نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره ای
در سی و نهمین سالروز شهادت شهید
خيلي زود وسايل خودمان را جمع كرديم و هر چه منتظر ماشين مانديم اما خبر نشد هوا خراب بود. ناگهان شروع به باريدن كرد. من و رفيقم بلافاصله چادرم را بر پا كردم و در داخل چادر نشستيم. باران هم همين طور مي‌باريد ولي رفيقم هميشه خواب بود و در آن ساعت هم داشت چرت مي‌زد كه من او را اذيت مي‌كردم كه آن نخوابد. بعد از شوخي‌ها من به سراغ دفترچه خاطراتم رفتم تا خاطرات روزانه‌ام را بنويسم.
کد خبر: ۴۲۲۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۲

شهید والامقام سیدابوالقاسم داودالموسوی‌دامغانی
سرگرد خلبان که کنترل هواپیما را بر عهده داشت، به خلبان عراقی که مرتب توهین می‌کرد، گفت:" من میدانم پایان کار ما و شما به کجا می‌کشد؟ ولی دلم می‌خواهد نکته‌ای را برایتان بگویم. روزی برای بمباران پل مهم و استراتژیکی بغداد مأموریت پیدا کردم. پدافند هوایی بغداد را شما بهتر از من می‌شناسید، در وضعیت پدافند بغداد، پایین آمدم و موشک‌هایم را آماده‌ی شلیک کردم ولی با مشاهده‌ی زنی بر بالای پل، منصرف شده و دوباره اوج گرفتم."
کد خبر: ۴۲۲۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۳۰

فرزند شهید رجبعلی نوری در باره خاطراتی از پدر می‌گوید: روزنامه بزرگی توی دستش داشت. در ستون اسامی، نام پدر و مشخصات کاملش را نشانم داد. صدای شادی بچه‌ها بلند شد.......
کد خبر: ۴۲۲۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۳۰

نویسنده سر کار خانم زهرا حدادی
همان‌شب رضا به خوابم آمد. ديدم با من حرف نمی‌‌زند. نگاهی به سکة روی پيش‌بخاری کرد و رفت. صبح سکه را داديم بيرون تا شهيد از ما راضی شود. از اول گفته بوديم:«برای رضای خدا شهيد داديم، پس چيزي نمی‌گيريم.».
کد خبر: ۴۲۲۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

در سالروز شهادت شهید « روانبخش رنجبر زاده»
چون امام (ره) اعلام جوانان را به جبهه که احتیاج است بلافاصله ساختمان نیمه تمام رها کرد و به جبهه اعزام شد...
کد خبر: ۴۲۲۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

شهید عطا الله صحافی
برای بچه های بی بضاعت و بی سرپرست لباس و کفش تهیه می کند و طوری به آنها می دهد که هیچ کس نمی فهمد. اعتقاد دارد که روزی کسانی هم مأموریت پیدا می کنند که سر یتیم های ما دست بکشند. این را بارها به همسرش گفته است.
کد خبر: ۴۲۲۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

روز سه شنبه 62/6/29 که وارد جبهه شدم،آن روز روز خوبی بود دیدن برادرانی که 7 ماه از آنها دور شده بودم ،عده ای از برادران تازه وارد واحد تخریب شده بودند انها را آموزش داده بودند فقط رزم شبانه داشتند... شب ما تفنگ گرفتیم که در نقش عراقی ها بازی کنیم ... در ادامه متن کامل خاطره منتشر می گردد به مناسبت 28 بهمن ماه سالروز تولد شهید. روحش شاد و یادش همواره پررهرو باد!
کد خبر: ۴۲۲۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

مجموعه «خاطره محله ما»، مستندی داستانی است که از شبکه افق پخش می شود و دو قسمت آن به زندگی شهید محمدصادق صدوق گلپایگانی اختصاص دارد.
کد خبر: ۴۲۲۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

سردار شهید ابوالفضل هراتی
با ورود به هرمل، عكس هاي امام جلب توجه مي كرد. مردم آنجا بسيار مهربان بودند. با ديدن برادران سپاهي با مهرباني آنان را بغل مي گرفتند. به طوري كه انسان به ياد غريبي اسلام در اين منطقه مي افتد . وقتي براي گرفتن وضو به پايين آمدم، نوجوان ده ساله اي با يك پلاستيك نان آمد . از برادران لبناني سوال كردم: چرا نان آورده است؟ گفتند : اين نان نذري است. مردم معمولاً هر چه نذر مي كنند براي برادران سپاهي مي آورند .
کد خبر: ۴۲۲۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

شهید محمد آقای صبوری
آخر شب دخترم را روی زانو نشاند. سر و صورتش را بوسید و گفت:«دایی جون! توی راه مدرسه چادرت رو خوب سرت کن، برای خانمی مثل تو حجب و حیا از همه چیز مهم تره».
کد خبر: ۴۲۲۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

شهید والامقام نور الله اختری
شهید نورالله اختری، فرزند عباسعلی، مسئولیت : تک تیرانداز،محل دفن : گلزار شهدای قم حرم خانم فاطمه معصومه(س) صحن آینه (صحن امام رضاعلیه السلام) حجره ۳۸
کد خبر: ۴۲۱۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

شهید حسین صبور
برای اوقات فراغت مان برنامه‌ی حفظ قرآن داشتیم. چند نفر بودیم. حسین هم یکی از آنها بود. برای این که رقابت ایجاد شود، هر کس بهتر می خواند برنده اعلام می‌شد.
کد خبر: ۴۲۱۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

شهید رحیم صباغیان
رحیم! هر جا می ری همه رو جذب خودت می کنی. نکنه آهن ربا داری و ما خبر نداریم؟
کد خبر: ۴۲۱۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

در سالروز شهادت حجت السلام و المسلمین سید احمد علی نبوی چاشمی منتشر می شود
به گزارش نوید شاهد سمنان، روحانی شهید حجت السلام سید احمدعلی نبوی چاشمی دوم فروردین 1329 در روستای چاشم از توابع شهرستان مهدیشهر به دنیا آمد. پدرش سید رحیم و مادرش نساء نام داشت.تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. برای ادامه تحصیلات به حوزه علمیه صادقیه (ع) سمنان رفت. روحانی بود. ازدواج کرد و صاحب دو دختر و سه پسر شد. به عنوان پاسدار به جبهه اعزام شد و بیست و چهارم بهمن 1364 با سمت فرمانده سپاه شهر ری در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهرستان قم قرار دارد.
کد خبر: ۴۲۱۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید احمد نبوی چاشمی
گرما گرم عملیات والفجر هشت بودیم. شنیدم شهید شدی. در ذهنم زندگی ات را مرور کردم. زندگی ات پر از عشق بود . زندگی ای پر از تلاش وکوشش مالامال از عشق به ائمه .. هرچه فکر کردم غیر از شهادت مزدی برای عشق پیدا نکردم. ولی با این حال گریه کردم راستش برای خودم گریه کردم.
کد خبر: ۴۲۱۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

شهید محمد تقی صابریان
اونهایی که وسیله روزی منن نمی رن؛ اونهایی هم که وسیله ی روزی من نیستن، اگه بمونن فقط جا رو تنگ می کنن. پس چیزی تغییر نمی کنه
کد خبر: ۴۲۱۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

کلیپئ زیبای حزب الله لبنان برای شهید سردار حاج حسن شاطری
سرانجام نیز این سردار رشید اسلام 24 بهمن ماه 1391 و در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و مزد صرف عمر خود در عرصه جهاد را با نوشیدن شربت شهادت گرفت
کد خبر: ۴۲۱۷۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

شهید والامقام حسین سبیلی نوش آبادی
حسين علـي در اول اسفند 1345 در خـانـواده اي مذهبي به دنيا آمد و دوران ابتدايي را در دبستان شهيد ناصر فكري گذراند پس از دوران ابتدايي به علت مشكلات اقتصادي خانواده مشغول كارگري و قالي‌بافي شد.در تاريخ 64/12/11در عمليات پيروزمند والفجر 8 ( فاو عراق ) به درجه رفيع شهادت رسید؛ همان آرزويي كه از نوجواني دنبالش بود.
کد خبر: ۴۲۱۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۴

24 بهمن ماه
فرماندهان ارشد رژیم صهیونیستی ، او را بهتر می شناختند، چرا که هر زمان در مرز فلسطین اشغالی و لبنان چشم شان به (مسجد قدس) می افتاد که شبیه به بیت المقدس در دل پارک بسیار زیبای “ایران” بنا شده بود ، داغ شان تازه می شد و همین باعث شد که به دنبال انتقام از معمار آن باشند .
کد خبر: ۴۲۱۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

قسمت اول خاطرات شهید «علی‌محمد شمسی»
دوست شهید «علی‌محمد شمسی» نقل می‌کند: «با دیدنش به طرف خانه‌ام فرار کردم. رسید به من و دستش را به طرفم دراز کرد و گفت: اومدم باهات آشتی کنم. قهر کار بچه‌هاست. از بچگی که کرده بودم شرمنده شدم و گفتم: علی‌محمد! خیلی مردی که به این راحتی منو بخشیدی.»
کد خبر: ۴۲۱۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳