطره نگاری جانبازان
جانباز "حمیدرضا نظیفی"در خاطرات خود گفت: پس از مدتی که در تدارکات خدمت میکردم به کمین فرستاده شدم. حدود یک ماه بعد، شب هنگام با قایق به سمت منطقه میرفتیم که دشمن با خمپاره ۱۲۰ شلیک کرد. این خمپاره در آب برخورد کرد و قایق ما را منفجر کرد. در این حادثه، همه ما که در آن قایق بودیم، از ناحیه پا و کمر مجروح شدیم اما با تمام درد و سختیها، در آن لحظات تنها چیزی که برایمان مهم بود، ادامه دادن به مأموریت و خدمت به وطن بود.
کد خبر: ۵۸۰۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۱۷