نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهی
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «مصطفی اسداللهی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «من خودم او را راهی جبهه کردم. بعد از دوره آموزشی‌اش به من گفت اگر من و امثال من به جبهه نرویم، صدام همه شهر های ایران را خواهد گرفت و این وظیفه من است تا در خط مقدم جبهه با آنها بجنگم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «خدامراد اسفندانی» در این کلیپ کوتاه از خاطرات کودکی فرزند شهیدش برایمان می‌گوید و به یاد می‌آورد که برای کودکش را در کنار دار قالی لالایی می‌گفته است؛ که شما مخاطبین گرامی را دعوت به دیدن این لالایی سوزناک مادر می‌کنیم.
کد خبر: ۵۵۶۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «آیت الله کریمی‌پور» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «آیت‌الله از کودکی فردی باتقوا بود و در همه مراسم مذهبی شرکت می‌کرد. خدارو شکر می‌کنم که فرزندم به آرزوی قلبی خود رسید و باعث سربلندی من شد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمود گچکار» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «روزی که میخواست به جبهه برود به او گفتم محمود جان زود به زود به مرخصی بیا دلم برایت تنگ می‌شود و او در پاسخ گفت؛ مادر هر وقت دلتنگ من شدی به عکس امام خمینی نگاه کن»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «رضا بهمن» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «رضا تمام وقت در خدمت انقلاب بود و روزی گفتند که رضا به جبهه رفته است، شبی دیدم در شهادت شهید بهشتی با صدای بلند گریه می‌کند و می‌گوید خاک بر سر منی که باشم و امثال ایشان مظلومانه به شهادت برسند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطرات شفاهی مادر شهید «محمد اسلامی»
مادر شهید «محمد اسلامی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «محمد از کودکی پسری سربه زیر و آرام بود و تکالیف مذهبی‌اش را کامل انجام می‌داد. در دوران انقلاب شب‌ها به گشت شبانه می‌رفت و زمانی هم که جنگ شد داوطلبانه به جبهه رفت تا از وطنش دفاع کند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صفرعلی ربیعی پدر شهیدان "محمدعلی و محمدرضا ربیعی" در خاطره از فرزندان شهیدش گفت: «محمدعلی چند سالی مفقود الاثر بود و من بسیار دلتنگ دیدار او بودم ، روزی که قصد صفر کربلا را داشتم به من خبر دادند محمدعلی را آورده اند. وقتی به بنیاد شهید رفتم و چند قطعه استخوان پسرم را دیدم دلم آرام گرفت و همانجا نماز شکر به جا آوردم و 40 روز بعد از آن راهی زیارت امام حسین (ع) شدم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۹

خاطره‌نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر و همسر شهید بزرگوار «علی اکبر دانشی کهن» به مصاحبه پرداخته است. همسر این شهید بزرگوار چنین روایت می‌کند: «همسرم قبل از شهادت به من وصیت کرد بعد پس از شهادت لباس رزم را از تنم بیرون بیاورید و لباس پاسداری به تنم کنید که برگ سبزی است در دستان من در محضر خدا.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید مقصودی گفت: منافقان همسرم را در برابر چشمان دختر هشت ساله ام به شهادت رساندند.
کد خبر: ۵۵۶۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

گفتگوی تصویری با همسر شهید «سیروس سلطانیان»
«پروین فرهنگیان» می‌گوید: زمان کوتاهی با شهید زندگی کردم اما انگار صد سال با ایشان بودم. خوبی‌هایش برایم ماندگار است و هیچگاه فراموش نخواهم‌ کرد و با یادش زنده‌ام و حالم خوب است.
کد خبر: ۵۵۶۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس سلامتی‌هرمزی» می‌گوید: «مرد دست و دل‌بازی بود، همه را دوست داشت، همیشه می‌گفت من یه روز شهید میشم اما من باور نمی‌کردم چون جنگ تموم شده بود.»
کد خبر: ۵۵۶۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس زراعت‌فرد کلوئی» می‌گوید: «خیلی به راه اسلام علاقه داشت. شهید به من وصیت کرده بود که سعی کنم دخترانمان را زینبی تربیت کنم، آن‌ها را باسواد بار بیاورم و مانع رفتنش به جبهه نشوم.»
کد خبر: ۵۵۶۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۰

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسن بمانی» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «هنگام ورود به اردوگاه اسارت به ما خوش آمدگویی می کردند و بی هوا چنان سیلی محکمی به ما می زدند که محال بود به زمین نخوریم.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا
فاطمه نامنی مادر شهید «مرتضی قربانی» می گوید: سه روز قبل از اینکه خبر شهادت پسرم را بیاورند در خواب دیدم او کنار نهر آبی نشسته و ساکش هم در دستش بود بسیار خوشحال بود و می گفت مادر منتظرم باش و تا سه روز دیگر به خانه باز می گردم بعد از سه روز خبر آوردند پسرم به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۵۵۶۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
فاطمه نجفی همسر شهید «رحمت‌الله اسماعیلی» می‌گوید: «رحمت‌الله دستش به خیر بود. هر جا نیازی به کار خیری بود پیشقدم بود. یادم می‌آید یکبار به دیدن یکی از بستگان رفته بودیم و او در بستر بیماری بود. رحمت‌الله که شرایط را دید در پرداخت هزینه بیماری به او کمک کرد.»
کد خبر: ۵۵۶۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «صمد سلامتی هرمزی» می‌گوید: «از بچگی پایبند اعتقادات مذهبی بود. وصیت کرده بود اگر به شهادت رسیدم، هرجا دلتان خواست جسمم را به خاک بسپارید. از مسئولین می‌خوام قدر شهدا را بدانند زیرا هر چه که داریم از وجود شهدا و انقلاب است.»
کد خبر: ۵۵۶۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «مؤمنی» می گوید: «پسرم همیشه آرزوی شهادت داشت و خوشحال در راه اسلام جان خود را از دست داد، بارها می گفت پایان زندگی مرگ است، پس چه بهتر با شهادت که بهترین مرگ است برویم.» در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۶۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۸

گفتگوی تصویری با همسر شهید «حیات بزه‌کار»
«ثریا حیدری» می‌گوید: عموی من، فرمانده شهید بود و از طریق ایشان ما با هم آشنا شدیم. یکی از مواردی که من حیات را برای ادامه زندگی انتخاب کردم مؤمن و با خدا بودنش بود.
کد خبر: ۵۵۶۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
فاطمه رمضانی مادر شهید «حمید رمضانعلی» می‌گوید: «حمید زمانی که وقتش آزاد بود کتاب و مقاله می‌نوشت. به دانش آموزان درس می‌داد و شور کمک به هم‌نوع در وجودش موج می‌زد. زمانی هم که جنگ تحمیلی شروع شد به جبهه رفت. من راضی به رضای خداوند هستم که فرزندم در راه دفاع از کشورش به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۵۶۱۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۸

خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
همسر و مادر شهیدان «ملکی» می گوید: وقتی پسر بزرگم «عباس» شهید شد ما هر روز سر مزارش می رفتیم و پدر با حسرت به فرزند می گفت خوش به حالت برای جایگاهت دعا کن و مرا بطلب و سرانجام پدر عباس به همراه پسرم باقر که آرزوی ادامه راه برادر داشت در بمباران هوایی مناطق مسکونی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۶۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷