فرازی از وصیت نامه سردار شهید وهب اصغری راد
فرازی از وصیت نامه جانباز شهید وهب اصغری راد را با هم میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
احتراما اینجانب انسانی مشروط از امتحان الهی و بازمانده از کاروان بزرگ عشاق حق و حقیقت، با توجه به پیام محرم که در هر عصر و مکان و زمان حق و باطلی وجود دارد لذا اشرف مخلوقات که انسانها میباشند یا باید جزء دسته حق بوده یا باطل، راه سومی وجود ندارد.
اینجانب با یقین قلبی و معجزات بسیار زیاد، ولایت امام خمینی (ره) و یاران بزرگوارش بخصوص جانشین آنها را برحق میدانم و بر ولایت آنها یقین قلبی دارم که شجره طیبه آنها به خاندان بزرگ پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) میرسد.
این قدر یقین قلبی و ایمان صد در صد خالص بر ولایت رهبر عزیز دارم که باتوجه به اینکه تا کنون برحسب وظیفه و دستور ولایت 80 درصد از وجود خویش را فدای اسلام نمودهام در حال حاضر،حاضرم آن مقدار باقیمانده ناچیز را هم فدای دستور ولایت نمایم و با دشمنان اسلام ،حق، حقیقت و محرم بستیزم.
آمریکای جنایتکار دشمن اصلی و بزرگ اسلام و مسلمین اگر چنانچه دویست هزار نیرو به خلیج فارس آورده است، اگر چندین برابر هم بیاورد اینجانب حاضرم با عشق و شوق و برحسب وظیفه به دستور ولایت با تمامی نیروهای دشمن یک تنه بجنگم، با امید به اینکه خداوند متعال از بنده حقیر سراپا تقصیر راضی شود و مرا نیز به جمع کاروان بزرگ عشاق محرم برساند.
جانباز شهید وهب اصغری راد در عملیات بیشماری حضور داشت ،از جمله فتح المبین،لیلة القدر ،والفجر9،قادر و بدر و در بسیاری از عملیات مجروح میشد اما پس از بهبودی مختصری دوباره به جبهه برمیگشت.
در تارخ دوم مهر ماه 1362 وهب به همراه دوستانش به سمت کردستان رهسپار شد، در واحد مخابرات فعالیت میکرد، وی در کنار فرمانده محمود کاوه بود و لحظه لحظه اخبار را مخابره میکرد.
او رشادتهای بسیاری از خود نشان داد و وقتی سردار کاوه مسئولیت پذیری وی را دید او را بهعنوان فرمانده گردان بیسیم چیهای لشکر ویژه شهدا برگزید.
در عملیات والفجر 9 بعلت اثابت ترکش خمپاره از ناحیه ی کتف ریه شکم و پای راست و کمر مجروح گردید و در مورخه بیست و نهم بهمن 1364 از ناحیه ی نخاع آسیب دید و در تاریخ دوم آبان 1367در حین انجام ماموریت در بین راه سنندج و کامیاران بر اثر سانحهی تصادف قطع نخاع گردید.
اواسط مهر 1387 با درد شدیدی که در ناحیه شکم احساس میکرد به مشهد بیمارستان امام رضا اعزام شد، از چسبندگی روده رنج میبرد، او را عمل کردند اما کارساز نشد و پس از بیست روز دوباره مورد عمل قرار گرفت و ساعتها در کما بود و با وجود زحمات بیشمار پزشکان و پرستاران ایشان بهبود نیافتند و در تاریخ بیست و یکم آذ 1387 در مشهد بیمارستان امام رضا جان را به جان آفرین تسلیم کردند و به فیض شهادت نائل گردیدند.