پیرمردی بیرون از سنگرتنها نشسته بود. مجتبی او را صدا زد و گفت: " حاجی بفرما چایی، تازه دم" پیرمرد جواب داد: نه داداش من، می ترسم در حین آمدن برای خوردن چایی ترکشی چیزی به من بخورد و شهید حساب نشوم.
کد خبر: ۴۱۳۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۶
مرتضی تحسینی در آغاز عملیات فتح المبین در دشت عباس به اسارت دشمن در آمد.
کد خبر: ۴۱۲۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۴
سالروز شهادت/خاطره
پدرت علاقه ی زیادی به امام داشت.یک بار بی خیال از همه عالم خوابیده بود که درخواب امام خمینی را میبیند.امام تکه ای نان دردستش بود.نان را به پدرت می دهد ومی گویدکه نان را بخورد.
کد خبر: ۴۱۲۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵
خاطره ای کوتاه از سرباز شهید منصور ارجمندی به روایت هم خدمتی
امروز یکم آبانماه مصادف با سالروز تولد شهید منصور ارجمندی می باشد. منصور درشهرستان بندرعباس دیده به جهان گشود وی که تا پایان دوره ابتدایی درس خوانده بود. به عنوان پاسدار وظیفه خدمت میکرد او در حین انجام خدمت مقدس سربازی و هنگامی که در شیفت نگهبانی بود به درجه رفیع شهادت رسید به همین مناسبت خاطره ای از ایشان به روایت هم خدمتی اش تقدیم می گرد با ذکر صلوات جهت شادی روح مطهرشان!
کد خبر: ۴۱۲۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
شهدای آبان(اين عكس را هديه نمودم كه مرا ياد كني جسد بي روح مرا با نظري شاد كني )
اين شهيد بزرگوار در سال 1/12/1338 در روستاي دومية باشت در خانواده اي مذهبي و مستضعف بدنيا آمد . ايشان از همان كودكي علاقة زيادي به دين و انقلاب و امام داشتند و فردي بسيار با ايمان و نماز خوان بود.
کد خبر: ۴۱۲۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
خاطره اى از شهيد حسين ارجمند فرزند بهمن، متولد 2 ارديبهشت 1353، شهادت 25 مهر 1373، خاطره اى از شهيد حسين ارجمند به روايت مجيد كريم طالشى(همرزم شهيد)
کد خبر: ۴۱۲۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱
سالروز آسمانی شدن سرباز ژاندارمری
در آخرین دیدار و اعزامش به محل خدمت گفت: رفتن و برگشتن ما دست خداست، شما خواهید دید که من کشته خواهم شد، اما تسلیم کسی نخواهم بود. به امید خدا، این راه، راه سرخ حسین(ع) است و شهادت در این راه افتخاری بس عظیم است.
کد خبر: ۴۱۲۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰
خاطره ی از زبان تنها فرزند بسیجی شهید اسکندر حاجی
اگر فرزند شهید نبودم هر چقدر هم که از حضرت رقیه برایم می گفتند درک نمی کردم ، اگر دختر شهید نبودم شاید نمی دانستم راز مسافر و مسافرت و انتظار طولانی را درک کنم ، نمی دانستم نگاه منتظر یعنی چه؟...
کد خبر: ۴۱۲۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰
خاطره
حسن محمدی نیکو، دوم اسفند 1356، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش مهدی، کارگر کارخانه بود و مادرش سرخ گل نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت می کرد . سی ام مهر 1376، در مهاباد دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در بهشت حسینی شهرستان قزوین واقع است.
کد خبر: ۴۱۲۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰
در حسرت پرواز؛
نويد شاهد مازندران؛ برگزاری ششمین جشنواره استانی خاطرهنویسی با موضوع جانبازان ۷۰ درصد قطع نخاعی استان مازندران در دو محور خاطرات مردان و زنان جانباز بالای ۷۰ درصد و خاطرات خانوادههای آنها برگزار میشود
کد خبر: ۴۱۲۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
خاطره
علاء الدين با اينكه كم سن و سال بود، اما حضوري پر شور در راهپيمائيها و تظاهرات عليه رژيم غاصب پهلوي داشت....
کد خبر: ۴۱۲۴۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
شهيد على مسگريان فرزند رمضانعلی، متولد 30 شهريور 1344، شهادت : 1/ مرداد/1367(شلمچه)؛ خاطراتى از شهید علی مسگريان به روایت آقای مهدی یوسفی امیری
کد خبر: ۴۱۲۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
خاطره ی از شهید صفر سلیمانی
برای این که از تابش مستقیم نور آفتاب در امان باشیم ، چند نفری پتو را روی سر خود انداختیم ، اما گرمای زیر پتو نیز در آفتاب سوزان منطقه ، رزمندگان را آزار می داد...
کد خبر: ۴۱۲۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۵
خاطره؛
نويد شاهد مازندران؛ چند خاطره از برادر شهید محمد مهدی فاضل فرزند محمد، متولد 22 مهر 1347(بابل)، شهادت 11 ارديبهشت 1365(فاو)
کد خبر: ۴۱۲۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۴
شهید حمید باکری یکی از فرماندهان به نام دوران دفاعمقدس از چنان رفتار محبتآمیزی با نیروهای خود در دوران دفاعمقدس داشت که قلوب رزمندگان را تسخیرکرده بود.
کد خبر: ۴۱۲۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۴
بیشتر از دوبار به جبهه رفته بودم و حال و هوای آنجا را با تمام وجود حس کرده بودم، طوری که عشقم به جبهه مصداق بارز شعر «جبهه ما را عاشق خود کرده بود، جنگ ما را لایق خود کرده بود» شده بود.
کد خبر: ۴۱۲۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۳
خاطره مادر شهيد؛
نويد شاهد مازندران؛ شهيد حبيب الله دوستدار فرزند حميد، متولد 1343(مياندورود)، شهادت 1360(تنگه چزابه)
کد خبر: ۴۱۱۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۲
خاطره خودنوشت شهید میرزایی «1»
شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «تقريبا دو ماه در ستاد تخليه شهدای انديمشک قرارگاه نجف خدمت نمودم در اين مدت که بودم اولين حمله والفجر آغاز شد و صبح که عمليات ادامه داشت سيل شهيدان به سوی تخليه شهدا سرازير شد و...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۱۱۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۲
بايد گفت يكي از افراد فعال و بيار دلسوز جامعه بود وقتي كه انقلاب با موفقيت و پيروزي به هدف خود رسيد شهيد زيني وند با اينكه ديار و خانواده خود را ترك گفته بود از پاي نمي نشست و هر شب و روز براي تداوم بخشيدن به انقلاب پر شكوه اسلامي ايران از هیچ گونه فعالیتی دریغ نمی کرد...
کد خبر: ۴۱۱۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۲
خاطره
خوشحال بود انگار خبر خوشي آورده بود او را ميشناختم وارد اتاق شد با اصرار مادرم كمي نشست با حالتي كه معلوم بود شرم و حيا ميكند گفت...
کد خبر: ۴۱۱۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۲